• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
سه شنبه 8 مهر 1399
کد مطلب : 111589
+
-

دولتمردان، محیط‌زیست را موی دماغ توسعه می‌دانند

یادداشت یک
دولتمردان، محیط‌زیست را موی دماغ توسعه می‌دانند


محمد درویش ـ کارشناس محیط‌زیست



    سازمان حفاظت محیط‌زیست در کشور ما از جایگاه شایسته‌ای برخوردار نیست و دلیل این اتفاق را باید در نگاه دولت‌ها به موضوع محیط‌زیست جست‌وجو کرد؛ چراکه اکثر دولت‌‌ها در ایران گمان می‌کنند که محیط‌زیست موی دماغ توسعه است. در واقع باید گفت که مسئولان، محیط‌زیست را به‌عنوان حیاط‌خلوت خود می‌پندارند و تلاش می‌کنند که سازمان محیط‌زیست قوی نباشد، از مدیران کارآمد نیز برخوردار نشود و همواره درگیر معیشت خودشان باشند و به این ترتیب نتوانند برای آینده محیط‌زیست کشور برنامه‌ریزی کنند.
یک مثال بارز این توضیحات را می‌توان در ماده59 برنامه پنج‌ساله چهارم مشاهده کرد. سال‌هاست که فعالان محیط‌زیست عنوان می‌کنند که ساخت سد و جاده یا اقدامات توسعه‌ای که انجام می‌شود به بهای صدها اصله درختی که قطع می‌شوند، تالاب‌هایی که خشک می‌شوند و زیستگاه‌هایی که نابود می‌شوند، نمی‌ارزند اما در اقتصاد رایج کشور یک درخت تنها میوه و چوبش ارزش اقتصادی دارد.
براین اساس می‌گویم تا زمانی که این منابع طبیعی ارزشگذاری نشده باشند، نباید انتظار نفوذ از سازمان محیط‌زیست داشت، به همین‌خاطر در دولت آقای خاتمی زمانی که برنامه پنج‌ساله چهارم تصویب شد، سازمان محیط‌زیست را موظف کردند تا منابع طبیعی را ارزشگذاری اقتصادی کند. این اتفاق می‌توانست برگ برنده‌ای برای سازمان محیط‌زیست باشد که به زبان رایج حاکم بر اقتصاد کشور صحبت کند. برنامه پنج‌ساله چهارم تمام شد و با وجود تمدید یک‌ساله، هیچ اتفاقی برای ماده 59 رخ نداد و نمایندگان، این ماده را بدون هیچ تغییری به برنامه پنجم منتقل کردند. نکته تأسف‌بار این است که برنامه پنجم هم پس از پایان با اتفاق خاصی در این ماده همراه نشد. در برنامه ششم نیز آقای کلانتری صورت مسئله را پاک کرد و دفتر محیط‌زیست و توسعه پایدار که موظف بود ماده 59را پیگیری کند، منحل ساخت. هیچ نماینده مجلسی وارد میدان نشد تا در این رابطه صحبت کند و بپرسد که چگونه ممکن است این اتفاق رخ دهد و چرا دولت در سه برنامه نتوانسته است وظیفه قانونی خود را انجام دهد؟ چرا سازمان محیط‌زیست به‌دلیل ناتوانی در ارزشگذاری اقتصادی، مواخذه نمی‌شود؟
 این موارد دلیل بر این است که تفکر حاکمیت در دولت و مجلس، محیط‌زیست را جدی نمی‌گیرد. محیط‌زیست برای بسیاری در حد چند کلام زیبا و اینکه در روزهای آخر هفته، زباله‌ای جمع شود یا اینکه درختی کاشته شود، خلاصه می‌شود و تنها در چنین قالبی به محیط‌زیست بها می‌دهند اما در آن سطوحی که قرار است محیط‌زیست با ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زاویه پیدا کند، ذبح می‌شود. ما شاهد بودیم که خانم ابتکار در بسیاری از حوزه‌ها عملکرد قابل دفاعی نداشت اما ایشان به‌خاطر عملکردهای غیرقابل دفاعشان برکنار نشدند بلکه به‌دلیل عملکردهای قابل دفاعشان از سازمان محیط‌زیست رفتند؛ عملکردهایی مانند مخالفت تمام‌قد ایشان برای انتقال آب خزر به سمنان یا سد‌سازی‌ افراطی و طرح‌های انتقال آب از سرشاخه‌های کارون که زمینه برکناری ایشان را فراهم کرد. متأسفانه فردی که به جای خانم ابتکار انتخاب شد با قول اینکه ما این طرح‌ها را انجام می‌دهیم و مشکل توسعه حل خواهد شد، بر مسند ریاست نشست.
تا زمانی که چنین وضعیتی در مدیریت کشور ما حاکم باشد، ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که سازمان محیط‌زیست به وظایف خود عمل کند. ‌سازمان محیط‌زیست به اندازه شهرداری ناحیه 2منطقه 5شهرداری تهران بودجه ندارد و اگر بسیار تلاش کند در نهایت می‌تواند پوتین‌های مورد نیاز محیط‌بان‌هایش را تهیه ‌کند. زمانی که پای درددل فرماندهان، رؤسا و مدیران کل سازمان محیط‌زیست در استان‌های مختلف می‌نشینیم، بهترین عملکردشان این است که در مقابل اجرای طرح‌های سدسازی و جاده‌سازی‌ به شکل موقت یا دائم ایستادگی کنند. ما باید به این سؤال پاسخ دهیم چگونه در کنار سد‌سازی‌، ملاحظات محیط‌زیستی را رعایت کنیم؟ چگونه کارخانه داشته باشیم اما موجب آلودگی منابع طبیعی نشویم؟ از چه طریقی هم عسلویه داشته باشیم و هم آبزیان خلیج‌فارس نابود نشوند؟
واقعیت این است که ما برای پاسخ به این سؤال‌ها کاری انجام نداده‌ایم؛ چرا که نیروی انسانی متخصص در این حوزه تربیت نکرده‌ایم و اصولا نیروی انسانی متخصص حاضر به فعالیت در سازمان محیط‌زیست نیست؛ سازمانی که منزلت و معیشتش تأمین نمی‌شود. به محض اینکه فردی در سازمان محیط‌زیست دکتری می‌گیرد، از سازمان خارج می‌شود مگر اینکه بخواهد در این سازمان پست مدیریتی داشته باشد. در چنین وضعیتی، دورنمای پایداری از اصل 5قانون اساسی، ‌امیدوار‌کننده نیست؛ به‌خصوص مدیرانی که در سازمان محیط‌زیست استخدام می‌شوند و مسئولیت می‌گیرند اصولا میانه خوبی با سرمایه اجتماعی و استفاده از قدرت مردم ندارند.
رئیس کنونی سازمان محیط‌زیست در صحبتی به صراحت اعلام کرد که تشکل‌های محیط‌زیستی سیاسی، احساسی و نادان هستند. زمانی که دیالوگ رئیس سازمان محیط‌زیست ما این باشد و رئیس این سازمان در مسیر تعطیلی مدارس طبیعت گام بردارد، بگوید که باید به حیوانات پیرگله شلیک کرد چون این اعضا از گله آب بیشتری مصرف می‌کنند، زمانی که رئیس سازمان بگوید حمایت از یوزپلنگ آسیایی یک مسئله سیاسی است، زمانی که رئیس سازمان چراغ سبز نشان دهد تا مرجعیت تنوع زیستی از سازمان حفاظت محیط‌زیست به وزارت جهادکشاورزی منتقل شود و بگوید سرمایه‌گذاری برای اطفای حریق در جنگل‌های ما توجیه اقتصادی ندارد، چه انتظاری از دیگر وزرا و رئیس‌جمهور داریم. زمانی که خود تولیت امامزاده، قداست امامزاده را حفظ نمی‌کند، دیگر چه انتظاری از دیگران می‌توان داشت؟
 

این خبر را به اشتراک بگذارید