وداع با مرجعیت عام
آیتالله سیدحسین بروجردی، آخرین کسی بود که به معنای واقعی کلمه لقب «مرجع عام» بر او اطلاق میشد. بعد از وفات او، مرجع عام اصطلاحی بود که تنها در کتابها از آن استفاده میشد.
سیدمحمد حسین محمدی
آیتالله سیدحسین بروجردی، آخرین کسی بود که به معنای واقعی کلمه لقب «مرجع عام» بر او اطلاق میشد. بعد از وفات او، مرجع عام اصطلاحی بود که تنها در کتابها از آن استفاده میشد.
آیتالله بروجردی اگرچه که از شاگردان آخوند خراسانی بود اما هم در منش سیاسی و هم در رویکردهای نظری، دیدگاهی متفاوت از استادش داشت. این تفاوتها تا قبل از ورود آیتالله بروجردی به قم نمایان نبود و تازه پس از ورود و استقرارش در قم بود که جلوههای مختلف سیاسی و نظری او نمایان شدند.
سالهای قبل از ورود آیتالله بروجردی به قم را باید سالهای درگیری و چنددستگی حوزه علمیه نامید؛ آیتالله شیخ عبدالکریم حائری از دنیا رفته بود و مرجعیت، میان آیتالله حجت، سیدصدرالدین صدر و سیدمحمدتقی خوانساری تقسیم شده بود. این چنددستگی به نفع هیچکس نبود، به همین جهت وقتی آیتالله بروجردی برای درمان از بروجرد به تهران آمد، عدهای از فضلای قم به اصرار او را به قم آوردند و از او درخواست کردند تا در قم بماند. نیت فضلای میزبان آیتالله، محقق شد و با ورود آیتالله بروجردی به قم، عملاً چیز زیادی از مرجعیت مراجع ثلاث باقی نماند.
آیتالله بروجردی برخلاف بسیار از همنسلانش نگاهی جهانی داشت؛ او به مصر، آمریکا، عربستان و آلمان نماینده میفرستاد و سعی داشت تا جلوهای معقول و مسالمتآمیز از تشیع را ارائه کند. رویکردهای او در سیاستهای روز ایران اما چندان مطابق مزاج کسانی که او را به قم آورده بودند، نبود. آیتالله بروجردی تا جای ممکن در امور سیاسی کشور دخالت نمیکرد، نگاه مثبتی به جریان فداییان اسلام نداشت و بیش از آنکه به سیاستهای داخلی و امور جاری اهمیت بدهد، در جستوجوی تعاملات فرهنگی و مذهبی بود. این نگاه ایشان حتی در اندیشه علمی او نیز تأثیرگذار بود. او فقه تشیع را در کنار فقه اهل تسنن فهم میکرد و توجه به مباحث تاریخی را در استنباطات فقهی مؤثر میدانست. بعد از وفات آیتالله بروجردی در سال 1340، صدایی که در زمان حیات او تا حدودی خاموش مانده بود کمکم فرصت اوج گرفتن را پیدا کرد. این صدا، در پی آن بود حضور حداقلی روحانیت را در امور سیاسی، به حضور حداکثری برساند.