سرسلسله عارفان بی سلسله
آیتالله محمدجواد انصاری همدانی بدرود حیات گفت
سیدمحمد حسین محمدی
نظام درسی حوزههای علمیه از زمان حیات امامان معصوم علیهمالسلام تا به امروز براساس نظام استاد و شاگردی بنا شده است. در این نظام، بسیار مهم است که هرکسی شاگرد چه کسی بوده و آبشخورهای فکریاش کجاست. در سنت صوفیگری یا عرفانی نیز اوضاع بر همین منوال است. اینکه هرکسی متعلق به کدام سلسله است و پیر و مراد و مرشدش چه کسی است، نقش عمدهای در زندگی و حتی قضاوتهای پیرامونی آن فرد دارد. به همین جهت برای عارفان متشرع و روحانی، مسئله استاد نقش بسیار پررنگی ایفا میکند تا جایی که از آیتالله قاضی نقلشده است که «اگر انسان نصف عمرش را صرف پیدا کردن استاد کند، جا دارد». در میان روحانیون و عرفای شیعه 100سال اخیر، آیتالله محمدجواد انصاریهمدانی، مثال نقض محکمی بود در مقابل این سنت هزارساله. او تنها کسی است که توانسته بدون استاد مراتب عالی عرفانی را طی کند و درعینحال مورد تایید و تکریم و تمجید بسیاری از عارفانی باشد که معتقد به مسئله استاد بودند. آیتاللهقاضی که صرف نیمی از عمر را برای یافتن استاد، روا میدانست درباره انصاریهمدانی گفته بود: «او توحید را مستقیما از خدا گرفته است». آیتاللهبهجت، امام خمینی (ره) و بسیاری دیگر از عرفا نیز درباره جایگاه بلند عرفانی او صحبت کرده بودند. طبق گزارشهایی که از زندگی او نقلشده، او خود در ابتدا از مخالفان عرفان بوده، اما پس از مواجهه با عارفی در همدان متحول شده و طریق عرفانی را برای خود انتخاب میکند. نقل شده است که آن عارف همدانی در مقابل مخالفتهای انصاری با طریق عرفان، به او گفته بود: ««عنقریب است که تو خود، آتشی به سوختگان عالم خواهی زد». و انصاریهمدانی بعد از این جمله متحول میشود. بر اساس همین جمله، کتابی با عنوان«سوخته» درباره زندگی و سلوک او تألیف و منتشر شده است که در زمان چاپ و انتشارش با استقبال زیادی از طرف عموم مردم مواجه شد و حتی تا اندازهای بر نوع نگاه عمومی و ترویج باورهای عرفانی تأثیرگذاشت. آیتالله انصاری همدانی هرچند بعد از وفاتش به شهرتی نسبی رسید، اما تا سال وفاتش (1339)، چندانکه باید و شاید شناختهشده نبود.