شجریان شخصیت ملی و آیینه فرهنگ ایرانی
سیدمحمد بهشتی- کارشناس فرهنگی
محمدرضا شجریان، استاد نامدار موسیقی و آواز ایرانی در جای خود آرام گرفت و در کنار حکیم ابوالقاسم فردوسی آرمید. جایگاه شجریان در زمان حیات نزد ملت ایران، همان جایگاهی بود که شخصیتهای ملی ایران در عرصههای مختلف داشتند. شجریان پس از مرگ نیز در جایگاه خود قرار گرفت. هرچند براساس موازین میراثفرهنگی، هر نوع دخل و تصرف در محدوده آثار تاریخی که به ارزش این آثار صدمه وارد کند مذموم است، اما اینکه آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی با آن ارزشهای تاریخی و میراث فرهنگی، محل قرار و آرام استاد محمدرضا شجریان باشد، در ما اطمینانی پدید میآورد از این جنس که چیزی درست در جای خود قرار گرفته است. یعنی نهتنها تعرضی صورت نگرفته، بلکه کاملا بهعکس. همچنان که مهدی اخوان ثالث، شاعر شهیر ایرانی وقتی فوت کرد، مقبرهاش در کنار حکیم ابوالقاسم فردوسی قرار گرفت؛ او از ارادتمندان به فردوسی بود و متواضعانه اذعان داشت از فردوسی بسیار آموخته است. در این دیدگاه قرار گرفتن مقبره استاد محمدرضا شجریان، در کنار مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز عین «عدالت» است. عدل در معنای «قرار داشتن هر چیز در جای خود».
این تعبیر نه فقط از آن روست که مرحوم شجریان توانسته در عالم موسیقی مطرح باشد یا مرحوم اخوان ثالث شاعری شناخته شده بود، بلکه از این منظر که هر دو توانستند ارتفاع والایی را در موسیقی و شعر فتح کنند. همچنانکه فردوسی در دورانی که بیم آن میرفت که فرهنگ ایرانی دچار نسیان شود، با سرودن شاهنامه، آیینهای ساخت که ایرانیان در آن چهره واقعی خود را ببینند و بهخاطر آورند. درست از همین روی، مردم آنها را به سبب آیینه گی نسبت به هویت و فرهنگ ایران قبول دارند. اما افراد زیادی در حوزه موسیقی اصیل ایرانی فعالیت میکنند و در میان این خیل عظیم، شخصیتهایی هستند که اتصال عمیق به ریشههای فرهنگی ایران دارند؛ از میان این همه چرا شجریان؟ واقعیت این است که از بین همه آنها تعداد محدودی هستند که ضمن اتصال عمیق به ریشههای فرهنگی ایران توانستهاند معاصر باشند و متناسب با زمانه خود حرف نو بزنند. همین خصوصیت است که یک شخصیت فرهنگی را در جایگاه حماسهسرایی همچون فردوسی قرار میدهد. کسی که اساطیر ایران را تجدید کرد و به این ترتیب آیینهای ساخت و قرار داد پیش روی یک جامعه.
محمدرضا شجریان به درستی آیینه تمامنمای فرهنگ ایرانی و نماینده کیستی ایرانیان بود. او توانست تا پایان عمر برای ملت ایران معاصر بماند؛ ضمن آنکه از ریشههای فرهنگی ایران قطع نشود. از همین روی وقتی گفته میشود محمدرضا شجریان اهل موسیقی اصیل ایرانی بود، یعنی او در فرهنگ ایرانی ریشه داشت و آیینه پیش روی ملت ایران در نمایش کیستی ایرانیها بود.