چند برش کوتاه از تأثیر اپیدمی کرونا بر زندگی روزمره زنان
بازتولید نقش سنتی زنان در سایه کرونا
تعدادی از زنان میگویند زندگی در شرایط اپیدمی موجب بازتعریف و تقویت نقشهای سنتی برای آنها در خانواده شده و جایگاه اجتماعیشان را تضعیف کرده است
فاطمه عسگرینیا- خبرنگار
از 10ماه پیش تاکنون روال زندگی روزمره در دنیا، دگرگون شده است. اپیدمی کرونا روالهای زیادی را تغییر داده و نیازهای جدیدی را ایجاد کرده است؛ تغییراتی که اگرچه در ابتدا موقتی بهنظر میرسید و همگان سعی میکردند این تغییرات را بهعنوان دورهای که میگذرد و تمام میشود، بپذیرند، اما حالا پیامدهایش آنچنان گسترده شده که برای بسیاری از افراد تصور چشمانداز زندگی به روال پیشین در آینده پس از کرونا دشوار بهنظر میرسد.
اگرچه کرونا بر زندگی همه گروههای جامعه تأثیرات گستردهای داشته است، اما در این میان، زنان تحتتأثیر باورها و دیدگاههای نادرست جنسیتی حاکم بر جوامع، فشار بیشتری را متحمل میشوند و همزمان با تغییرات تازه بسیاری از آنها ناگزیر شدهاند مسئولیتهای جدیدی را بر عهده بگیرند که عملا بر فعالیتهای اجتماعی آنها تأثیر منفی گذاشته است. این مسئولیتها از رسیدگی به امور بهداشتی خانواده تا آموزش فرزندان را شامل میشود؛ در کنار اینکه در شرایط پرتنش کنونی، پیامدهای اجتماعی تصمیماتی چون تعدیل و بیکاری هم در فضای مسلط مردانه حاکم بر سازمانها، زنان را بیشتر از مردان درگیر کرده و تحتتأثیر قرار میدهد.
زمان از دست رفته
تغییر سازوکار آموزشی دانشآموزان، یکی از مهمترین تغییرات زندگی روزمره بعد از کروناست. دانشآموزانی که هر روز در ساعت مشخصی به مدرسه میرفتند و برمیگشتند، حالا در تمام ساعات روز در خانه هستند و درواقع بخشی از مسئولیت نظارت بر آموزش به خانوادهها منتقل شده است. این موضوع اگرچه در ظاهر ساده بهنظر میرسد، اما در عمل شرایط متفاوتی برای زیست روزمره زنان ایجاد کرده است. دورکاری تمام شد. یک هفته تمدید شد. محدودیتها لغو شد. دوباره آغاز شد. اینها معمولترین اتفاقات این روزهاست که بعد از شیوع کرونا گریبان مردم را گرفته است؛ اتفاقاتی که با هدف جلوگیری از افزایش تعداد مبتلایان به ویروس کرونا سفت و سخت از سوی مسئولان اجرایی رقم زده میشود.
در این میان، آنهایی که باید اجراکننده دستورالعملها و ابلاغهای اداری باشند، گرفتار شده و نمیدانند در شرایطی که مسئولان هر روز یک تصمیم میگیرند و تصمیمهایشان گاه با یکدیگر در تضاد است باید کدام راه را برای عبور ایمن از وضعیت قرمز این روزها انتخاب کنند؛ تصمیمهایی که بهگونهای متراکم هستند که کسی نمیداند با ادامهشان قرار است برای خانوادهها چه مشکلاتی ایجاد شود. خانواده فریبرز رضایی با 2فرزندشان هم این مشکل را دارند. آنها در نخستینماه سال تحصیلی با مشکلات جدی برای اداره امور آموزش و اجتماعی فرزندانشان روبهرو شدهاند؛ مشکلاتی که هنوز هم ادامه دارد: «همسرم امور بچهها را تا فرستادنشان به مدرسه برعهده دارد. از زمان شیوع بیماری و محدودیتهای اعمال شده در حوزه آموزش بچهها همسرم فرصت و زمانی جز رسیدگی به امور بچهها ندارد.» او که همسرش شاغل است و با شیوع کرونا دورکار شده، میگوید نه او و نه همسرش هیچ تجربهای برای آموزش دروس به فرزندانشان ندارند و این بیتجربگی انرژی زیادی از آنها خصوصاً از همسرش برای آموزش دادن به بچهها گرفته است: «کادر آموزشی مدرسه تجربه درس دادن به بچهها را دارند. ما تجربه و کیفیتی که باید برای درس دادن به بچهها داشته باشیم را نداریم. همسرم ناچار شده است وقت زیادی را برای جواب دادن به سؤالات درسی بچهها و مشکلاتشان بگذارد؛ اتفاقی که باعث شده فرسوده و خسته بهنظر برسد.»
رضایی، از چالش بزرگتری که خانوادهاش با آن دست به گریبان هست هم سخن به میان میآورد و میگوید: «بچههای ما کمسن و سال هستند و سواد استفاده از نرمافزار و اینترنت را ندارند. برای همین همسرم باید تماموقت کنار آنها باشد تا بتواند بعد از انجام تکلیف، مشق بچهها را برای معلمشان بفرستد. این کار باعث شده همسرم دیگر فراغتی نداشته باشد و نتواند علایق خودش مانند رفتن به کلاس زبان یا باشگاه ورزشی را ادامه بدهد.»
چنین شرایطی زمینه را برای بروز برخی تنشها بین والدین و بچهها افزایش میدهد؛ اتفاقی که برخی معتقدند میتواند در آینده منجر به دور شدن عاطفی بچهها از والدینشان شود. معمار این موضوع را تأیید میکند و میگوید: «بچههایم خیلی وقت است از خانه بیرون نرفتهاند و در اتاقشان محبوسند. مادرشان هم بهدلیل فشاری که از سوی بچهها و محل کارش به او وارد میشود، کمحوصلهتر از قبل شده است. این شرایط باعث شده زمینه مناسبی برای ایجاد تنش بین بچهها و مادرشان فراهم شود. با اینکه تلاش میکنم در کارها به همسرم کمک کنم، اما خیلی موفق نیستیم. امیدوارم خیلی زود و قبل از اینکه دیر شود، شرایط و سبک زندگی مانند گذشته شود و بتوانیم یک نفس راحت بکشیم. اگر اینطور نشود، ممکن است همسرم قید شاغل بودن را بزند و دیگر نتواند به کارش ادامه بدهد.»
افزایش بار مسئولیتها
بخش دیگری از پیامدهای کمتر دیدهشده کرونا، بازتولید مسئولیتها و نقشهای مورد انتظار از زنان برای مراقبت از دیگر اعضای خانواده است؛ مسئولیتی که در جوامع مدرن و با توجه به نقش اجتماعی زنان بازتعریف شده و در شرایط عادی در حال تغییر بوده است، اما شرایط بحرانی کرونا برای تعداد زیادی از زنان مسئولیتهای جدیدی برای مراقبت از بهداشت خانواده ایجاد کرده است. مریم مدبر، مدیر یک شرکت تولیدی است که 15نفر نیروی کار دارد و در ماههای گذشته بخش زیادی از زمانش را در خانه گذرانده است: «پدر سالمندمان همراه ما زندگی میکند و بیماری زمینهای دارد و درواقع جزو گروههای پرخطر است. تمام 8ماه گذشته را ما در شرایط نیمه قرنطینه خودخواسته گذراندهایم. همسرم بهدلیل مشکلات اقتصادی که با آن مواجه شده زمان زیادی برای خانه ماندن ندارد و عملا مسئولیت مراقبت از همه اعضای خانواده، آموزش فرزندان و اصولا وظایف و تکالیفی که پیش از این در خانواده تقسیم شده بود بهطور سنتی دوباره به من واگذار شده است.» به گفته او، اگرچه این شرایط در ابتدا موقتی بهنظر میرسید، اما عملا پیامدهای نگرانکنندهای دارد: «من بهدلیل مسئولیت تازه، زمان بسیار محدودی برای رسیدگی به امور محل کارم دارم و 2ماه است که کسب و کار ما زیانده شده؛ درحالیکه اگر زمان بیشتری در اختیار داشتم، میتوانستم با مدیریت بهتر کارم از موقعیت پیشآمده پیشگیری کنم یا اینکه ضرر و زیان وارده را به حداقل برسانم.»
به گفته او، اگر شرایط کنونی ادامه پیدا کند و قرار به انتخاب باشد، اعضای خانواده از او انتظار دارند که کسب و کارش را به نفع منافع جمعی خانواده در شرایط کنونی تعطیل کند: «این شرایط عادلانهای نیست، اما عملا این انتظار وجود دارد و بهنظرم زندگی کردن در شرایط کرونا علاوه بر همه مشکلات و نگرانیهای تازهای که ایجاد کرده برای زنان سختیهای جدیدی هم به همراه آورده است.»
مکث
قرعه بیکاری به نام زنان
سهم زنان از بازار اشتغال در ایران حدود 18درصد است؛ با این حال، براساس تحلیلهای ارائهشده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، شیوع کرونا بر بسیاری از کسب و کارها اثر منفی گذاشته و پیشبینی میشود حدود 2میلیون فرصت شغلی از بین برود. در این میان، زنان بیشترین فرصتهای شغلی را از دست دادهاند؛ بهگونهای که براساس آمار ارائهشده از سوی مرکز آمار ایران، در بازه زمانی بهار سالجاری یکمیلیون و 20هزار فرصت شغلی را از دست دادهاند. لیدا صابرپور، یکی از همان یکمیلیون و اندی زنی است که بهدلیل شیوع کرونا شغلشان را از دست دادهاند. او میگوید: با هزار بدبختی در یک شرکت خصوصی کار پیدا کرده بودم، اما از شانس بدم هنوز 7ماه بیشتر نبود زندگی روی خوشش را نشان داده بود که کرونا آمد و همهچیز را به هم زد: «یکماه بعد از شیوع کرونا و نزدیک شدن به پایان سال، کارفرما حکم به دورکاری من و تعدادی دیگر از کارمندان را داده بود. درنهایت اردیبهشت بود که گفتند مشکلات مالی داریم و شرکت عذر من و چند همکار دیگرم را خواست.» صابرپور لیسانس حسابداری دارد و بعد از2سال بیکاری، با حقوق ماهی 2میلیون و 500هزار تومان استخدام شده بود، اما تنها او و زنانی که دورکار شده بودند، بیکار شدند و هیچ مردی در شرکتشان تعدیل نشد: «وقتی گفتند تعدیل شدهام، رفتم شرکت تا ببینم چرا تعدیلم کردند. همه از کارم راضی بودند، اما مدیرمالی شرکت راحت آب پاکی را روی دست من و همکارانم ریخت و گفت نمیتواند مردها را تعدیل کند؛ چون نانآور خانوادهاند؛ برای همین اولویت تعدیل با خانمهاست.» با اینکه مسئولان بارها اعلام کرده بودند، دورکاری نباید بهانهای دست کارفرمایان برای تعدیل نیرو بدهد، اما بخش خصوصی خود را از این بخشنامهها معاف میداند و رویه خاص خود را در برخورد با کارکنان دارد؛ رویهای که در نهایت تحتتأثیر برداشتهای نادرست جنسیتی، زنان را قربانی میکند: «الان چند ماه است که دنبال کار هستم، اما کاری پیدا نمیشود؛ حتی حاضرم در رشته غیرتخصصی هم کار کنم، اما حقوقی که به خانمها میدهند آنقدر کم است که به وقت و هزینه رفتوآمد هم نمیارزد. همکاران دیگرم که با من تعدیل شدهاند هم وضعی بهتر از من ندارند و فقط یک نفر توانسته کار پیدا کند؛ با حقوقی کمتر از حقوق شرکتی که سال قبل در آن کار میکرد.»