یک قانون از دل بیقانونی
اولین قانون مدیریت شهری چگونه نوشته شد
قانون بلدیه از دل ناآگاهی مردم به قانون به دنیا آمد. ماجرا از آنجا شروع شد که با راهاندازی مجلس، هر روز تعداد زیادی از مردم به میدان بهارستان و پشت در کاخ سپهسالار میآمدند و عریضههای خود را به نمایندگان مجلس میدادند. مردم کلید همه مشکلاتشان را در مجلس میجستند.
بیشترین عریضههای مردم درباره وضعیت شهر و معیشت بود. گرانی و کمبود ارزاق و احتکار کالاهای اساسی جان مردم را به لب رسانده بود. قیمت کالاهای اساسی را اصناف با سلیقه خود تعیین میکردند و کسی نبود به کارشان رسیدگی کند. مردم محلات مختلف تهران از وضعیت کثیفی خیابان و نابسامانی و تلنبار شدن آشغالها گله میکردند. بیشترین متن مذاکرات مجلس اول در روزهای نخست راه اندازی، حول محور وضعیت نابسامان پایتخت و قیمت کالاهای اساسی و کثیفی خیابانها میگشت.
این عریضهها آنقدر زیاد شد که نمایندگان مجلس از کار اصلیشان دور ماندند و درنهایت صدای گلهشان بلند شد. در یکی از جلسات آیتالله سیدعبدالله بهبهانی با گله از وضعیت اداره مجلس گفت: «پارهای از کارهاست که بالذات شغل مجلس نیست، ولی بالعرض، امروز تکلیف مجلس در آن امر است. چون امر نان و گوشت خیلی مغشوش است انتظام بلدی هم که نداریم، مردم تمام چشمشان به این است که نان و گوشت لااقل مرتب باشد، دیگر نمیدانند که این ربطی به مجلس ندارد». دبیر دیوان در ادامه با تأیید حرفهای سیدعبدالله گفت: «عوام هنوز از کیفیت مجلس مطلع نیستند و نمیدانند دول متمدنه چه خون جگرها خوردند و چه مصیبات و زحمات را متحمل شدند تا به مقصود خودشان نایل گردیدند و تصور میکنند این جزئی اقدام ما کاری خیلی بزرگ و امری بس عظیم بوده و حال منتظر نتیجهاند و چون از فایده کارخانجات و راهآهن و غیره و غیره مسبوق نیستند و لذات آن را نچشیدهاند نتیجه آن را فقط ارزانی نان و گوشت میدانند».
در این جلسه نمایندگان مجلس به این نتیجه میرسند که باید به شیوه کشورهای فرنگی، نهادی تاسیس شود که اداره شهر را برعهده بگیرد و این مشکلات مردم را حل کند و دستور قانون بلدی در جریان کار مجلس قرار گرفت.
همزمان با نوشتن قانون بلدیه در مجلس، روزنامهها نیز به این موضوع پرداختند. مثلا در روزنامه حشراتالارض، مقالهای منتشر شد که تأکید داشت قانون زمانی اثرات دارد که مردم از نان و آب آسوده باشند. روزنامه تربیت هم در مقالات متعدد این نکته را گوشزد میکرد که وظیفه مجلس رسیدگی به ارزاق عمومی نیست و ابراز امیدواری میکرد که نظامنامهای نوشته و نهادی شبیه بلدیه فرنگی تاسیس شود.
قانون بلدیه جلسات زیادی از مجلس را بهخود اختصاص داد و بحثهای زیادی در مورد بندهای مختلف آن در گرفت. یکی از بحثهای مهم موضوع درآمدهای بلدیه و هزینههای آن بود. میرزا ابراهیمخان یکی از نمایندگان مجلس در یکی از جلسات گفت: «پس از اینکه یک عایداتی برای اصلاحات بلدیه (یعنی بلدیه تهران) تصور کردیم لزوم تشکیل یک بلدیه را هم بهنظر آوردیم، یعنی آن عایدات را آن بلدیه صرف مخارج بلدی کند، یعنی آن عایدات را بلدیه صرف شهر کند و از آنجمله مبلغی بود که وزارت مالیه ماهبهماه بهطور منظم میدادند به بلدیه و میدهند و بعضی عایدات شهری که بلدیه خودش منظما میگیرد، چه وجهی را که به وزارت مالیه میدادند چه سایر وجوه، نظر ما به این بود که صرف اصلاحات شهر بکنند و صرف تعمیر و مرمت شهر و طرق و شوارع بکنند، ولی غافل بودیم از اینکه منتخبین بلدیه هم که انتخاب میشوند و آنجا مینشینند حقوقی خواهند برای خودشان قرارداد که نمیتوانند به آن اصلاحات بپردازند و هیچ تصور نکردیم که این وجوهی که عاید میشود متأسفانه کفایت حقوق خود آنها را هم نخواهد کرد تا چه رسد به اصلاحات طرق و شوارع».
درنهایت این بحثها و اختلافنظرها، قانون بلدیه در 12خرداد 1286 شامل 5 فصل و 108ماده تصویب و از فردای آن مقدمات اجرای آن آغاز شد؛ 108مادهای که برای بیش از 20سال حدود و اختیارات بلدیه را به فردی میداد که اعضای انجمن بلدیه، انتخاب میکردند. اعضای انجمن بلدیه را نیز مردم محلات مختلف با رایگیری انتخاب میکردند و جدا از انتخاب رئیس بلدیه، نظارت بر اجرای قانون را هم برعهده داشتند. مانند مشروطه، زنان از جریان انتخابات حذف شدند. مهمترین وظایفی که در قانون بلدی مشخص شد، عبارت بود از: اداره آنچه برای اهالی شهر به صلاح بود و اداره اموال منقوله و غیرمنقوله و سرمایههای متعلق به شهر و مراقبت در عدمقحطی آذوقه شهر و پاکساختن کوچهها و میدانها و خیابانها، تقسیم آب و حفاظت از پاکیزگی آبهای روان و حمامها و حفظالصحه عمومی. براساس تعریفی که در قانون بلدی آمده بود: «اراضی کوچهها، میدانها، پیادهروها، معابر، رودخانهها و سواحل رودخانهها، زیرآبها و غیره هر چند که متعلق به شهر است محل استفاده عموم ناس است». بلدیه مسئول مراقبت در رفع تکدیگری و تاسیس دارالمساکین و دارالعجزه و مریضخانه و امثال آن بود. بلدیه باید در مقابل حریق و بلایای طبیعی، شهر را حفظ و بیمه میکرد. رسیدگی به امور فرهنگی و هنری شهرها از قبیل تاسیس کتابخانه، موزه، قرائتخانه و حفظ و مرمت مساجد و بناهای عتیقه از وظایف بلدیه به شمار میرفت؛ قانونی که مقدمهای شد برای آغاز شهرداری در شهر تهران.