بهروز رسایلی:
در اینکه پرسپولیس و استقلال حقشان بوده مدیران بسیار متخصصتر و باکیفیتتر از این داشته باشند تردیدی نیست. با این همه، واقعیت آن است که کوه مشکلات این دو باشگاه، حواشی فراوان و انبوه مخاطبانی که همه جزئیات را زیرنظر دارند، باعث میشود مدیریت در سرخابیها معمولا یک پروژه محکوم به شکست باشد. همین حالا 10 مدیرعامل قبلی پرسپولیس و استقلال را به یاد بیاورید و ببینید کدامیک از آنها با خوشنامی از این دو باشگاه جدا شدند؟ حتما بین این نفرات تفاوت کیفی زیادی وجود داشته، اما واقعیت آن است که پرسپولیس و استقلال آنقدر مشکل دارند که بالاخره یک جای کار در میرود و اینجاست که انبوه هواداران و پیشکسوتان منتقد، از خجالت مدیران باشگاه درمیآیند.
همه بدنامان تاریخ
در استقلال که تکلیف روشن است. این تیم طی سالهای اخیر از نظر نتیجهگیری کاملا زیر سایه رقیب سنتی بوده و هواداران از عملکرد هیچیک از مدیران باشگاه رضایت ندارند. الان شما از استقلالیها بپرسید نظرشان در مورد بهرام افشارزاده، رضا افتخاری، امیرحسینی فتحی، اسماعیل خلیلزاده و احمد سعادتمند چیست؛ از کدامشان راضی و از کدام ناراضی هستند؟ یا اینکه کدام مدیر از دیدگاهشان بهتر به وظایف خودش عمل کرده؟ محال است حتی مختصر اجماعی بین پاسخها وجود داشته باشد. قصه پرسپولیس حتی از این هم جالبتر است. این باشگاه 4 قهرمانی پیاپی لیگی کسب کرده و در آسیا هم موفقیتهای بینظیری داشته، اما چه علیاکبر طاهری، چه گرشاسبی، چه عرب و انصاریفرد و همین رسولپناه عمدتا با عیب و اشکالات و ناتوانیهایشان به یاد آورده میشوند. در دوره طاهری ماجرای جدایی طارمی و رضاییان و محرومیت باشگاه پیش آمد، در دوره عرب برانکو رفت، مقطع مدیریتی انصاریفرد چیزی جز خسران و تصمیمات غلط بهدنبال نداشت و حالا هم عملکرد رسولپناه با موجی از اعتراضات در فضای حقیقی و مجازی مواجه است.
مورد خاص گرشاسبی
بین همه مدیران سرخابی که نام بردیم، شاید تنها چهرهای که هنوز از سوی بخشی از هواداران حمایت میشود حمیدرضا گرشاسبی باشد. این مسئله هم بیشتر مربوط به نخستین راهیابی پرسپولیس به فینال لیگ قهرمانان، آن هم پشت پنجرههای بسته میشود. در عین حال اما فراموش نکنیم مدیریت گرشاسبی هم خالی از ایراد نبود. او 30 درصد از پاداش نایبقهرمانی پرسپولیس در آسیا را به بازیکنان و کادرفنی بخشید که واقعا نسبت نامتعارفی است و برای باشگاه مشکل مالی درست کرد. به علاوه گرشاسبی به بهانه حفظ تیم در دوران محرومیت، رقم قرارداد بازیکنان را به شکل چشمگیری بالا برد. گرشاسبی سابقه یک مورد تمدید قرارداد نمایشی و عجیب با برانکو را هم داشت. نوع عقد قرارداد او با مهدی ترابی هم طوری بود که این بازیکن به راحتی میتوانست جدا شود. حتی لابه لای مشاجرات متعدد طاهری و گرشاسبی در ماههای اخیر هم میتوان به نکاتی از این دست پی برد. از همه بدتر اینکه وقتی عدهای از نمایندگان مجلس مشخصا برای بازگشت این مدیر به پرسپولیس امضا جمع کردند، روشن شد که او هم با لابیهای پشت پرده بیگانه نیست.
رسولپناه هیچ کار مثبتی نکرده؟
مسلما آدمی مثل مهدی رسولپناه که اصلا سابقهاش روشن نیست، سزاواری لازم برای مدیریت در باشگاه پرسپولیس را ندارد. همچنین عملکرد او در این مدت اشکالات جدی و متعددی هم داشته است؛ اما آیا سرپرست موقت قرمزها هیچ کار مثبتی نکرده؟ آیا بازیکنان جدیدی که او جذب کرد، در آسیا بهکار تیم نیامدند؟ آیا ترفند عقد قرارداد پیش از بسته شدن پنجره، به پرسپولیس کمک نکرد؟ با این همه موضوع اینجاست که معمولا فقط معایب کار در پرسپولیس و استقلال در اذهان باقی میماند. زمانی امیر قلعهنویی با ادبیات مبالغهآمیز خاص خودش میگفت: «هر کسی را مادرش میخواهد نفرین کند، باید بگوید الهی مربی شوی.» منصب نفرینشده واقعی اما شاید مدیریت سرخابیها باشد. کافی است بهعنوان نمادی از این داستان، خداحافظی اشکآلود رضا افتخاری با استقلال را به یاد بیاورید؛ مرد موسفیدی که با گریه میگفت از توهینها به پدرش دلشکسته است. کاش خیلی از مشتاقان شهرت، عاقبت اغلب مدیران پرسپولیس و استقلال را ببینند و از هول حلیم در دیگ نیفتند. این صندلیهای پر وسوسه ممکن است به قیمت یک عمر اعتبار و آبرویتان تمام شود.
دو شنبه 28 مهر 1399
کد مطلب :
113512
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/xkLAJ
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved