بازیگران سرکوب
آنها که در سرکوب قیام15خرداد نقش داشتند
در واقعه 15خرداد1342 دو بازیگر اصلی در طرف مقابل علما و مخالفان حکومت قرار داشتند؛ اسدالله علم – نخستوزیر و تیمسار حسن پاکروان – رئیس سازمان امنیت کشور، ساواک.
اسدالله علم، پسر شوکتالملک علم از خاندانهای حکومتگر در شرق ایران بودند که با کودتای رضاخان میرپنج رفتهرفته وارد لایههای درونی قدرت مرکزی شدند. شوکتالملک در شرق ایران قدرت و اقتدار زیادی داشت و نزد رضاشاه نیز بسیار مورد احترام بود، بهطوری که به استانداری فارس و وزارت پست و تلگراف رسید. او در همان زمان، دختر قوامالملک شیرازی را به عقد پسرش درآورد تا دو خاندان قدیمی در ایران که اتفاقا سر و سری با بریتانیا داشتند با یکدیگر پیوند بخورند. اسدالله علم بعد از مرگ پدر، وارث سیادت و اقتدار او شد. در حلقه اول شاه قرار داشت و در بسیاری از امور به او خدمت کرد تا اینکه پس از برکناری علی امینی به نخستوزیری رسید و منویات شاهانه را در دستور کار قرار داد. علم در دوران نخستوزیری با چالشهای بسیاری روبهرو بود و البته او با تندی پاسخ میداد. این مسئله نشان میدهد که او در سیاست علیه مخالفان، مرد بیمحابایی بود و از برخورد سخت و تند غافل نمیشد؛ در عین اینکه چهرهای متظاهر و در برابر شاه بسیار تمکین میکرد. علم در ماجرای 15خرداد نقش اصلی سرکوب را برعهده گرفت و آنطور که نقل میشود شاه حتی چمدانهایش را جمع کرده بود که از کشور فرار کند اما شدت عمل علم و در دست گرفتن دستورات و فرماندهی سرکوب باعث شد که آنطور که بعدها به خبرنگاران گفت کمتر از 100نفر در این روز کشته شوند. اسدالله علم در خاطرات خود این موضوع را یکی از افتخاراتش در خدمت به سلطنت عنوان میکند. در آن دوران، رجال سالخوردهتر و به قول معروف استخواندار مثل حسینعلاء، وزیر دربار و نخستوزیر سابق و عبدالله انتظام از شدت عمل موجود در واقعه 15خرداد انتقاد کرده و قرار بود آن را با شاه در میان بگذارند که با برخورد تند شاه مواجه شدند. دوران نخستوزیری علم را میتوان دوران انتقال سیاست از رجال قدیمیتر به سیاستمداران تکنوکرات و جوان نامید؛ چه آنکه در اسفند1342 علم از نخستوزیری خلع شد و حسنعلی منصور و کانون مترقی که متشکل از جوانان جویای نام در سیاست و اقتصاد بودند سکان اداره کشور را بر عهده گرفتند.
دومین بازیگر واقعه 15خرداد، تیمساری بود که اشتباهی بهعنوان رئیس سازمان امنیت انتخاب شد. آنطور که پرویز ثابتی، معاون امنیت داخلی ساواک عنوان میکند، حسن پاکروان، گزینه خوبی برای یک نهاد امنیتی نبود. او روحیهای رمانتیک داشت و حتی در جوانی و ایام تحصیل در فرانسه پس از مخالفت خانواده با ازدواجش با زنی فرانسوی دست به یک خودکشی نافرجام زده بود. پاکروان البته شاید از نظر یک فرد تحصیلکرده در ارتش میتوانست یک تحلیلگر اطلاعاتی باشد اما با این شرایط نیز شرایط امنیتی خاص وقوع 15خرداد را پیشبینی نکرده بود.
پاکروان بعد از دستگیری امام خمینی در زندان و بعدها در خانه امن ساواک به دیدار امام رفت. وی درباره این دیدار گفته بود: «شکی نیست که ]آیتالله[ خمینی جذبه عظیمی دارد». این دیدارها در کمال آرامش و احترام برگزار شده بود. پاکروان بهعنوان رئیس سازمان امنیت کشور در مورد قیام 15خرداد از یک کیف پول که توسط جمال عبدالناصر، رئیسجمهور برای اغتشاش در ایران فرستاده شده بود، خبر داد که توسط مأموران کشف شد. البته این ادعای عجیب را میتوان در راستای رقابت شدید و روابط بسیار بد شاه و ناصر عنوان کرد که همواره با طعنه و تهدید به یکدیگر حمله میکردند. پاکروان پس از اینکه حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت توسط هیأتهای موتلفه ترور شد، از ساواک برکنار و به وزارت اطلاعات و جهانگردی منصوب شد. او مدتی بعد از آن، سفیر در پاکستان و فرانسه بود و در اواخر حکومت شاه از مشاوران نزدیک و عملا وزیر دربار بعد از هویدا بود. تا اینکه در انقلاب توسط انقلابیون دستگیر و در 22فروردین58 اعدام شد.