پیشگامان بلدیه
نگاهی به کارنامه شهرداران قبل از آغاز قرن
تا پیش از آغاز سده 1300 از زمان تصویب قانون بلدی 3نفر از سوی انجمن بلدی شهر بهعنوان رئیس بلدیه تهران انتخاب شدند؛ 3 رئیس بلدیهای که بر سرراه خودشان با مشکلات زیادی هم همراه بودند.
کاشف چای در بلدیه
اولین انجمن بلدیه یکماه و نیم بعد از تصویب قانون بلدیه، یعنی در مردادماه 1286 توسط مردان واجدشرایط 6 محله اصلی تهران انتخاب شدند و نخستین جلسه خود را در دارالحکومه برگزار و از میان خودشان محمدمیرزا کاشفالسلطنه، منتخب محله دولت را بهعنوان رئیس بلدیه انتخاب کردند. در هیچ کتاب تاریخیای کاشفالسلطنه به اسم شهردار یا رئیس بلدیه تهران ثبت نشده، اما گزارشهای نخستین انجمن بلدیه تأیید میکند که او نخستین کسی است که بر صندلی شهرداری تهران تکیه زد. محمدمیرزا از خاندان سلطنتی قوانلو قاجار بود. فرزند آخر اسدالله میرزا، نایبالایاله و جهانآرا خانم که دختر بزرگ قهرمانمیرزا فرزند عباسمیرزا نایبالسلطنه بود. این شاهزاده قاجاری، در دوران کودکی بهخاطر قیام پدر علیه عموزادهاش ناصرالدینشاه در تبعید به سر برد اما بعد از مرگ پدر به تهران آمد و در دارالفنون تحصیل کرد. 16 ساله بود که بهخاطر تسلطش به زبان فرانسه بهعنوان منشی مشیرالدوله، وزیر خارجه منصوب شد و بعد از آن با عنوان دبیر دومی در 18 سالگی به سفارت ایران در فرانسه رفت. در همان زمان وارد دانشگاه سوربن شد و در آنجا حقوق خواند. با پایان تحصیلاتش ابتدا دبیر اول سفارت ایران در فرانسه شد و بعد با ارتقای مقام سرکنسول ایران به هند شد. در همین سفر بود که او با گیاه چای آشنا شد و بذر یا ریشه آن را به ایران آورد. البته روایتی وجود دارد که میگویند انتقال نشا و یا بذر چای از هند ممنوع بود و کاشفالسلطنه در عصایی آن را مخفی کرد و به ایران آورد و در منطقه لاهیجان شروع به تکثیر آن کرد. او همچنین نوعی کاج به ایران آورد که به کاج کاشفی معروف شد. البته آنچه او را معروف کرد تلاشاش برای راهاندازی راهآهن بود که گفته میشود این تلاش باعث مرگ مشکوکش شد. کاشفالسلطنه همزمان با مشروطه و نوشتن قانون بلدیه به ایران آمد. او که تجربه زندگی در شهر پاریس را داشت در دارالحکومه مستقر و مأمور برگزاری انتخابات انجمن بلدی شد. شاید همین تلاشها هم بود که نهتنها بالاترین رأی را در انتخابات آورد که بهعنوان رئیس بلدیه هم انتخاب شد. از کارهای مهم او در پایتخت میتوان به نامگذاری خیابانها و شمارهگذاری خانهها و تکمیل پروژه روشنایی خیابانها در شب و ساماندادن به آبرسانی و استخدام گروهی برای تمیزکردن خیابانها اشاره کرد. اما میرزا محمد خان یک سال و نیم بیشتر در این سمت باقی نماند. دوران حضورش در بلدیه با به توپبستن مجلس همراه شد و بعد از آن کارشکنی شاه و اطرافیانش او را مجبور به استعفا کرد و به لاهیجان برگشت. او در روزهای آخر اسفند 1307 درحالیکه برای سرکشی از روند ساخت راهآهن به بوشهر رفته بود در تصادفی مشکوک در گذشت و پیکرش را میان تپههای چای که بنیانگذارش بود به خاک سپردند.
طبیب مشروطهخواه
هرچه نام کاشفالسلطنه میان منابع پنهان شده، نام دکتر خلیلخان اعلمالدوله ثقفی بهعنوان نخستین شهردار یا رئیس بلدیه پایتخت ثبت شده است؛ شهرداری که 2سال بعد از تعطیلی بلدیه آن را به راه انداخت. زمانی که محمدعلیشاه مجلس را به توپ بست، بخشی از نهادهایی که با تصویب مجلس راه افتاده بودند نیز تعطیل شدند. یکی از این نهادها، بلدیه و انجمن بلدی بود. در طول یک سال و 21 روز بعد از به توپبستن مجلس تا فتح تهران خبری از بلدیه در تهران وجود ندارد. بعد از فتح تهران نیز کارهای معوقه آنقدر زیاد بود که چند ماهی طول کشید که بلدیه راهاندازی شود. اما در نهایت در زمان نایبالسلطنه بودن علیرضاخان عضدالملک با رایگیری برای انجمن بلدیه این بار دکتر خلیل اعلمالدوله ثقفی را که تازه به ایران بازگشته بود، بهعنوان رئیس بلدیه تهران انتخاب کردند. دکتر اعلمالدوله بیشتر از آنکه با سمت نخستین شهردار تهران معروف شود، در عکسی که کنار مظفرالدینشاه در کاخ صاحبقرانیه نشسته و منسوب است که بعد از امضای فرمان مشروطه گرفته شده، شناخته میشود. هرچند قرائن اصالت این عکس را تا حدی تأیید نمیکند اما او که پزشک مخصوص مظفرالدینشاه بود، نخستین کسی است که خبر اعتراضات و خواستهای مردم را به گوش شاه رساند و او را در امضای فرمان تشکیل مجلس ترغیب کرد. دکتر اعلمالدوله پیش از سال 1300 و البته انتخاب سیدضیاء بهعنوان شهردار پایتخت بیتردید سیاسیترین چهره بلدیه بود. خلیلخان یکی از 9 فرزند اعتضادالاطبا حکیمباشی دربار بود که در تهران بهدنیا آمد و در دارالفنون طب خواند و با حمایت دکتر تولوزان برای تکمیل تخصص در رشته کحالی یا چشمپزشکی به فرنگ رفت. دربازگشت بهعنوان پزشک ایرانی مظفرالدینشاه منصوب شد. اما روحیه آزادیخواهی او را به جمع مشروطهخواهان برد. او بعد از مرگ مظفرالدینشاه از سوی محمدعلیشاه احضار شد تا تأیید کند که پدرش در زمان امضای فرمان تشکیل مجلس از صحت عقل برخوردار نبوده است. اما دکتر اعلمالدوله زیر بار این درخواست نرفت و بیاطلاع از دربار از ایران خارج و تمام اموالش ضبط شد. بازگشتش همراه با حضور 36 ماههاش در بلدیه بود. در زمان او بلدیه برای نخستین بار صاحب عمارتی شد که به گفته منابع در خیابان خیام امروزی بود. برسردر این عمارت کلمه بلدیه نوشته شده بود. در دوران 36ماه ریاست او، وقت بلدیه بیشتر در ساماندهی این نهاد و ساماندهی به ادارات تابع گذشت؛ بخشی هم به سنگفرشکردن و ساماندهی به خیابانها و تمیزی معابر؛ در یک دوره هم به اعتراضات مردم در گرانشدن نان. در این فقره آخر مردم عصبانی به سمت رئیس بلدیه کفش پرتاب کردند که باعث شد او به نزد نایبالسلطنه برود و استعفا کند و بعد راهی اروپا و کنسول ایران در سوئیس شد.
نظرآقا، شهردار گمنام
سومین و آخرین شهردار که دوران نسبتا بلندی هم شهردار پایتخت بود، نظرآقا ابراهیمخان یمینالسلطنه است. درباره این شهردار تهران که در سالهای 1292 تا پایان 1299 به ریاست بلدیه رسید، اطلاعات خیلی زیادی در دسترس نیست تنها در این اندازه که او متولد ارومیه بود و در استانبول تحصیل کرده و مدت زیادی در وزارت خارجه مشغول بود. اما بعد از استعفای اعلمالدوله به ریاست بلدیه انتخاب شد. انتخاب او همزمان با تاجگذاری احمدشاه و رسیدنش به سن قانونی و آغاز جنگ جهانی اول بود. او میراثدار بلدیهای با صندوقی خالی و کارهای معوقه بود. جنگ و کمبود و نقض بیطرفی ایران هم بر مشکلات بلدیه افزود. دوران او دوران افول بلدیه و تبدیلشدنش به اداره بیخاصیت و فقیری بود که حتی از پس تمیزکردن معابر هم برنمیآمد. در نهایت یمینالسلطنه همزمان با کودتای سوم اسفند 1299 با حکم سیدضیاء از سمت ریاست بلدیه پایتخت معزول شد تا در آستانه قرن تازه، بلدیه پایتخت با شمایل تازه و مدرن، نهاد مهم و تأثیرگذار در شهر باشد.