• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
چهار شنبه 2 مهر 1399
کد مطلب : 111063
+
-

مرور سینمای دفاع‌مقدس در دهه 90

چشم‌های اشکبار بوی باروت و کمی عشق

مرور سینمای دفاع‌مقدس در دهه 90

یاور یگانه_روزنامه نگار

فرانسوا تروفو، فیلمساز و منتقد فرانسوی، زمانی نوشت: «فیلم جنگی اثرگذار معمولا فیلمی است که داستانش بعد از جنگ شروع می‌شود... » اگر درستی این گفته را بپذیریم، بجاست که بپرسیم فیلم‌های جنگی، سال‌ها پس از پایان جنگ و در دهه 90، راوی چه داستان‌هایی بوده‌اند و چه تجربه‌ای از جنگ را برای تماشاگرانشان رقم زده‌اند؟ در مطلب پیش رو، فیلم‌های جنگی دهه 1390 را مرور کرده‌ایم با درنظر گرفتن این نکته که ژانر دفاع‌مقدس در این دهه همچون سال‌های دهه 60و 70تولیدات زیادی نداشت و فاصله گرفتن از جنگ ـ به‌رغم اینکه همچنان محدودیت‌هایی درباره موضوعات و داستان‌های فیلم‌های این ژانر وجود دارد ـ گاه باعث نگرش متفاوت فیلمسازان به جنگ شده است.

سال90؛ روزهای زیبای زندگی 
«بزرگ‎مرد کوچک»، «بوسیدن روی ماه»، «خرس»، «روزهای زندگی»، «زیباتر از زندگی»، «ضد‌گلوله» و «ملکه» تولیدات این سال بودند. خرس که تازه امسال، بعد از 9سال، نسخه غیرقانونی آن منتشر شده، داستان مردی است که به جبهه می‌رود و وقتی بعد از سال‌ها بی‌خبری به وطن باز می‌گردد، متوجه می‌شود همسرش با فرد دیگری ازدواج کرده است. ماجرای فیلم آنچنان رادیکال و غیرواقعی نیست که مستوجب این همه سال توقیف باشد، خصوصا که فیلمنامه ضعیف و بازی بد پرستویی باعث می‌شود فیلم در خاطر نماند. «روزهای زندگی» هم به‌رغم اینکه در سی‌امین جشنواره فیلم فجر برنده 5سیمرغ بلورین ازجمله سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر زن شد، از آثار به یاد ماندنی و درجه یک این ژانر محسوب نمی‌شود. «ضد‌گلوله» را شاید بتوان نسخه ضعیف‌تر و غیرخلاقانه‌تر «لیلی با من است» دانست که چند صحنه بامزه و موفق دارد، اما در ارزیابی کلی همانند اثر کمدی ـ جنگی کمال تبریزی موفق نیست. «بوسیدن روی ماه» داستان دو مادر مسن است که در همسایگی هم زندگی می‌کنند و بعد از گذشت سال‌ها هنوز چشم انتظار رسیدن خبری از فرزندان رزمنده‌شان هستند. فیلم در لحظاتی در سطح احساسی بد عمل نمی‌کند و سعی دارد با رویکردی منتقدانه عملکرد برخی مسئولان جدید را در قیاس با مسئولان قدیم به تصویر بکشد، اما در نهایت از سطح ملودرامی که صرفا احساسی است فراتر نمی‌رود. «ملکه» محمدعلی باشه‌آهنگر توجه برخی منتقدان را برانگیخت و فیلمبرداری آن که توسط علیرضا زرین‌دست انجام شده بود بسیار ستوده شد.

سال 91؛ سالی برای فراموشی 
«تابستان طولانی»، «خاکستر و برف»، «دلتنگی‌های عاشقانه»، «ساکن خانه چوبی»، «قصه عشق پدرم» و «یوسف در هور» فیلم‌های جنگی سال 91هستند که مطمئنا چیزی از آنها در خاطر ندارید. ساکن خانه چوبی را حسینعلی لیالستانی ساخته و قصه عشق پدرم را محمدرضا ورزی، کارگردان سریال «معمای شاه».

سال 92؛ دو پادشاه در یک اقلیم
در میان فیلم‌های «پنجاه قدم آخر»، «چ»، «خانه‌ای کنار ابرها»، «رنج و سرمستی»، «عاشق‌ها ایستاده می‌میرند»، «شیار 143»، «معراجی‌ها» و «میهمان داریم»، دو فیلم «چ» ابراهیم حاتمی‌کیا و «شیار 143» نرگس آبیار نه فقط در این سال، بلکه حتی در تاریخ سینمای دفاع‌مقدس نیز جزو آثار برجسته هستند. «چ» داستان ۲ روز از حضور مصطفی چمران را در نبرد پاوه روایت می‌کند و در سی و دومین جشنواره فیلم فجر هم برنده ۶ سیمرغ بلورین شد. «شیار 143» نیز داستان مادر چشم به راهی است که منتظر بازگشت فرزندش از جنگ است. این فیلم در جشنواره سی و دوم فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد و در میان منتقدان نیز طرفداران جدی داشت. «پنجاه قدم آخر» نیز یکی از آثار ضعیف کیومرث پوراحمد است که با دیگر فیلم دفاع‌مقدسی او یعنی «اتوبوس شب» فاصله بعیدی دارد.

سال 93؛ ستاره‌ در میدان مین 
«تا آمدن احمد»، «تا دوردست»، «تگرگ و آفتاب» «حکایت عاشقی» و «عین، شین، قاف» فیلم‌هایی هستند برای فراموش شدن و حتی «حکایت عاشقی» با بازی بهرام رادن نیز فیلم موفقی از آب درنیامد. این فیلم که براساس ماجرایی واقعی ساخته شده، داستان عکاسی است که به‌عنوان نخستین نفر بعد از بمباران شیمیایی حلبچه وارد این منطقه می‌شود و از آن عکاسی می‌کند، اما نه گیشه موفقی داشت و نه نظری را جلب کرد و حتی حضور ستاره‌ای مثل بهرام رادن هم نتوانست افراد زیادی را به دیدن این فیلم ترغیب کند. تکلیف فیلم‌های دیگر این سال هم از نام‌شان که در خاطر کسی نمانده مشخص است.

سال 94؛ برهوت بی‌رونقی
در این سال فیلمی با موضوع جنگ ساخته و نمایش داده نشده است.

سال 95؛ سال زنان بدون مردان
از میان فیلم‌های «آباجان»، «اشنوگل»، «چراغ‌های ناتمام»، «دریاچه ماهی»، «صدای منو می‌شنوید!؟»، «ماهورا»، «نیمکت» و «ویلایی‌ها» این فیلم آخری است که توانست نامی برای خود به‌هم بزند و توجهی برانگیزد. «ویلایی‌ها» داستان خانواده‌های نیروهای نظامی در سال ۱۳۶۵ است که زنان این خانواده‌ها در غیاب مردانشان که به جبهه رفته‌اند، در کنار هم در خانه‌های سازمانی زندگی می‌کنند و همیشه از رسیدن خبر شهادت مردانشان در هراس‌اند. این فیلم از سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر برنده سه سیمرغ بلورین شد و ستایش منتقدان را به‌دست آورد. «آباجان» با بازی فاطمه معتمدآریا و سعید آقاخانی فیلمی است درباره زندگی خانواده‌ای در دهه 60در شهر زنجان که جنگ مشکلات زیادی را برای آنها ایجاد کرده است. تأثیر جنگ بر زندگی خانواده‌ها و مخصوصا زنان در این دو فیلم بسیار مشهود است.

سال 96؛ از قلب جنگ تا قلبی برای عاشقی 
در میان جنگ «بمب، یک عاشقانه»، «تنگه ابوقریب»، «سرگشته» و «سرو زیر آب» فیلم‌های جنگی این سال بودند که «تنگه ابوقریب» به واسطه صحنه‌های نبردش مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفت و توانست 5سیمرغ بلورین ازجمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول مرد را از سی و ششمین جشنواره فیلم فجر دریافت کند. این فیلم که براساس واقعیت ساخته شده، روایتی از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله در برابر لشکرکشی رژیم بعث است که قصد داشت با عبور از این تنگه استراتژیک به فَکه و شرهانی حمله کند. «بمب، یک عاشقانه» که به وضوح تحت‌تأثیر فیلم «در زیر سایه» (بابک انوری، 2016) است، همانطور که از نامش برمی‌آید، داستان زوجی است که در بحبوحه جنگ، زندگی‌ و رابطه عاطفی‌شان دچار مشکل شده و یک بمب، عشق آنها را به یکدیگر زنده می‌کند. «سرو زیر آب» ساخته محمدعلی باشه‌آهنگر فیلم موفقی نشد و مثل سایر آثار این کارگردان به چشم نیامد.

سال 97؛ فقط یک فیلم
تنها فیلم جنگی این سال «مستطیل قرمز» است که به فاجعه بمباران مسابقه فوتبال چوار در استان ایلام در ۲۳ بهمن ۶۵ و شهادت مردم بی‌گناه ایلام می‌پردازد. این فیلم در چند جشنواره خارجی شرکت کرده و جوایزی هم به‌دست آورده است.

سال 98؛ از اسارتگاه تا رادیو آبادان
«23نفر» و «آبادان یازده 60» دو فیلم جنگی این سال هستند که هر دو براساس ماجراهایی واقعی ساخته شده‌اند. «23نفر» اقتباسی از خاطرات ۲۳ نفر از رزمندگان نوجوان است که در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند و صدام سعی داشت با ژست‌های انسان‌دوستانه از این نوجوانان بهره‌برداری تبلیغاتی کند. این فیلم در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه ملی شد. «آبادان یازده 60» داستان تعدادی از کارکنان رادیوی ملی نفت آبادان در روزهای منتهی به حصر این شهر است که به تازگی اکران شده است. این فیلم در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، جایزه ویژه سردار سلیمانی را به‌دست آورد.

سال 99؛ کرونا، تحریم و...
در آخرین سال سده 1400عوامل مختلفی مثل کرونا و فشارهای اقتصادی، تولید فیلم جنگی را به کاری بسیار دشوار تبدیل کرده است. باید منتظر ماند و دید آیا فیلم‌های جنگی در نخستین سال سده پیش رو جایی در برنامه اکران سینماها خواهند داشت یا سینمای جنگ برای برگشتن به پرده به زمانی برای یافتن ایده‌های بدیع و روایت‌های جان‌دار تازه نیاز دارد. فیلم‌های این دهه، با اغماض، جز چند نمونه، نتوانستند حرف جدید و شورانگیزی درباره جنگ داشته باشند. چه بسا استفاده از تکنیک‌های روایی متفاوت مثل آنچه در «دانکرک» (کریستوفر نولان، 2017) یا فیلم «1917» (سم مندس، 2019) دیده‌ایم بتواند تجربه جدیدی از جنگ را برای مخاطبان سینمای ایران در سال‌های آتی رقم بزند.

این خبر را به اشتراک بگذارید