ریشه های ادبیات عامه پسند ایران
مخلوط امیرارسلان و کنت منت کریستو
به قلم گویا
آنچه امروز میراث ادبی ما در زمینه داستانهای مردمی را تشکیل میدهد ریشه در سنتهای ادبی رایج قصهگویان قدیم پارسی به همراه تأثیرات جریانهای رایج ادبی جهان دارد. اگر بخواهیم آبشخورهای اصلی و تأثیرگذار داستاهای مردمی را در ادبیات خود جستوجو کنیم به 2روش رایج انتقال داستان در تاریخ ادبیات ایران برمیخوریم؛ به روش شفاهی (نقالی) و به روش مکتوب در کتابهای داستانی در اعصار گذشته.
براساس تحقیقات تاریخی در قرون پنجم و ششم هجری، 2دسته به نامهای «فضائلیان» و «مناقبیان» برای عامه مردم نقالی میکردند. تفاوت نقل این دو گروه ریشه در مذهب آنها داشت. فضائلیان، نقالان سنی مذهبی بودند که حکایاتی درباره زندگی و حکومت خلفای راشدین را برای مردم در مراسم، اعیاد یا روزهای خاص مذهبی روایت میکردند. در مقابل، مناقبیان به نقل داستانهایی از زندگی ائمه اطهار، زندگی و نحوه شهادت آنها میپرداختند.
برخی از محققان ریشههای نقالی را به پیش از ظهور اسلام نسبت میدهند. نقالان علاوه بر حکایتهای تاریخی به نقل داستانهای مکتوب نیز میپرداختند. شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه ازجمله کتابهایی هستند که بهعنوان منبع اصلی نقل مورد توجه نقالان قرار میگرفتند. در سال 585هجری، سمک عیار از روی نقلها و روایات یک نقال به نام صدقهبن ابیالقاسم شیرازی جمعآوری شد.
نقالان با داشتن مهمترین جایگاه در ذکر تاریخ و داستانهای آن، جایگاه ویژهای در ایجاد شور و اساس انقلابی در مردم در جریانهای اجتماعی داشتند و در دورههای مختلف این نقشها، شکلها و روشهای خاصی بهخود میگرفت. با فرارسیدن دوران شاهعباس و اوج قدرت حکومت صفویان، با گسترش مراکزی با عنوان قهوهخانه در شهرهای ایران، نقالان در این مراکز که مردم در آنها اجتماع میکردند، حاضر شدند و بهعنوان پای ثابت این محلها درآمدند.
ملا مومن، ملا بیخود جنابدی، حسینا، مقیمای زرکش، میرزا محمد و میرظهیر از نقالان بنام صفوی محسوب میشدند. در دوران صفوی کتابهای اسکندر ذوالقرنین، رموز حمزه و حسین کرد شبستری که داستانهایی حماسی و مذهبی بودند براساس نقل نقالان جمعآوری و بهصورت کتابی مکتوب درآمد. در این کتابها داستانهایی با شخصیتهای ثابت از جنگآوری، جوانمردی و رشادت شخصیتهایی که ریشه در افکار و عقاید خاص دوران نقل داشتند به ثبت رسیده است.
با آغاز دوران قاجار، نقالها آرامآرام نقش اجتماعی خود را از دست دادند. نقالان به نام و با عنوان «نقالباشی» در دربار شاهان قاجار مستقر شدند. مهاجرت نقالان از قهوهخانه به دربار، زمینهساز ظهور یکی از مهمترین کتابهای عامیانه و تأثیرگذار تاریخ ادبیات مردمی ایران شد.
میرزا محمدعلی نقیبالممالک نقالباشی، نقال شهیر و سترگ داستان «امیرارسلان رومی» است. او در دربار ناصرالدینشاه قاجار وظیفه داشت شبها برای ناصرالدین شاه داستانهای دنبالهداری به نام امیرارسلان را روایت کند. ناصرالدینشاه بهشدت شیفته این داستان بود که نحوه روایت و داستان پردازی نقیبالممالک باعث این شیفتگی بود. اما علت اصلی ماندگاری و تأثیرگذاری این داستان بر مردم عادی و جریان ادبیات مردمی مربوط به فخرالدوله، دختر ناصرالدینشاه از همسرش، خزانالدوله است. او که دختری فرهیخته و صاحب کمال بود هرشب پشت در اتاق اندرون (حرمسرا) به نقل امیرارسلان گوش میداد و آن را مینوشت. به این ترتیب این داستان که هر شب به شکل یک پاورق شفاهی به عرض شاه میرسید نوشته و سپس کتاب شد.
امیرارسلان در سال1278 به روش سنگی چاپ شد، استقبال عمومی از امیرارسلان که اغلب توسط نقالان یا افراد کمسواد برای دیگران خوانده میشد آنقدر چشمگیر بود که بسیاری از عوام، برای آن حکایت عجیب و غریبی خلق کردند. بهعبارت دیگر مطالعه امیرارسلان خود بهنوعی منبع داستانپردازی مردم شد.
با شکلگیری نهضت مشروطیت و توجه به ترجمه متون ادبی غیرفارسی و اعزام دانشجویان ایرانی جهت تحصیل زبانهای اروپایی به اروپا، روشهای تازهای برای داستانگویی جهت عامه مردم و همچنین کتابهای تازهای در این زمینه که ریشه غیرایرانی داشتند شکل گرفت. در سالهای پس از دهه 1830میلادی در اروپا روزنامههای فرانسوی برای جذب مخاطبان خود، به چاپ داستانهای دنبالهدار از نویسندگان پرطرفدار دست میزنند. داستانهای بالزاک در روزنامه «لاپرس» و رمانهای تاریخی الکساندر دوما در روزنامه «سیکل» منتشر میشد. استقبال از این روش که در پایین صفحات روزنامهها به چاپ میرسید در انگلستان نیز با آثاری از والتراسکات و چارلز دیکنز گسترش یافت. این نوع ادبیات داستانی پس از چاپ در نشریات بهصورت کتاب نیز منتشر میشد و از آن جهت که داستانهایی سرشار از هیجان، تاریخ، عشق و ماجراهای پیدرپی بودند مورد توجه نخستین مترجمان ایران قرار گرفتند.
فعالیت مترجمان ایرانی برای ترجمه اینگونه آثار باعث بهوجود آمدن اسلوب، روشها و تکنیکهای داستانگویی جدید برای مردم نزد نویسندگان ایرانی شد. آثار آلکساندر دوما، ویکتور هوگو، موریس لابدان، آلن و رنه لوساژ، توسط مترجمان ایرانی به شکل کتاب یا بهصورت پاورقی در نشریات مختلف چون دانشکده، بهار، نوبهار، کاوه، ارمغان، ایرانشهر، آزاریستان و... منتشر میشدند.
آثار ترجمهشده این دوره، از سال 1279 تا 1319 تأثیر شگرفی بر شکلگیری ادبیات عامه پسند ایران داشت. روش ترجمه توصیفها، گفتوگوها، شرح روابط و تکنیکهای ترجمه که توسط مترجمان اینگونه آثار بهکار میرفت مانند راهنمایی در برابر چشمان نویسندگان ایرانی قرار میگرفت. مترجمانی چون عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا حبیب اصفهانی، رشید یاسمی و... با ترجمه آثار فرانسوی از نویسندگانی چون الکساندر دوما (با بیشترین تعداد اثر ترجمهشده به فارسی در آن سالها)، لاسکاز، لساژ، فنلون، سن پیر، رینولدر و جورجی زیدان، سنگ بنای ادبیات عامهپسند ایران با ترجمه متن اصلی این آثار با زمینههای فرهنگی ایرانی را بنا نهادند.
بهعبارت دیگر در نهضت ترجمه در اواخر دوران قاجار، ما با پدیده ترجمه و اقتباس با اضافه نگارش و اضافات روبهرو هستیم. نتیجه بحث این است که ادبیات عامهپسند ایران که بهطور جدی با شکلگیری نشریات ایرانی از اواخر دوران قاجار تاکنون به حیات خود در فرازونشیبهای اجتماعی، تاریخی و سیاسی ادامه داده است ریشه در سنتهای ادبی ایرانی در داستانگویی بهاضافه روشهای بهکار رفته در این نوع ادبیات طی قرن 19میلادی در اروپا دارد.
ثمره این درهمآمیزی، ترجمه کتابهای داستانی در طول 40سال از 1270 تا 1310 را شامل میشود که نخستین حرکت جدی ادبیات عامهپسند در ایران بیگمان از همینجا آغاز میشود.