• سه شنبه 4 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 14 شوال 1445
  • 2024 Apr 23
پنج شنبه 24 مهر 1399
کد مطلب : 113278
+
-

جایگاه والای مردم در سیره پیامبرص

پرونده‌ای در نکوداشت محمدرضا شفیعی‌کدکنی به مناسبت هشتادویکمین زادروزش استادی که ادبیات کهن و معاصر وامدار اوست

یادداشت
جایگاه والای مردم در سیره پیامبرص


سیدرضا اکرمی‌؛ ‌عضو جامعه روحانیت مبارز

پایان ماه صفر 3رویداد سنگین مذهبی رحلت پیامبر اکرم صلوات‌الله علیه، شهادت امام‌حسن مجتبی(ع) و شهادت امام‌رضا(ع) بر مسلمانان سنگین می‌آید. وجه مشترک این بزرگواران در وصایا و نصیحت خودشان، توجه به مردم بود. رسول‌اکرم جان کلام خودشان را در هفته آخر عمرشان بیان می‌کنند و آن حلالیت‌طلبیدن از مردم است؛ به اصحاب‌شان فرمود مرا به مسجد ببرید و وقتی به مسجد‌النبی رسیدند، مردم جمع شدند و حضرت از آنان حلالیت طلبید. فرمود من دارم از میان شما می‌روم، اگر کسی دینی به گردن من دارد و طلب و مطلبی دارد مطالبه کند تا جبران کنم و او را راضی کنم. فردی به ایشان گفت وعده کمکی دادی و نشد. حضرت بلافاصله فرمود کمک را از منزل آوردند و به او رساندند. و فرد دیگری هم مسئله برخورد عصای پیامبر به پهلوی ایشان را  مطرح کرد که پیغمبر فرمود بروید عصا را بیاورید و آن بنده خدا به بهانه عصا بوسه بر بدن پیغمبر زد. رسول اکرم به حق‌الناس اهمیت می‌دهد، به رضایت مردم بها می‌دهد و آنها را ولی‌نعمت می‌داند و به آنها احترام می‌گذارد.
رسول اکرم در وصیت خود به 2مطلب ایتام و زنان نیز توجه می‌دهد. می‌فرماید اتقوالله فی الیتاما و اینکه در حق زنان کمال احترام، تواضع، خدمت و معاشرت نیکو را به‌جا بیاورید. در قرآن مجید نیز آمده است که عاشروهن بالمعروف، یعنی مسلمانان باید نسبت به همسران‌شان به شایستگی و بایستگی برخورد کنند و احترام کامل بگذارند. یکی از خدمات بسیار مهم اسلام همین شخصیت‌دادن به زنان و ارزش قائل‌شدن برای آنان است. در باب امام مجتبی نیز درایت و تدبیر امام دوم شیعیان برای حفظ جان مردم و امت اسلام در برقراری پیوند صلح با معاویه‌ای برقرار بود که جفا و ستمکاری خود را زیرکانه تحت لوای دینداری‌اش انجام می‌داد. این پرده تزویر در دوره یزید برمی‌افتد و شرایط به گونه دیگری رقم می‌خورد. جمله‌ای از امام‌حسن(ع) وجود دارد که وقتی امام‌حسین(ع) از مسموم شدن ایشان به گریه می‌افتند، حضرت مجتبی فرمود من از دنیا می‌روم ولی در بین خانواده هستم.
لایومک، یومک یا اباعبدالله، روزی سخت، همانند روز تو وجود ندارد و بعدها همه دیدند که حضرت چگونه در کربلا ناجوانمردانه به شهادت رسیدند. در دوره عباسیان هم وقتی حضرت رضا(ع) به ولایتعهدی مأمون رسیدند و 3سال این دوره به طول انجامید، یکی از کارهایی که ایشان انجام داد این بود که همان روز اول ولایتعهدی فرمود سفره‌ای بیندازند تا همه افراد و حاضران سر آن سفره با ایشان به اطعام بنشینند. فردی پیشنهاد کرد خوب است که شما سفره‌تان را از اینان جدا کنید، حضرت فرمود خدای ما یکی است و پدر و مادر ما هم یکی هستند؛ امتیاز به تقوا و پارسایی است. همین کار را روز آخر شهادت خودشان نیز انجام دادند. با اینکه زهر انگور یا اناری که به ایشان خوراندند، خیلی فوری بر ایشان اثر گذاشت ولی همان روز هم گفتند سفره بیندازید و همه را صدا بزنید و روز آخر را نیز با تلخی و سختی به پایان رساندند. ائمه ما با مردم بر اساس دیانت اسلامی خاکی، فروتن و متواضع بودند و برای مردم ارزش قائل شدند. آنها هم در بیان و هم در عمل برای مردم سنگ تمام می‌گذاشتند؛ به‌طوری که رسول اکرم در آخرین پیامی که به جبرئیل داد پرسید خدا با امت من چه خواهد کرد؟ جبرئیل هم آیه شریفه «ولسوف یعطیک ربک فترضی» را آورد که «خدا آنقدر به تو ببخشد که شادمان شوی». فردای قیامت همه انبیاء می‌گویند یا رب‌النفسی، خدایا مرا دریاب و تنها رسول اکرم است که می‌گوید یا رب امتی، خدایا امت مرا دریاب. اینها نشان می‌دهد که ما به‌خصوص در جمهوری اسلامی باید نمونه‌ای از رفتار رسول اکرم برای مردم باشیم، برای مردم احترام قائل باشیم، برای فکر، فهم، اخلاق، اعتماد، ارتباط و اخلاق‌شان احترام قائل باشیم.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :