مهاجران کور
چرا هزاران ایرانی مهاجر در صربستان و اروپای شرقی سرگردانند؟
عیسی محمدی:
هر از چندی اخبار و گزارشها و مطالب مرتبط با مهاجرت، بحثبرانگیز میشود؛ آخرین موردش هم برمیگردد بهگزارش شبکه دویچهوله آلمان که از ایرانیان سرگردان در صربستان، گزارشی تهیه کرده بود. ادعای این گزارش، از سرگردانی 6هزار ایرانی در این کشور حکایت داشت. اما چرا این مهاجران، به چنین حالوروزی گرفتار آمدهاند؟ برای پاسخ به این پرسش سراغ دکتر بهرام صلواتی- جمعیتشناس و عضو هیأتعلمی مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور- رفتهایم. این پژوهشگر، سالها در آلمان و ایتالیا تحصیلکرده و درگیر پروژههایی با موضوع مهاجران قاره سبز بوده است. صلواتی با نگاهی جامع، به آسیبشناسی دقیق این دست مهاجرتهای کور و بیهدف میپردازد. مطالعه مصاحبه او میتواند برای کسانی که قصد مهاجرت دارند و نیز برای مسئولان مفید باشد.
شما چه سالی به ایران برگشتید؟
اوایل سال 95. برای تحصیل به ایتالیا و آلمان رفته بودم.
پس با مهاجران ایرانی و غیرایرانی که برای ورود به اروپای غربی، سر از کشورهای اروپای شرقی درمیآورند همسایه بودید؟
مهاجرت من تحصیلی بود ولی اتفاقا این قضیه ( نزدیکی به این کشورها) هم خیلی به کارم کمک کرد؛ چراکه موضوع تز دکترایم بازار کار نیروی متخصص در کشورهای مهاجرپذیر بود.
کلا روی ایرانیهای مهاجر کار میکردید؟
نه، من همه ملیتهای مهاجر را بررسی میکردم که ایرانیها هم بین آنها بودند. البته از زمانی که به ایران برگشتهام، به شکل تخصصی روی مهاجران ایرانی هم کار میکنم.
جدا از اینکه پژوهشگرید، بهطور شخصی با ایرانیانی که قصد مهاجرت به کشورهای اروپای غربی را داشتهاند ولی در اروپای شرقی سرگردان ماندهاند، روبهرو شدهاید؟
اتفاقا به نقطه جالبی رسیدید. بگذارید من قبل از هر چیزی چند موج مهاجرتی را در ایران بازگو کنم. یکی از این موجهای مهاجرتی به قبل از انقلاب بازمیگردد؛ آن موقع بیشتر مراودات تجاری و تعاملات دانشگاهی مطرح بود. بیشتر مهاجران هم به کشورهای آمریکا، انگلستان، فرانسه و حتی آلمان میرفتند. موج دوم مهاجرتی در زمان انقلاب و جنگ تحمیلی اتفاق افتاد. در این زمان موج جدیدی از مهاجران را شاهد بودیم که عدمبازگشت هم در آنها زیاد بود. بخشی از ایرانیانی که توسط دولت بورسیه شده بودند یا به صورت موقتی از ایران رفته بودند هم دیگر برنگشتند. بعد از این دوره، مهاجرت تا مدتی کمتر شد به غیر از مهاجرتهای سیاسی. در سال2000 یا اواخر دهه70خورشیدی، دوباره موج جدید مهاجرت که بیشتر تحصیلی و اقتصادی بود، راه افتاد.
چرا؟
به دلیل پیامدهای انفجار جمعیتی دهه60 و نبود بازار کار برای این گروه سنی. ضمن اینکه ارتباطات علمی هم گسترش یافت و جوانان میل داشتند خارج از کشور تحصیل کنند. در این دوره زمانی مسئله تحصیل دانشجویان، یک روند جهانی شده بود و خاص ایران نبود. فکرش را بکنید که جمعیت دانشجویان بینالمللی دنیا یکباره از 2میلیون نفر در سال2000 به 5میلیون نفر در سال 2017 رسید.
بحث ما این است که چطور میشود گروهی از مهاجران ایرانی سر از جاهایی مثل صربستان و اروپای شرقی درمیآورند؟
مخاطبان جوان چالشهایی دارند. بالاخره بحث تحصیل و اشتغال و... هست. یکی از انگیزههای بزرگ این گروه، میل و رؤیای زندگی در شرایط اقتصادی بهتر است. برای بهبود شرایط معیشتی و زندگی هم چندین کانال وجود دارد؛ یکی از راحتترین کانالها، مهاجرت و اشتغال به کار در کشورهای توسعهیافتهتر است. با همه این مقدمات میخواهم برگردم به این موضوع که چرا این افراد غالبا با چشمان بسته مهاجرت میکنند. یکی از مجاری جریان یافتن اطلاعات مهاجرتی دست اول، ورود و خروج آزادانه افراد به کشورهای مختلف است. اینکه افراد قبل از مهاجرت دائم، این امکان را داشته باشند که به وسیله مهاجرت موقت، اطلاعاتی از شرایط تحصیل و کار بهدست بیاورند اما از آنجا که کانال ارتباطی کشورمان با بیشتر کشورها محدود است، اطلاعات دست اول مورد نیاز ردوبدل نمیشود.
احساس میکنم با بیان یک مثال، راحتتر با این موضوع ارتباط بگیریم.
ما با ترکیه لغو روادید کردیم مثلا اگر یک ایرانی قصد مهاجرت دائم به این کشور را داشته باشد، میتواند قبلش برود و اطلاعات دست اول تهیه کند. مهاجرت یک عمل بهشدت مخاطرهانگیز است. هزینههای اقتصادی و فرهنگی دارد. جوانان قدرت بیشتری برای پرداخت این هزینهها دارند. هرقدر بتوانیم امکان این ترددهای موقت و سیاحتی را بیشتر فراهم کنیم، از شدت مهاجرتهای کور کاسته خواهد شد. بالاخره ما توریست کمتری به کشورهای دیگر میفرستیم و به نسبت، توریست کمتری هم میپذیریم.
ولی توریستهای ایران به ترکیه و... که رکورد زدهاند؟
چون مشکل روادید حل شده، منظورم کشورهایی است که هنوز مشکل روادیدشان حل نشده، مثل آلمان و انگلستان. انگلستان سالی 50هزار روادید صادر میکند. این رفتوآمدها هم عمدهاش فامیلی و تجاری و پزشکی است، در نتیجه جریان اطلاعات مهاجرت کمی ردوبدل میشود. پس بیشتر اطلاعات از طریق کانالهای ماهوارهای یا فضای مجازی منتشر میشود که قابل اتکا نیست. پس برای مهاجران مثلا به کشور انگلستان، اطلاعات خیلی کم است. نکته دوم این است که ما در حوزه مهاجرت مراکز آموزشی و تحقیقاتی و اطلاعرسانی نداریم. تازگیها در دانشگاه شریف، پژوهشکده سیاستگذاری علم و فناوری و صنعت راه افتاده که کارهایی میکند. در همین موسسه مطالعات جمعیت هم کارهایی صورت میگیرد. به جز این فکر نمیکنم دیگر کاری صورت گرفته باشد. باید همه و ازجمله شما مطبوعات، روی این مباحث جدیتر کار کنید. اینیکی از گرفتاریهای بزرگ ما در بحث مهاجرت است که آمار و اطلاعات نداریم.
در نتیجه بیشتر اطلاعات از مجاری غیر رسمی و از طریق تجربههای شخصی منتقل میشود و این منجر به مهاجرت کور میشود. متاسفانه آمار غیررسمی از حضور 3تا 5میلیونی ایرانیان در خارج از کشور خبر میدهد. آمار رسمی هم رقم یکمیلیون و 200هزار نفر را تایید میکند. هنوز نمیدانیم رقم دقیق ایرانیان مهاجر چقدر است. نکته بعد، این است که وقتی آمار و اطلاعات نداریم، نمیتوانیم درباره شرایط مهاجرت درست تحقیق و اطلاعرسانی کنیم. این مسئله به مشکل زیرساختهای پژوهشی و سیاستگذاری و حتی کمبود برنامههای آگاهیبخشی عمومی در رسانههای عمومی برمیگردد. رسانههای عمومی هم غالبا واکنشی برخورد میکنند، مثل همین خبر 6هزار ایرانی سرگردان و پناهجو در صربستان؛ که صرفا خبرش را منعکس میکنند، بدون توجه به ریشهها و چرایی آن.
نکته بعدی که در این گزارش ذکر شده، این بوده که ادعای این پناهجویان کاملا درست نبوده. دستکم در مصاحبههای تخصصی و طولانیمدت، ثابت میشود که
آنها در شرایط سختی نیستند. نگاه شما به این ماجرا چیست؟
در کنفرانسی که در خارج از کشور برگزار شده بود، من به این نکته هم اشاره کردم. جوانان ما البته در آمار پناهجویان به خارج کشور میگنجند اما غالبا مهاجران اقتصادیاند، نه پناهجو.
بهتر نیست اولش تقسیمبندیای از انواع مهاجران داشته باشید؟
ما 4مدل مهاجر داریم. مهاجران تحصیلی، با نیت ادامه تحصیل یا گذراندن دورههای آموزشی و تخصصی. دسته دوم مهاجران اقتصادی، با هدف کار و اشتغال و سرمایهگذاری و.... این گروه دو حالت مهاجران موقت و دائم را شامل میشود. دسته سوم پناهجویانی هستند که حیاتشان به دلایل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... درخطر است. مهاجرت اینها برخلاف دیگران، غالب اجباری است. دسته آخر هم مهاجران فامیلی هستند که برای دیدار با فرزندان و اقوام و اعضای خانوادهشان خارج از کشور به سر میبرند. در سال 2016 که اوج بحران پناهجویی به اروپا بود، حجم بالایی از جوانان ایرانی از این کانال استفاده کردند تا به اروپای غربی بروند.
یک نوع تمارض به پناهجویی، درحالیکه نیتشان مهاجرت اقتصادی بوده؟
من اسمش را میگذارم یک نوع فرصتطلبی. خیلی هم دنبال این موضوع بودم که جامعه علمی و دانشگاهی و حتی سیاستگذاری ما حساس بشود روی این موضوع که چرا بخشی از ایرانیان از فرصتهای پیش آمده در زمینه لغو روادید، برای مهاجرت هم سوءاستفاده میکنند؛ مثلا پس از لغو روادید با صربستان یک دفعه موج مهاجرت اتفاق میافتد و با سوءاستفاده از این کانال به صورت غیرقانونی مهاجرت میکنند. آنهم در مسیرهایی که بهشدت ناامن و خطرناک است و نقش قاچاقچیان انسان پررنگتر میشود و... . لغو روادید با صربستان هم وجه مثبت داشت و هم منفی. وجه مثبت این بود که این مسیر بهشدت ناامن و خطرناک را کوتاه کرد. مهاجران بهصورت قانونی تا صربستان میروند و از آنجا به بعد منتظر میمانند تا ببینند چه میشود. وجه منفیاش هم این است که خودشان هم نمیدانند از آنجا به بعدش چه میشود.
به نکات جالبی اشاره کردید. چه راهکارهایی در این زمینه وجود دارد؟
کشور ما باید بتواند سفرها را با کشورهای دیگر راحت کند. باید دیپلماسی فعالی در لغو روادید با کشورهایی که دستکم از ارتباط با ما منافع اقتصادی زیادی میبرند، مثل هند و چین داشته باشیم. ما واردکننده بزرگ محصولات این کشورها هستیم، بهتر است از این طریق امتیازهایی هم بگیریم. حالا نمیگویم لغو کامل روادید اما دستکم میتوان سفر به این کشورها را تسهیل کرد.
این کار چه فوایدی خواهد داشت؟
همانطور که اشاره کردم، سفرها راحتتر شده و جریان اطلاعات و تصویر روشن و واقعگرایانهای ایجاد میشود. افراد قبل از مهاجرت دائم، سفری موقت به کشورهای مورد نظر خواهند داشت و به نگاهی منطقی دست خواهند یافت. وقتی ما وضعیت مناسبی در این زمینه نداشته باشیم، طبیعی است که برخی از مهاجران بخواهند از هر منفذی برای خروج از کشور و رسیدن به مقصدشان استفاده کنند. نکته بعدی هم این است که در کنار همه این بحثها، مهاجرت را خاکستری ببینیم؛ خیلی سیاه و خیلی سفید نبینیم. شما الان به کشوری مثل آمریکا نگاه کنید. قدرت اقتصادی و حتی نظامی و علمیاش را از مهاجران گرفته و براساس مهاجرت شکل گرفته اما رویکردهای رئیسجمهور این کشور، مهاجرت را تبدیل به امری سیاه در این کشور کرده، درحالیکه مهاجرت بحثی صرفا خاکستری است یا مثلا به خروج انگلستان از اتحادیه اروپا توجه کنید. آنها میخواستند در اتحادیه اروپا بمانند ولی از ورود مهاجران لهستانی و اروپای شرقی به کشورشان جلوگیری کنند. این رویکرد، مهاجرت را تبدیل به امری سیاه میکند. باید از این بحثها دوری کنیم.
اما ظاهرا نگاه رسمی به مهاجرت در کشورمان، نگاهی منفی است، نه؟
بله، چنین است. البته من اصرار دارم در بحثمان چنین نگاهی به مهاجرت نداشته باشیم و آن را خاکستری در نظر بگیریم.
به عنوان یک پژوهشگر به کمپهای ایرانیان در اروپای شرقی رفتهاید؟
بهعنوان یک محقق این حوزه، بازدیدهای میدانی از محلههای مهاجران با ملیتهای مختلف داشتهام که ایرانیها هم بینشان بودهاند. ولی ورود به کمپها حتی برای خود مهاجران هم سخت است، چه برسد به محققان. البته به این محلهها رفتهام و آنها را دیدهام ولی فرصت ورود دست نداده.
و حرف باقیمانده؟
تازگیها خبری منتشر شده دال بر اینکه ژاپن 65هزار نیروی کار ایرانی و غیرایرانی را میپذیرد، آن هم به این صورت که تا قبل از پیدا کردن کار، 2500دلار به آنها پرداخت میشود. بهعنوان یک محقق و کسی که قوانین مهاجرت را میداند و در بازار کار بوده، عرض میکنم که هیچ جای دنیا چنین فرش قرمزی پیش پای مهاجران پهن نمیکنند و احتمالا چنین خبری اغراق شده است و حتی در سایت سفارت ژاپن هم اشارهای به آن نشده است. ما عملکرد اقتصادی مهاجران تحصیلکرده در 20 کشور اصلی مهاجرپذیر را آنالیز کردیم، جالب بود که هم نرخ بیکاری بالاتر و هم جایگاه شغلی پایینتری نسبت به همتایان بومی خود داشتند. حتی اگر زبان این کشورها را بدانید و با مدارج تحصیلی و مهارت بالا به این کشورها بروید، «الزاما» وضع اقتصادی بهتری پیدا نخواهید کرد. حالا تصورکنید فردی که زبان نمیداند و تحصیلات بالایی ندارد و با فرهنگ این کشورها هم آشنا نیست، پس از مهاجرت دچار چه مشکلاتی خواهد شد!
یکی از انگیزههای بزرگ این گروه، میل و رؤیای زندگی در شرایط اقتصادی بهتر است. برای بهبود شرایط معیشتی و زندگی هم چندین کانال وجود دارد؛ یکی از راحتترین کانالها، مهاجرت و اشتغال به کار در کشورهای توسعهیافتهتر است. با همه این مقدمات میخواهم برگردم به این موضوع که چرا این افراد غالبا با چشمان بسته مهاجرت میکنند. یکی از مجاری جریان اطلاعات مهاجرتی دست اول، ورود و خروج آزادانه افراد به کشورهای مختلف است. اینکه افراد قبل از مهاجرت دائم، این امکان را داشته باشند که به وسیله مهاجرت موقت، اطلاعاتی از شرایط تحصیل و کار بهدست بیاورند