نجات 5 بیمار با تصمیم بزرگ پدر و مادر امیرمحمد
«وقتی دیدم پسرم از دست رفته، با خودم گفتم باید به فکر بقیه جوانان بود. به همین دلیل اعضای بدن پسرم را به بیماران نیازمند اهدا کردم تا خانواده آنها مثل من عزادار نشوند.» این حرفهای پدر داغدار پسر جوانی است که چند روز قبل در یک سانحه رانندگی دچار مرگ مغزی شد و اعضای بدنش نجاتبخش دستکم 5بیمار نیازمند شد.
به گزارش همشهری، پسر 23ساله که امیرمحمد عابدینی نام داشت و ساکن شهر ابهر در استان زنجان بود، چند روز قبل همراه داییاش برای پیگیری وضعیت دختر داییاش از ابهر به زنجان رفته بودند. آنها بعد از انجام کارهایشان ساعت 3بامداد به طرف ابهر به راه افتادند. خودرویشان سمند بود و امیرمحمد رانندگی میکرد. کمتر از 5کیلومتر با خانه فاصله داشتند و به خرمدره رسیده بودند که حادثه تلخی اتفاق افتاد. در حالی که آنها از یکی از خیابانهای خرمدره عبور میکردند، بنا بر دلایل نامعلومی خودرویشان با قسمت عقب کامیون یخچالداری که کنار خیابان پارک شده بود، بهشدت برخورد کرد. شدت حادثه به حدی بود که امیرمحمد و داییاش مصدوم و دقایقی بعد به بیمارستان منتقل شدند.
خانواده پسر جوان از حادثهای که برای او اتفاق افتاده بود، اطلاع نداشتند اما نگران بودند که چرا او به خانه برنگشته است. صبح آن روز مادر امیرمحمد با او تماس گرفت اما تلفنش را جواب نداد. اما وقتی او با برادرش تماس گرفت، فردی غریبه گوشی را جواب داد و گفت امیرمحمد و داییاش تصادف کردهاند و در بیمارستان هستند. مسعود عابدینی، پدر امیرمحمد در اینباره به همشهری میگوید: «با همسرم فورا به بیمارستان رفتیم و فهمیدیم هر دو نفرشان حال خوبی ندارند. وضعیت امیرمحمد بدتر و سطح هوشیاریاش به زیر 7رسیده بود. به همین دلیل تصمیم گرفتیم او را برای ادامه درمان به بیمارستان سینای تهران منتقل کنیم. به ما گفته بودند با مصرف دارو ممکن است وضعیت پسرم بهتر شود اما بعد از 3روز اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده است و دیگر به زندگی برنمیگردد.»
پدر داغدار امیرمحمد در ادامه میگوید: «از دست دادن فرزند، برای هر پدر و مادری سخت است. من و همسرم وقتی دیدیم که فرزندمان از دست رفته و دیگر نمیشود برایش کاری کرد، با خودمان گفتیم که اعضای بدن امیرمحمد را به بیماران نیازمند اهدا کنیم. به همین دلیل در بیمارستان سینا اعضای بدن او شامل قلب، کبد، کلیهها و ریه جدا و به بیماران نیازمند اهدا شد.» او میگوید: «پسرم ترم آخر رشته مهندسی مکانیک و فرزند بزرگم بود. هرچند از دست دادن او برایمان سخت و غیرقابل تصور است، اما از اینکه او منجی 5بیمار شده، راضی هستم و قطعا او هم از این تصمیم خوشحال است.»