• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
چهار شنبه 16 مهر 1399
کد مطلب : 112473
+
-

سال بدبختی‌های آهوخانم

علی‌محمد افغانی معروف‌ترین اثر خود را منتشر کرد

سال بدبختی‌های آهوخانم

  حسنا مرادی     
 بالاخره دهه 1330، با همه بالا و پایین‌ها و امیدها و ناامیدی‌هایش به پایان رسید. همانطور که جامعه ایرانی در این دهه پوست انداخت و تغییراتی اساسی‌ کرد، روشنفکران و نویسندگان هم در آرمان‌ها و شیوه عملشان تغییرات فراوانی را تجربه کردند. آخرین سال دهه 1330، برای زوج جلال آل‌احمد و سیمین دانشور، سال پرکاری بود؛ هم جلال رمان «نون والقلم» را چاپ کرده بود و هم سیمین، مجموعه داستان «شهری چون بهشت». نون والقلم، تجربه‌نگاری آل‌احمد از فعالیت‌های سیاسی‌اش با زبانی استعاری بود و نثری بی‌پروا داشت که با نثر درون‌گرا و آرام و خواب‌آور مرسوم آن دوره متفاوت بود. برخلاف اثر درخشان قبلی جلال، «مدیر مدرسه»، در این داستان خبری از ایجاز نبود و آل‌احمد گاه به پرگویی هم افتاده بود. سیمین دانشور، در مجموعه‌ داستان شهری چون بهشت، دنیای درونی و بیرونی زنان را توصیف می‌کرد. با اینکه داستان‌های این مجموعه‌، از نگاه کودکان و نوجوانان روایت می‌شدند، اما درونمایه آنها شکست‌های عشقی و بدبختی‌های زندگی زنانی بود که هرگز ناامید نمی‌شدند. دانشور، در روایت‌های واقع‌گرایانه این داستان‌ها هنوز در حال تجربه فرم‌های مختلف بود و در بعضی از داستان‌ها برای روایت جزئیات زندگی شخصیت‌ها به وقایع‌نگاری روی آورد. غلامحسین غریب، نویسنده گروه سوررئال «خروس جنگی»، در این سال مجموعه‌داستانی به نام «قصه‌گوی میدان پرآفتاب» را چاپ کرد. داستان‌های این مجموعه، افسانه‌هایی بودند که ریشه بیهودگی حاکم بر آن زمان را در اقبال به غرب می‌دانستند و در آنها چاره رهایی از این بیهودگی، بازگشت به ایران باستان بود. بیشتر اتفاق‌های داستان‌ها، بی‌دلیل و شگفت‌‌آور رخ می‌دادند و فضایی خواب و خیال‌گونه می‌آفریدند. دیگر راوی پوچی و بیهودگی، امیر گل‌آرا بود که در این سال مجموعه‌داستان «نکبت» را منتشر کرد. داستان‌های گل‌آرا، در دنیایی از نفرت و بی‌رحمی و تمایلات بیمارگونه جنسی می‌گذشتند. او که این داستان‌ها را تحت‌تأثیر «بوف‌ کور» نوشته بود، نتوانست به خوبی هدایت، خوف و خیال را در خدمت نمایاندن پوچی زمانه به‌کار گیرد و داستان‌هایش اثری ماندگار و درخور توجه در دنیای ادبیات داستانی از آب در نیامده بودند. فریدون تنکابنی، نویسنده جوان آن دوران هم نخستین داستان بلندش را با نام «مردی در قفس» چاپ کرد. این داستان زندگینامه راوی بود با حال و هوایی رمانتیک و احساساتی. داستان، نثری ادیبانه داشت و شخصیت‌های آن سطحی و غیرواقعی بودند، به‌طوری که خامی و کم‌تجربگی نویسنده، از داستان بیرون می‌زد. دیگر نویسنده تازه‌کار این سال عباس پهلوان بود که مجموعه ‌داستان «شب عروسی بابام» را منتشر کرد. داستان‌های این مجموعه، شرح صحنه‌های جنسی متعدد با نثری پرحرف و بدون طرحی منسجم بودند. این فضا در کتاب «راه شیطان» نوشته غلامحسین خیر هم وجود داشت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :