جعبه جادو برای تهرانیها
مهمانی که دیگر صاحبخانه است
جمال رهنمایی
ساکنین تهران در پاییز سال 1337 توانستند برای نخستین بار در منازل خود پای جعبه جادویی صدا و تصویر بنشینند. این روزی بود که پای تلویزیون به خانه بخشی از ایرانیان باز شد.
شبکه تلویزیونی ایران با یک استودیو، 3 دستگاه دوربین و 2 دستگاه ضبط مغناطیسی توسط بخش خصوصی راهاندازی شد و روزی 4 ساعت از 6 تا 10 عصر برنامه داشت. تلویزیون یکی از اثرگذارترین ساختههای بشر بر زندگی اوست که هیچکس نمیتوانست تصور کند چه تغییراتی در زندگی او ایجاد خواهد کرد. در سالهای معاصر پدیدهای که شاید بتواند میزان و ابعاد این تأثیر را تداعی کند، تلفنهای هوشمند هستند که با وجود گذشت کمتر از دو دهه از اختراع آن، زندگی ما را به طور کلی متحول کرده است.
تلویزیون اول به عنوان مهمان به خانههای ما آمد اما پس از مدتی صاحبخانه شد. حالا تلویزیون عضو ضروری و همیشگی خانه ماست و اوست که برایمان تعیین تکلیف میکند. اینکه چگونه بیندیشیم، چه بخوریم، چگونه رفتار کنیم، چه بپوشیم و صدها چگونگی دیگر زندگی ما از سوی تلویزیون تعیین میشود. این مهمان زیرک بدون اطلاع ما و از طریق جذابیتهایی که کارشناسان با دقت آنها را تبیین میکنند، از در پشتی وارد ذهن ما میشود و فکر، احساس و رفتار ما را شکل میدهد.
انسان بسیار بیشتر از آنکه بداند خطاهای ادراکی و شناختی دارد. با توجه به محدودیتهای حواس پنجگانه که ما از طریق آنها با جهان رابطه برقرار میکنیم، مجموعه دریافتهای ما بخش بسیار کوچکی از آنچه واقعا وجود دارند، آن هم به شکلی که موجبات تشویش خاطرمان را فراهم نکنند و برایمان قابل هضم باشند، به مغز منتقل میکنند و مغز نیز طی یک فرایند کانالیزه شده که براساس ویژگیهای ژنتیک و خاطرات تاریخی و شخصی ما شبکهسازی شده، آنرا به مسائلی قابل فهم در حد و اندازه همین دانایی تبدیل میکند.
بنابراین اگر کسی با این ویژگیهای مغز و همچنین با محدودیتها و علایق حسی و فیزیولوژیک انسان آشنا باشد، راههای تأثیرگذاری و شکلدهی به واقعیت را پیدا خواهد کرد. آدمی که پای تلویزیون بنشیند، پس از مدتی دیگر آن آدم قبلی نیست.