• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 15 مهر 1399
کد مطلب : 112391
+
-

یک پیشنهاد درمورد خانه‌ تهران

یادداشت
یک پیشنهاد درمورد خانه‌ تهران

حمیدرضا اسلامی؛ عضو شورای سردبیری

تهران پایتخت و مهم‌ترین شهر ایران از جهت علم، فرهنگ، هنر و سیاست است. این گزاره به هیچ روی برای کم‌اهمیت نشان دادن سایر شهرهای مهم و تاریخی ایران‌زمین نیست، اما نگاهی به میزان تولیدات اقتصادی، فرهنگی و هنری تهران برای اثبات این جمله کفایت می‌کند. بخش بزرگی از آنچه حیات سیاسی کشور نامیده می‌شود نیز در تهران جریان دارد. به همین نسبت تهران دارای نهادهای متعدد فرهنگی، هنری و سیاسی دولتی، عمومی و خصوصی است. صدها کتابخانه، فرهنگسرا و خانه‌فرهنگ، ده‌ها موزه و ده‌ها هکتار فضای سبز شهری و کمربندی همراه مهم‌ترین دانشگاه‌ها و مدارس و مراکز آموزشی دولتی و خصوصی نیز جزو داشته‌های تهران است. با این حال چرا تهران به خانه تهران نیاز دارد؟ و چرا باید این خانه را طوری ساخت که از باد و باران حوادث گزند نبیند؟
تهران یکی از بزرگ‌ترین نظام‌های اداری، یعنی شهرداری تهران را با چند ده‌هزار کارمند مستقیم و باواسطه برای اداره امور خود دارد. در این نهاد، بخش‌های مجزایی برای پاکسازی آن از پسماند و تمیزی وجود دارد و سازمان‌هایی برای زیباسازی، حمل‌ونقل و ترافیک، آلودگی هوا، فضای سبز و سایر نیازهای تهران شبانه‌روز در تکاپو هستند. شهرداری تهران به بخش‌های پژوهشی و تحقیقاتی مجهز است و اصولا کاری در حوزه شهری نباید باشد که اداره و بخشی در شهرداری متولی آن نباشد، اما تمام این نهادها به شکل ذاتی در معرض آسیب شرایط سیاسی و اقتصادی زمانه هستند. شاید هیچ‌کدام از شهردارانی که از سوی منتقدان خود به فروش بیش از اندازه تراکم و در یک کلام شهرفروشی متهم شده‌اند، دلشان نبوده که به بافت تهران و هویت آن آسیب بزنند. آنها از سویی اسیر میزان دانش خود در مورد اهمیت و ارزش عامل انسانی و بافت شهری بوده‌اند و از سویی اسیر شرایط اقتصادی. به هر حال این تهران، این شهر بزرگ که آمارهای وجوه مختلف آن گاهی ترسناک می‌شود، خرج دارد و خرج آن هم یک قران و دو قران نیست. خیلی وقت‌ها (شاید اغلب اوقات) تهران دچار مشکلات فوری است؛ مشکلاتی که اگر رفع نشود، جان بسیار کسان به خطر می‌افتد. در چنین هنگامه‌هایی پول را باید از زیر سنگ پیدا کرد و خرج کرد که چرخ زندگی مردمان بچرخد. درست در چنین وضعیتی اگر دانش مدیر وقت بر هیجان او نچربد، ممکن است خسارت‌هایی به شهر وارد شود. این تنها امکان خرابکاری نیست؛ مواقعی هم هست که پول هست و زیاد هم هست. اینجاست که مدیر وقت تهران به فکرش می‌رسد که کاری بکند کارستان که تا دنیا دنیاست نام و یادش بماند. در نسخه دیروز سده سنگ و الماس همشهری نمونه‌هایی از این بلندپروازی‌ها را ببینید.
ببینید که چطور شد که 14دروازه تاریخی تهران تحت لوای نوسازی هیچ شد. اصلا چرا جای دوری برویم؟ اگر در زمان مقتضی شهرداری تهران وارد کار نشده بود، آیا اکنون نشانی از خانه اتحادیه که بهترین محل برای خانه تهران شناخته شده است، وجود داشت؟ و نمونه عکس آن هم در مورد همین خانه وجود دارد. بنابراین به‌رغم وجود شهرداری تهران و تمام سازمان‌ها و نهادهایی که رسما وظیفه صیانت از تهران را بر عهده دارند، تهران به نهادی نیاز دارد که از بیرون نهاد رسمی به تهران و نیازها و ارزش‌هایش بنگرد، به آن عشق بورزد و تحت‌تأثیر هجوم اقتصاد و سیاست روز از اعتلای شهر و حفظ ارزش‌ها و داشته‌های آن دست نشوید. همچنین این خانه تجارب «تهرا‌نداری» را حفظ و صیانت کند و به مدیران شهر در دوره‌های آینده منتقل کند و مراقب باشد نابلدی و هیجان‌های روزمره کیان تهران را تهدید نکند. در یک کلام خانه تهران باید محل رفت‌وآمد و پاتوق تهران‌دوستان، تهران‌شناسان و صاحبان تجربه در امر مدیریت شهر و محل تلاقی و وصل آنها باشد. در این خانه باید روی کسانی که تجربه‌ای در مدیریت شهر دارند، در مورد آن پژوهش کرده‌اند و به آن علاقه دارند، باز باشد و نیز حلقه وصل تهران به خواهرخوانده‌های بالفعل و بالقوه خود باشد. انجام چنین وظایفی وقتی ممکن و میسر خواهد بود که وجه مردمی و مدنی آن بر وجه دولتی و حکومتی اش بچربد و در تغییرات مدیریتی اجتناب‌ناپذیر، تحت‌تأثیر قرار نگیرد. طبیعتا این خانه در عرض هیچ نهاد اجرایی نباید باشد و نهایت تأثیرگذاری آن در همفکری و ایجاد ارتباط سازنده بین منافع تهران و مدیران شهری و ملی خواهد بود. اینکه خانه تهران محل بروز و ارائه فرهنگ و هنر تهران و رونمایی از پژوهش‌های مربوط به تهران باشد، امری پسندیده و لازم به‌نظر می‌رسد، اما محدود کردن کارکرد خانه تهران به موزه و گالری یا فروش کالا، آن را از اهداف بزرگ‌تری که می‌تواند داشته باشد، دور می‌کند. خانه تهران صرفا فرهنگسرا و خانه فرهنگ جدیدی اگر شود، دیگر خانه تهران نیست. به آنچه گفته شد می‌توان نکته‌ای در قالب یک پیشنهاد، افزود. تاریخچه این خانه پر است از حوادث مهم برای ایران‌زمین و مالکان آن همه از اهل تجارت و بازرگانی بوده‌اند. بخش عظیمی از آنچه به‌عنوان میراث فرهنگی، ادبی و علمی برای ما ایرانیان باقی مانده، مدیون پایمردی مالکان و بازرگانان بزرگ بوده است. اگر طبقه مالکان و بازرگانان در دوره‌های تاریخی مختلف این سرزمین نبودند، ما ده یک آنچه امروزه به داشتنش افتخار می‌کنیم را نداشتیم. کافی است نگاهی به مقدمه آثار علمی و ادبی که از قرون مختلف برایمان مانده است، بیندازیم تا ببینیم که غالب آنها تحت حمایت دارنده و صاحب ثروتی تولید، رونویسی و حفظ شده اند. خود خانه اتحادیه هم به‌عنوان میراث ارزشمند از این قاعده مستثنا نیست. پیشنهاد می‌شود در ساختاری که برای مدیریت و مانایی خانه تهران درنظر گرفته می‌شود، تجار و بازرگانان و صاحبان صنایع و شرکت‌های تهرانی نقشی نه انحصاری اما درخور بیابند. از آنجا که تشکل‌های صنفی و مدنی این طبقه نیز قدمتی تاریخی دارند می‌توان به این تشکل‌ها در حفظ و نگهداری این میراث و توسعه کارکردهای آن نقش داد و اعتماد کرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید