• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
چهار شنبه 14 آبان 1399
کد مطلب : 114710
+
-

سال رشد

ادبیات مدرنیستی همگام با ادبیات اقلیمی و روستایی پیش می‌رفت

داستان
سال رشد

  محمد مقدسی
سال‌های آخر دهه1340، شاهد بالیدن 2جریان ادبی روستایی و مدرن بودند. جریان مدرن با سردمداری نویسندگانی مانند هوشنگ گلشیری و انتشار جنگ‌های مختلف، کم‌کم پررنگ‌تر می‌شد. هرچه رشد داستان مدرنیستی، متمرکز و هدفمند بود، داستان‌های اقلیمی و روستایی خودرو در جغرافیایی به وسعت ایران جوانه می‌زدند و رشد می‌کردند. بهرام صادقی، از معروف‌ترین نویسندگان مدرنیست، خیلی زود در زمان دانشجویی نوشتن داستان کوتاه را شروع کرده ‌بود. داستان‌هایش از میانه دهه 1330در مجلات مختلف منتشر می‌شدند و در اوان جوانی از نویسندگان مجله سخن به سردبیری پرویز ناتل خانلری بود. صادقی را از جهت سبک متفاوت و پیش‌رو بودن در فرم، باید فرزند خلف هدایت دانست. او که از نسل دوران کودتا بود، با اینکه طعم سرخوردگی و شکست را چشیده‌ بود، اما راهی که رفت برخلاف اکثریت هم‌نسلانش بود. او راه مخصوص خودش را آفرید و جای قربانی‌بودن، راه خلاف‌آمد عادت را در پیش گرفت. از صادقی دو کتاب به جا مانده‌ است؛ «ملکوت» که بار اول در کتاب هفته منتشر شد و دیگری مجموعه داستان «سنگر و قمقمه‌های خالی» که در این سال منتشر شد. این مجموعه حاصل بهترین داستان‌هایی بود که صادقی طی سال‌های متمادی در مجلات منتشر کرده بود. با اینکه نثر او قوت دیگر هم‌نسلانش را نداشت، اما او فرم‌گرایی نوجو بود که تأثیر زیادی بر نویسندگان پس از خود گذاشت. ادبیات اقلیمی در نیمه‌دوم دهه1340در اوج قرار داشت؛ «اوسنه‌ی بابا سبحان» اثری از محمود دولت‌آبادی بود که در این سال منتشر شد. دولت‌آبادی فرزند دوران بحران بود؛ بحرانی که از رهاکردن شکل سنتی کار بر زمین شروع و در لایه‌های درونی تبدیل به بحران هویتی شده بود. او روایتگر قدرتمند این بحران درونی بود. رمان اوسنه‌ی بابا سبحان، ساختی کاملا پرداخت‌شده داشت. دولت‌آبادی به کنش و روانشناسی شخصیت‌هایش اهمیت می‌داد. او اقلیم داستانش را به خوبی می‌شناخت و این در انسجام اثر و ماندگاری رمان به کمکش آمده‌ بود. در این سال، آثار متعددی با نگاه به روستا نوشته شدند، ازجمله محمود کیانوش با مجموعه‌داستان «آینه‌های سیاه». کیانوش از زندگی روستایی دور بود، به همین‌خاطر نتوانسته بود اثری متفاوت خلق کند و بیشتر به جهانگردی می‌ماند که از سر حادثه داستانی در زمینه روستا برای احساساتی‌کردن خواننده نوشته بود. دیگر نویسنده این جریان ادبی ناصر مؤذن بود که در مجموعه داستان «شب‌های دوبه‌چی» به بافت و زندگی کارگران و کارمندان شرکت نفت می‌پرداخت و سعی در انتقاد اجتماعی در قالب هنری را داشت، اما در بیشتر داستان‌ها از بیان هنری باز مانده بود و داستان‌ها شکل بیانیه به‌خود گرفته بودند. مجموعه داستان «دود» نوشته ابراهیم رهبر از نویسندگان شمالی هم داستان‌هایی یأس‌آلود با چاشنی توصیفات اندوهناک و غمبار او از طبیعت شمال ایران بود. صادق همایونی، مردم‌شناس و پژوهشگر فرهنگ عامه هم در این سال مجموعه داستان «بیگانه‌ای در ده» را نوشت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :