• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 16 مهر 1399
کد مطلب : 112524
+
-

چه‌کسی پاسخ می‌دهد؟

نگاه
چه‌کسی پاسخ می‌دهد؟

شیده لالمی-  دبیر گروه جامعه

ما در تهران با شرایط تأسف‌بار و پرسش‌های بلاتکلیفی مواجه شده‌ایم. از میانه شهریور مجموعه شواهد و پیش‌بینی‌ها حاکی از این بود که پاییز سختی در راه است و تهران پیک دوم را تمام نکرده وارد پیک سوم خواهد شد؛ بی‌اندک مجالی برای تنفس.
تجربه روزهای نسبتا آرام اردیبهشت پس از بازگشایی‌های زودهنگام و بازگشت بی‌محابا به زندگی روزمره، هرگز در 4ماه و نیم گذشته تکرار نشده است. از ابتدای پاییز کرونا در تهران پیشروی سریع و پرشتابی دارد و نزدیک به یک هفته است که نامه‌نگاری بین این مسئول و آن مسئول برای محدودیت‌های بیشتر در جریان است و ما در جایگاه رسانه و افکار عمومی در حال تماشا، که سرانجام این نامه‌نگاری‌ها چه می‌شود.
دیروز تهران یکی از بحرانی‌ترین روزهای پاییز 99را گذراند. البته امروز هم مطمئن باشید که شرایط بهتر نیست که بدتر است؛ بیمارستان‌ها زیر بار انبوه مبتلایان جدید تا زانو کمر خم کرده‎اند. تعداد زیادی از بیماران مبتلا به کرونا در آمبولانس‌ها آواره خیابان‌ها هستند تا جایی برای پذیرش آنها پیداشود. همه ما در انتظار تصمیم‌گیری فوری و قاطع مسئولان بالادستی هستیم برای تهران بلاتکلیف فرورفته در بحران کرونا. در همین شرایط از طرف استانداری تهران و وزارت بهداشت اعلام شد که استفاده از ماسک از نخستین شنبه‌ای که در راه است، اجباری خواهد بود؛ شگفتا! مگر پیش از این اجباری نبود؟
اتفاق دیگری در میانه روز؛ این بار نامه‎نگاری مشترک فرمانده عملیات ستاد مدیریت بیماری کرونای کلانشهر تهران و استاندار تهران. این دو که نامه‌های انفرادی‌شان در روزهای قبل پاسخ نگرفته بود، این بار در نامه‌ای با 2امضا خطاب به وزیر کشور از او خواستند درباره تعطیلات آخر هفته تمهیداتی بیندیشد. نامه آنها 3بند دارد: «بند اول پیشنهاد افزایش عوارض جاده‌ای 3تا 5برابری، بند دوم افزایش مبلغ جریمه تخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی برای خودروهای غیربومی حداقل به میزان ۳ تا ۵ برابر و بند سوم هم که آشناست؛ اینکه مسافران در صورت ابتلا باید تمامی هزینه‌های درمان را خودشان بپردازند.» این 3بند هیچ تصمیم جدیدی را برای شرایط کنونی ارائه نکرده است. حتی یکی از مسئولان وزارت بهداشت که اعلام کرده است از روز شنبه نزدن ماسک در تهران جریمه خواهد داشت، گفته سازوکار اجرایی این برنامه هم بعدا اعلام می‌شود!
7ماه و نیم از مواجهه ایران با کرونا گذشته است؛ دست‌کم یک‌ماه و نیم است که همه سیاستگذاران و مدیران اجرایی مقابله با کرونا در دولت و سازمان‌های تابعه می‌دانند که پاییز با شرایط بحرانی و اوج‌گیری بیماری همراه خواهد بود...
 (دست‌کم اینکه 70درصد هشدارها را خودشان داده‌اند)، اما حالا در میانه همان پاییزی که کشور نیازمند اجرای برنامه‌های پیشگیرانه اثربخش، عملکرد هماهنگ دستگاه‌های اجرایی و تصمیم‎‌گیری بهنگام است و افکار عمومی نگران در انتظار اقدامی فوری، مجموعه‌ای از سیاست‌های نه چندان قاطعانه‎ را لباس نو پوشانده و به‌عنوان راه‌حل روی میز فرستاده‌اند. آنچه در پیک سوم به‌عنوان راه‌حل ارائه شده، پیش از این آزموده شده و به نتیجه نرسیده است. آیا سازمان‌ها صرفا طرح و ابلاغیه‌ای می‌دهند که به ستاد ملی مقابله با کرونا گزارش کار بدهند و بگویند ما هم کاری کرده‌ایم و این هم سندش؟ یا اینکه پشت‌پرده مشکلات و مسائلی وجود دارد که ما بی‌خبریم و درباره آن شفافیتی وجود ندارد؟  ابلاغیه‌های اخیر، عملکردی کاملا منفعلانه را نشان می‌دهد و حتما افکار عمومی را قانع نمی‎کند و پرسش‌های تازه‌ای هم پیش روی ما می‌گذارد: «ای کسانی که خودتان یک‌ماه و نیم است هشدار می‌دهید وضعیت بحرانی است، تهران مرکز انتقال کرونا به دیگر شهرهاست، چطور نمی‌توانید برای 3روز تعطیلی آخر هفته در شهری که کرونا گریبانش را سخت گرفته تصمیمی قاطع برای ممنوعیت سفر بگیرید؟» چه اتفاقی می‌افتد اگر تهرانی‌ها یک‌بار در این تعطیلات مکرر تقویمی ایران 3روز اجازه خروج از شهرشان را نداشته باشند؟ پیامدهایی دارد؟ شما می‌دانید و ما نمی‌دانیم؟ این پیامدها چیست؟ چرا شفاف به افکار عمومی اعلام نمی‌کنید؟ سرعت و شجاعت در تصمیم‌گیری در شرایط کنونی که بحث جان انسان‌ها در میان است، یک انتخاب و روش مدیریتی نیست که کسی بگوید من می‌پسندم و دیگری بگوید من نمی‌پسندم. مدیران در زمان بحران ملزم به تصمیم‌گیری سریع و قاطع هستند و برای هر روز تأخیر در تصمیم‌گیری باید به افکار عمومی پاسخ بدهند. تأخیر در تصمیم‌گیری کاستی و نقیصه‌ای در مدیریت بحران کنونی است که پیامدهای آن حتما نابخشودنی است و قابل اغماض نیست. مسئله ما امروز از دست رفتن روزانه صدها تن، بی‌سرپرست شدن صدها خانواده و در پی آن زنجیره‌ای از خسارت‌های غیرقابل جبران است. اگر این بحران نیست، پس چیست؟ و اگر می‌دانید و معترفید که بحران است، چرا برای مهار و مدیریت آن قاطعانه تصمیم نمی‌گیرید؟

 

این خبر را به اشتراک بگذارید