• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
چهار شنبه 2 مهر 1399
کد مطلب : 110999
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/wp271
+
-

داستان مردی که کتاب، تسلی خاطرش شد

آغاز به‌ کار بنگاه مطبوعاتی «آذر»

نشر
داستان مردی که کتاب، تسلی خاطرش شد


  ندا زندی    

آقا مهدی به پنجمین سال زندگی که رسید، آموختن قرآن را از مادربزرگ که بی‌بی صدایش می‌کردند، شروع کرد. هم استعداد داشت و هم علاقه، اما پدرش که مدرسه‌های دولتی را مخرب اخلاق بچه‌ها می‌دانست خودش خواندن و نوشتن را به او آموخت و به ‌جای مدرسه او را به مکتب‌خانه سیدابوالقاسم فرستاد تا خوشنویسی بیاموزد. بعد هم فقط کار بود و کتاب‌های دعا که مهدی بارها و بارها آنها را خوانده بود اما کفایت نمی‌کرد. دلش کتاب‌های جدید می‌خواست و دنیایی سراسر از کلمات. تا اینکه برای کار به مغازه جوراب‌بافی آقارضا سعیدی رفت و پیوستن به گلبهار، نقطه عطف زندگی‌اش شد. پس از این آشنایی پرثمر، که شرح مفصلش در شماره‌های قبل رفته است، بالاخره ابر بر بیابان تشنه باریدن گرفت. 
روزگار موافق شده بود و هرآنچه از کتاب طلب می‌کرد در اطرافش بود؛ حلاوت حشر و نشر با بزرگان و استادان و دانشجویان که دیگر هیچ. تمام وقتش در کتابفروشی و با کتاب و سخن از کتاب می‌گذشت. همه اینها مهدی آذریزدی جوان را به کشف استعدادهایش بیش از پیش راغب کرد و کم‌کم دستانش به قلم خو گرفت و شاعری و نویسندگی را آغاز کرد. در حدود سال 1321 جهانش به واسطه خوانده‌ها آنقدر وسیع شده بود که دیگر یزد برایش کفایت نمی‌کرد، پس راه تهران در پیش گرفت. از همان ابتدا هم تکلیفش معلوم بود. 
به سفارش حسین مکی در چاپخانه محمدعلی علمی مشغول شد و کار غلط‌گیری کتاب‌های چاپی را از احمد علمی آموخت. در 1324 به کتابفروشی کلاله خاور رفت و بعد از 6 ماه به بنیان کتابفروشی آتشکده. و دوباره به سوی علمی‌ها بازگشت و در آنجا بسیار نوشت و آموخت.
او که پیش‌تر طعم خوشایند چاپ کتاب را در کتابفروشی یزد چشیده بود در سال 1332 بنگاه مطبوعاتی آذر را روبه‌روی چاپخانه مجلس شورای ملی افتتاح کرد و کتاب‌هایی همچون «وی را رئیس دادگاه»، نوشته استفان زوایک و «خودآموز عکاسی برای همه» به قلم خودش و «راز زیبایی و تندرستی» از پروین دولت‌آبادی را منتشر کرد. اما همه اینها در مقابل مقصدی که آذریزدی برای زندگی، عاشقی و تسلی خاطر برگزیده بود چیزی نبود. او تا پایان زندگی پرثمرش نوشت و تلاش کرد تا تلخی نداشته‌های کودکی‌اش را با نوشتن، به‌ویژه برای کودکان، به حلاوتی بیش از عسل و قند بدل کند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید