ضرورت تجمیع قانونگذاری
حشمتالله فلاحتپیشه؛ نماینده سابق مجلس
بحث درباره تجمیع قانونگذاری در ایران که تعبیر یککاسه شدن نهادهای تقنینی درباره آن صدق میکند، پایانناپذیر است و همواره یکی از دغدغههای طیف وسیعی از نمایندگان در ادوار مختلف مجلس بوده است. مجلس برخلاف نص قانون اساسی و تأکیداتی که از سوی مسئولان کشور وجود داشته مبنی بر اینکه باید در رأس امور باشد، در رأس امور نیست. علت هم این است که انتظارات شکلگرفته از مجلس نهادمند نشده است.
وقتی برای قوهای مسئولیت تعریف میشود، این مسئولیت باید نهادمند شود. نهاد هم از قانون و ساختار تشکیل میشود. وقتی پارلمانتاریسم نهادمند میشود که هم قانون داشته باشد و هم ساختار. متأسفانه مجلس در ایران هم قانون ناقص دارد و هم ساختار ناقص. نوع خاصی از نظام سیاسی در ایران وجود دارد که نه دومجلسی محسوب میشود، نه یک مجلسی. اگر نظام یک مجلسی یعنی پارلمانی بود، همه تصمیمات در قالب مجلس شکل میگرفت و آن هنگام مجلس به رأس امور نزدیکتر بود. نظام جمهوری اسلامی ایران اما پارلمانی نیست.
نظام جمهوری اسلامی یک مجلس دارد ولی قبل و بعد از آن شرایطی شکل میگیرد که آثار آن در روند اجرایی و عمل نماینده مشهود میشود. نمایندگان مجلس با شرایط خلقالساعهای میتوانند وارد مجلس شود و چون احزاب کمتر نقشی در آن دارند، وقتی وارد مجلس شدند، برای هرگونه رفتار قانونگذاری و نظارتی دغدغههای پیشینی و پسینی دارند. دغدغههای پیشینی ناشی از تعهدات غیرمنطقی شکلگرفته برای آنها در بدو ورود به مجلس است. برخی تکچهرهها تنها بهخاطر قدرت و منافع شخصی در چنین روندی به مجلس راه مییابند و عمره دورهشان هم خیلی زود پایان مییابد. دغدغههای پسینی نیز درخصوص انتخاب مجدد آنها برای آینده است. خیلی از نمایندهها دغدغه بررسی صلاحیتها را دارند و حتی نگران آینده سیاسی و اداری خودشان هستند. نمایندههای زیادی عملا پس از پایان دوره نمایندگیشان عملا جزو قشر بیکاران جامعه میشوند و دنبال شغل هستند، حقوقی هم ندارند. با چنین نمایندگانی نمیشود انتظار داشت یک مجلس در رأس امور و متمرکز در قانونگذاری شکل گیرد.
راهکار چیست؟ همانند تمام دنیا که مجلس نماد اصلی دمکراسی است، مجلس جایگاه خودش را در رأس تصمیمگیری، قانونگذاری و نظارت پیدا کند؛ یعنی عوامل نگرانی پیشینی و پسینی تعدیل شود و وقتی تصمیمی در مجلس تبدیل به قانون شد، همه آن را اجرا کنند. الان قوانینی در مجلس وجود دارد که همه فرجههای زمانی برای آنها طی شده است، ولی در جایگاههایی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام عملا بلاتکلیف ماندهاند.
از سویی الزام قانونی وجود دارد که مصوبههای مجلس در شورای نگهبان تأیید شود. در غیر این صورت باید روی نظر خود پافشاری کند تا به مجمع تشخیص مصلحت نظام برود. درواقع دستگاه دیگری به نام مجمع، تصمیمگیری میکند که الان با وجود مصوبههای زیادی که روی میز آنها قرار دارد، ماههاست جلسهای تشکیل نداده است. تکلیف باید به صورت نهادی مشخص شود. اگر قرار است نظام پارلمانی در ایران مستقر شود، باید احزاب جایگاه خودشان را پیدا کنند تا مجلس قدرتمند شکل بگیرد. اگر هم امکان نظام پارلمانی در ایران وجود نداشته باشد، کشور باید از این شرایط بلاتکلیفی خارج شود. مجمع تشخیص مصلحت نظام نه مجلس دوم در ایران محسوب میشود و نه میتواند کمکی به روند قانونگذاری در کشور کند. در شرایط خاص سیاسی عملا مجلس روزبهروز از نقطه مرکزی تصمیمگیری خود خارج شده است. سوی دیگر فعالیتهای تضعیفکننده مجلس شکلگیری نهادهای شورایی همچون شورایعالی هماهنگی اقتصادی قواست. برخی تصمیمات همانند تشکیل این شورا خاص شرایط ایران هستند. جلسات سران هماهنگی اقتصادی قوا خاص تحریمها شکل گرفت تا دستگاهها وقتگذرانی نکنند، ولی در عمل در بسیاری موارد به خلاف خود تبدیل شد. در عمل همین شورا بر سر مسائلی همچون قیمت بنزین موجب دورزدن مجلس شد. نمیشود برای هر شرایطی که به اسم شرایط ویژه در سیاست خارجی کشور شکل گرفت بخشی از قدرت مجلس کاسته شود. هماکنون مجلس تحتالشعاع جلسات سران 3قوه است. این در حالی است که در مجلس مذاکرات صورت میگیرد و نمایندهها مستقیم با مردم ارتباط دارند ولی در عمل در جایگاه تصمیمگیری نیستند.