به سرخی انار ، به قرمزی هندوانه
گزارشی از رسم و رسوم تهرانی ها در بلندترین شب سال
فاطمه عباسی
فصل بیرنگ پالتوهای خاکستری نیاز به یک جشن دارد و اگر دیر بجنبیم اسم این جشن کریسمس خواهد بود. دلگیری ذاتی زمستان مردم را غمگین میکند و میطلبد که به بهانهای شادی راه بیندازند. اما تا وقتی یلدا هست، چرا کریسمس؟ یلدا هویت کاملی برای تبدیل شدن به یک جشن بزرگ ملی را دارد. تاریخ مشخص، نمادهای کامل رنگی، رسمهای دوستداشتنی قدیمی که همه پر از دور هم بودن و آداب دوستداشتنی بومی خودمان هستند. شما همین انار را حساب کنید؛ رنگش در تضاد کامل با زمستان میتواند غوغا کند و آن چینش عجیب و درخشيدنش که شبیه هیچچیزی نیست. یلدا بهخاطر ترکیب سبز و قرمز قاچ هندوانه؛ بهخاطر ارزش تصویری و غذایی بشقاب تخمه و بهخاطر انار میتواند به یک جشن بزرگ در زمستان خاکستری و سفید تبدیل شود.
یلدا از گذشته به ما رسیده و رسم و رسومش هنوز هم پابرجاست. مثلا یلدای تهران قدیم با میوههای تازه فصل پاییز، میوههای خشکشده تابستان، آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح میرسید. تهرانیان قدیم در همه اعیاد خود سنت حسنه جمعشدن افراد خانواده در منزل بزرگترها را داشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع میشدند. شب یلدا از دید مردم آن ایام، مظهر غلبه تاریکی و تباهی بر روشنایی بود؛ چراکه فردای شب یلدا، خورشید بهعنوان نماد روشنایی دوباره متولد میشد. به همین دلیل هم فردای شب یلدا برای تهرانیها بسیار عزیز بهحساب میآمد تا آنجا که سعی میکردند کار خطایی از آنها سر نزند و به همین دلیل آن روز جزو تعطیلات عمومی بود. گرفتن فال حافظ هم در چند سده اخیر به رسوم شب یلدای تهرانیان اضافه شد و بزرگان با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی یا پر بودنش، آینده را پیشبینی میکردند. از دیگر سرگرمیهای خانوادههای تهرانی در شب چله قصهگویی و داستانسرایی بزرگترهای خانواده برای کوچکترها پای کرسی بود. جعفر شهری در کتاب تهران قدیم نوشته است: «تهرانیها با میوههای تازه فصل پاییز و میوههای خشکشده تابستان و آجیل از مهمانان پذیرایی میکردند و معتقد بودند که خوردنیهای سفره شب یلدا مثل خوراکیهای پای سفره هفتسین، میتواند طبیعت گرم را سرد و طبیعت سرد را گرم کند. به این صورت کسانی که از گرمی مزاج رنج میبردند، هندوانه و انار و کسانی که از سردمزاج بودنشان ناراحت بودند توت، کشمش و خرما میخوردند.»
طبق سنت دیرینه تهرانیها، اگر خانوادهای عروس عقد کرده داشت، او را با طبق آجیل، شیرینی و حلوای مخصوص و لباس و زیورآلات و حنا به خانه پدر عروس میبردند. عده دیگری از مردم شب یلدا را در قهوهخانهها سپری میکردند تا طولانیترین شب سال به پایان برسد و بعد به خانه برگردند. این عده شب یلدا را با تماشای نقالی و ترنابازی که در قهوهخانهها رواج داشت، میگذراندند.