• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 21 مهر 1399
کد مطلب : 112862
+
-

مردی از کوهمره سرخی

عشایر جنوب، ضد‌اصلاحات‌ارضی و لوایح دولت قیام کردند

مردی از کوهمره سرخی

  مرتضی برکتی همدانی

چند‌ماه قبل‌ از واقعه فیضیه قم در جنوب ایران عشایر استان فارس به رهبری مردی به نام حبیب‌الله شهبازی از سران طوایف سرخی، ضد‌حکومت قیام کرده‌اند. چند روز پس از واقعه قم، شهبازی در تلگرامی که به‌نظر می‌رسد در همزمانی دو واقعه مهم تاریخی یعنی حمله و یورش نظامیان پهلوی به مدرسه فیضیه قم و دیگری شورش چندماهه عشایر جنوب است، خطاب به آیت‌الله خمینی و روحانیت می‌نویسد: «اینجانب حبیب‌الله شهبازی با جمله طوایف کوهمره سُرخی، که 2هزار نفرشان فعلاً مسلح و آماده ایستاده‌اند، برای یاری روحانیون و مراجع تقلید مخصوصاً حضرت آیت‌الله خمینی دامت برکاتهم از هیچ‌گونه خدمت و پشتیبانی و جانبازی دریغ نخواهم داشت و تا آخرین قطره خون خود را برای آبیاری درخت اسلام و احکام قرآن خواهم ریخت. جان چه باشد که فدای قدم دوست کنم، این متاعی است که هر بی‌سروپایی دارد. فدوی اسلام و روحانیون و آیت‌الله خمینی، حبیب‌الله شهبازی». (سند یک) 
اما این همه ماجرا نبود، دلیل عمده منازعات متعدد عشایر فارس با حکومت مرکزی و محلی در یک‌صدسال اخیر را می‌توان در دخالت‌های انگلیس میان عشایر و بازیگران محلی این بخش مهم از ایران دانست که به آب‌های خلیج‌فارس ارتباط مستقیم داشت. از سوی دیگر مجادلات عشایر پرنفوذ محلی با دولت مرکزی بر سر موضوعات بسیاری ازجمله به رسمیت‌شناختن اعتبار محلی قدرت ایلی یا فشار و تبانی منتفذان محلی مثل خاندان قوام به‌عنوان یکی از عناصر مخرب در تحولات جنوب ایران و امثالهم جست‌وجو کرد. همه اینها باعث شد که در مقاطع مختلف تاریخی از زمان قاجار تا عصر پهلوی اول، سال‌های ابتدایی اشغال ایران، نهضت ملی‌شدن نفت و بالاخره اصلاحات ارضی و به هم‌ خوردن ساختار زمین‌داری و مرتع‌داری عشایر و ایلات، باعث بروز قیام، شورش و یا برپایی اردوی عشایر جنوب شود.
در استان فارس به‌عنوان استانی که عشایر با تیره‌ها و فرهنگ‌های مختلف زیست می‌کنند، معمولا در میان طوایف، ائتلاف‌های ایلی صورت می‌گیرد که در برابر قدرت بزرگ‌تر از دولت تا عشایر قوی‌تر، قدرت بیشتری به‌وجود آید. در چنین شرایطی در اواخر دهه30 شمسی که شاه با توصیه اکید و گاه فشار دولت کندی، اصلاحات ارضی را به‌صورتی کاملا آمرانه و توسعه‌طلبانه پیش می‌گرفت، یکی از کانون‌هایی که در برابر این اقدام ایستادند، عشایر فارس بودند. دولت که در برابر انتقادات گاه علنی و گاه پنهانی زمین‌داران بزرگ قرار داشت، از یک واقعه خاص، بهره‌برداری بزرگی برای سرکوب و خاموشی همه اعتراضات احتمالی کرد. روز شنبه، 22 آبان‌ماه 1341 شاهپور ملک عابدی، رئیس سازمان اصلاحات ارضی فیروزآباد و همت وحیدی رئیس دارایی فیروزآباد، با ماشین جیپ اداره کشاورزی استان فارس به رانندگی سیداحمد به همراه نظامیان از شیراز رهسپار فیروزآباد شدند. ساعت 17 و 30 دقیقه هنگامی که جیپ از «تنگه هلال» در 10 کیلومتری فیروزآباد می‌گذشت، ناگهان گروهی مسلح با برنامه از پیش ریخته شده، جلوی دیگر خودروهای در جاده را گرفتند و به سوی جیپ مهندس ملک عابدی و همراهان یورش بردند و جیپ را وادار به توقف کردند؛ مهندس ملک عابدی را از جیپ بیرون کشیدند و همان جا وی را به باران گلوله بستند. (سند دوم)(سند سوم)
 این ترور در شرایطی رخ داد که منطقه با توجه به فضای خاصی که در ایل قشقایی وجود داشت با مسائلی خاص روبه‌رو بود. دولت اسدالله علم که داماد خاندان قوام بود، رویه تند و تیزی در پیش گرفت و شروع به تبلیغات وسیع کرد. به‌صورتی که حسین ارسنجانی، وزیر کشاورزی وقت به صراحت اعلام کرد: «به افتضاح چادرنشینی در فارس خاتمه می‌دهیم». یا استاندار فارس سپهبد «کریم و رهرام»، در بهمن‌ماه همین سال اعلام کرد: «دولت ایران از 2‌ماه قبل در خاک فارس و شاید هم نقاط کشور کلمه عشایر را از مکاتبات خود حذف کرده است؛ ما دیگر کسی را به نام عشایر نمی‌شناسیم». این ادبیات خاص حتی از سیاست تخته قاپوکردن (یکجانشین کردن) عشایر در دولت رضاشاه نیز سخت‌تر بود. در همین شرایط دولت اعلام کرد که این واقعه توسط خسروقشقایی- از سران ایل قشقایی که در تبعید اروپا بود- طرح‌ریزی شده است. ناصر قشقایی برادر او و بزرگ ایل از تبعیدگاهش در سوئیس این مسئله را رد کرد و در نامه‌ای نوشت که «در آینده هر کسی مسئول مستقیم اعمال و رفتار و احوال خویش است خواستم بدین وسیله به اطلاع عموم برسانم که این جانب هیچ‌گونه مسئولیتی درباره افعال، اعمال و اقوال کسان و خویشان و ایل و قبیله خود اعم از برادر و فرزند و دیگر بستگانم ندارم و در قبال ملت ایران و کشور عزیزم به شخصه مسئول اعمال خود خواهم بود - محمد ناصر قشقایی». (سند چهارم) در نهایت اعلام شد که چند نفری را به جرم این واقعه دستگیر کرده‌اند. در گزارش‌ها آمده است: «یک آذر- 1341- مأموران انتظامی با همکاری شماری از افراد محلی، گروهی از دشمنان اصلاحات ارضی را که در کوهستان‌های فیروزآباد متواری شده بودند دستگیر کردند. به‌دنبال دستگیری، کشندگان مهندس ملک عابدی شماری از سران ایل‌های فارس چون ضرغامی نیز دستگیر شدند و سلاح‌هایشان از آنان گرفته شد.8  تن از دستگیر‌شدگان از طایفه «نمدی» هستند. ابراهیم قهرمانی، رئیس ایل نمدی نیز در میان دستگیر‌شدگان است. محمدحسن گورکانی، آخرین سردسته اشرار در منطقه فیروزآباد با تفنگچیان خود بی‌چون و چرا اسلحه‌های خود را بر زمین گذاشتند.»(سند پنجم)
در قیام عشایر فارس، جدا از فضای خاصی که در40 سال اخیر در این استان با دو شورش بزرگ در دهه‌های ابتدایی قرن و اشغال ایران به‌وجود آمده بود، بی‌عدالتی و ظلمی که در ماجرای اصلاحات ارضی در این استان بر سر عشایر صورت گرفت را به‌عنوان عامل اصلی این ماجرا عنوان می‌کنند. در این واقعه، حبیب‌الله شهبازی از سران ایل سرخی که البته هیچ نقشی در مسئله قتل مهندس عابدی نداشت، به‌دلیلی که ذکر شد تفنگ را زمین نگذاشت و به کوهستان‌های منطقه کوهمره رفت. او در اطلاعیه‌ای این ماجرا را اینگونه شرح داد: «عشایر فارس نه‌تنها مخالف اصلاحات ارضی و اجتماعی و آزادی دهقانان نیست بلکه هرگونه اصلاحات اساسی و مترقیانه را که با تصویب نمایندگان واقعی و به‌دست دولت برگزیده ملت و در حدود قانون اساسی و رعایت اعلامیه حقوق بشر صورت گیرد، صمیمانه پشتیبانی خواهد کرد». در بیانیه او همچنین از حمله بی‌رحمانه به مساجد مقدسه و دانشکده‌های دینی و تربیتی، شتم و جرح طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه، هتک‌حرمت علمای اعلام و پیشوایان دین سخن رفته است که به دو واقعه شانزدهم آذر1332 و واقعه فیضیه در فروردین1342 اشاره دارد. این مسئله دیدگاه‌های ملی و مذهبی او را نشان می‌دهد. در اسناد و روایت‌ها آمده است که حبیب‌الله شهبازی، دیدگاهی مذهبی داشته و با شیخ‌بهاءالدین محلاتی و سیدعبدالحسین دستغیب، 2تن از علمای بزرگ شیراز و از تأثیرگذاران در نهضت اسلامی در ارتباط بوده‌است.  جدا از سرکوب عشایر و زمین‌داران بزرگ در واقعه اصلاحات ارضی، برخورد تند نظامی در استان فارس یک زهرچشم برای کل عشایر و منتقدان این سیاست در همه جای ایران ارزیابی می‌شود. به‌نظر می‌رسد که شدت عمل صورت‌گرفته در مورد شخص حبیب‌الله شهبازی نیز به اعلامیه او پس از واقعه فیضیه و نام بردن از آیت‌الله خمینی با عنوان «فدوی خمینی» مربوط باشد؛ چرا که دولت از این مسئله احساس خطر بسیار کرد. شهبازی یک‌ماه بعد با تضمین و پس از دریافت تأمین جانی، خود را تسلیم نمایندگان اعزامی حکومت - سرلشکر سیف‌الله همت، سرهنگ مسعود حریری، رئیس ساواک فارس و جمشید کوششی- کرد. (سند ششم) حبیب‌الله شهبازی در نهایت با برخی دیگر از سران عشایر جنوب محاکمه و در مهر1343 به جوخه اعدام سپرده شد و به شهادت رسید. او در میان عشایر فارس مردی خیرخواه و وطن‌دوست بود که در وقایعی مثل ماجرای جدایی آذربایجان از ایران و ملی‌شدن صنعت نفت، دیدگاه‌های مترقی و ملی داشت و از نظر مذهبی نیز فردی معتقد بود. دولت پهلوی در ماجرای عشایر فارس، تیمسار بهرام آریانا را به‌عنوان فرمانده عملیات جنوب منصوب کرد (سند هفتم) که در خود اسناد و گزارش‌های ارسالی ساواک به مرکز، از او به عنوان شخصیتی به‌شدت تندرو یادشده که حتی از اعمال منافی عفت نیز ابایی ندارد. جنبش عشایر جنوب در سال 1341تا 1342را می‌توان آخرین حرکت جدی ایلی و عشایری ایران در تاریخ یک قرن ایران ضد‌حکومت مرکزی دانست.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید