سینما در سالکودتا
رکوردشکنی با اکران ۲۱ فیلم ایرانی، دنبالهروی از «ولگرد» بهعنوان الگویی موفق، درخشش «مشدی عباد» در گیشه و نخستین فیلمهای سیامک یاسمی و ساموئل خاچیکیان
سعید مروتی
سال پرماجرای 32، سال کودتا، سال سقوط دولت ملی مصدق، برای سینمای ایران سال رونق تولید و اکران و ظهور چهرههای تازه بود. اکران بیسابقه 21 فیلم ایرانی (در مقایسه با اکران 7 فیلم در سال30 و نمایش 10 فیلم در سال31) نشان از تثبیت نسبی موقعیت فیلمفارسی و ورود چهرههای تازهنفس به عرصه فیلمسازی داشت.
سال32 سال ملودرامهای تلخ بود. روستا معدن صفا و صمیمیت و پاکی و تهران پر از گرگ بود. بعد از موفقیت «ولگرد»، خط جوان خوشقلب و خوشتیپی که از مسیر درست زندگی خارج شده و به کوره راه تباهی گرفتار میافتاد در چند فیلم تکرار شد که مهمترینهایش «گرداب» (حسن خردمندی) و «غفلت» (علی کسمایی) بود. هر دو فیلم با بازی ناصر ملکمطیعی به تکرار موفقیت ولگرد امیدوار بودند که اولی شکستخورد و دومی به توفیق نسبی رسید. «لغزش» ساخته دوم کارگردان ولگرد هم که اقتباسی از مادام کاملیا بود، اتفاق فیلم اول مهدی رئیسفیروز را تکرار نکرد. ورود چهرههای تازه، حضور ارامنه در تولید با تاسیس استودیو دیانافیلم توسط سانسار خاچاطوریان و تولید «گلنسا» و آوردن خاچیکیان از تئاتر به سینما، فقط یک گوشه کار بود. سینمای نوپای فارسی در عصر معصومیت همچنان در حال آزمون و خطا بود و سراغ هر الگوی امتحان پسدادهای میرفت. تلخی ملودرامها و تصویر بیرحمانه شهری که در آن معصومیت به مسلخ بردهمیشد هم شاید بیشتر از اینکه محصول شرایط اجتماعی باشد نتیجه فروختن «افسونگر» و «ولگرد» بود. چراغ اول را دکتر کوشان روشن کرده بود و حالا مشتاقان زیادی وارد گود شده بودند. در نیمهاول سال التهابات سیاسی به اوج خود رسیده بود و در گرمای مرداد پرحادثه 32، اکران سینماها هم تحتتأثیر کودتا قرارگرفت و دچار وقفه شد. اگر در بهار 32 کمدی «مشهدی عباد»(صمد صباحی) با هنرنمایی اصغر تفکری 70 شب پیاپی بر پرده میماند و 320 هزارتومان میفروخت (پرفروشترین فیلم سال 32)، در نیمه دوم سال که دولت کودتا سرکار بود، بیشتر ملودرامهای تلخ بودند که موردتوجه قرارمیگرفتند. البته مشهدی عباد قبل از جلوی دوربین رفتن، ماهها روی صحنه رفته بود و خلقالله را خندانده بود و قابلپیشبینی بود که ترکیب متن عزیز حاجیبیگف و بازی اصغر تفکری روی پرده سینما هم جواببدهد. فیلم هم اوایل اردیبهشت روی پرده آمد و قبل از اینکه شهر شلوغ شود بار خودش را در گیشه بست.
سال 32 سال اکران نخستین فیلمهای سیامک یاسمی و ساموئل خاچیکیان بود. یاسمی با «شبهای تهران» و خاچیکیان با«بازگشت» نخستین گامهایشان را با محدودیتها و ملاحظات قابلدرک از سوی تهیهکنندگان برداشتند؛ 2کارگردانی که در سالهای بعد نامشان زیاد شنیده شد و2موج مهم سینمای فارسی را رقم زدند. گرایش و سلیقهای که بعدها با مهر تأیید تماشاگر ایرانی مواجه شد در «شبهای تهران» و گویا در «بازگشت»، قابلمشاهده بود؛ سالها قبل از «گنج قارون» و «ضربت»؛ در شبهای تهران جنس ملودرام شهری با تمام اغراقهایش و در بازگشت با تحرک و نورپردازی. سالی که طغرل افشار مهمترین منتقد آن سالها، بعد از بازی در فیلم «بی پناه» (گرجی عبادیا) پته سینمای فارسی را روی آب ریخت سال عجیبی بود؛ سال کودتا، سال شکست، سال غارت خانه مصدق، سال پیروزی لمپنهایی چون شعبان جعفری و رمضان یخی، سال سکوت خیانتبار تودهایها؛ سالی که انگلستان انتقام ملی شدن صنعت نفت را گرفت. از سینمای ایران در چنین سال پرحادثهای بیشتر از همیشه فیلم روی پرده آمد و ملت به تماشای فیلمفارسی شتافتند؛ سالی که با دولت ملی شروع و با دولت کودتا به پایان رسید.