فرامرز قرباغی
سپهبد حاج علی رزمآرا تمایل آشکاری به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیدا کرده بود؛ چرا که بیتردید نقش حزب توده و شوروی را در ایران میشناخت. او هم میخواست با دولت آمریکا و هم با دولت شوروی همکاری کند و به همین دلیل به دولت شوروی نزدیک شد. شاه این موضوع را دریافت و به همین دلیل، از طریق یکی از روحانینماهایی که در کودتای 28مرداد مشارکت داشت، ارتباطاتی از طریق عناصر دربار با سازمان فداییان اسلام به رهبری نواب صفوی برقرار شد و اینطور قلمداد کردند که حاج علی رزمآرا مخالف اسلام است و باید بهعنوان معاند به قتل برسد. آنها برای اعدام انقلابی او حکم شرعی گرفتند، گرچه گروه نواب از قبل به این نتیجه رسیده بود که رزمآرا فردی خائن است. سپهبد رزمآرا در جریان رقابتهای سرسختانه شاه به یکی از رقبای بالقوه شاه تبدیل شده بود. همچنین در میانه رقابتهای مرسوم و سنتی انگلیس با دولت روسیه تزاری و سپس جانشینش، یعنی اتحاد جماهیر شوروی، در ایران قرار گرفت. رزمآرا توانمندیهایی داشت. چنین نبود که افسر بیعرضه یا صرفا یک ششلولبند یا چکمهپوش ستاره بهدوش باشد. رزمآرا از معدود افسران باسواد و تحصیلکرده ارتش به شمار میرفت. او مدتی ریاست سازمان نقشهبرداری ارتش را برعهده داشت و با مدیریت و درایت او نقشهبرداری ارتش توانست موقعیتهای دقیق جغرافیایی را تعیین کند. این موضوع بسیار حائز اهمیت بود.
در دوره قاجاریه بسیاری از مناطق جنوبی ایران، اساساً بخشی از ایران محسوب نمیشدند، یا اگر بخشی از ایران محسوب میشدند، برای پادشاه قاجار اهمیت چندانی نداشت اما سپهبد رزمآرا با دقت بسیاری شمار قابل توجهی از جزایر خلیجفارس ازجمله تنب کوچک، تنب بزرگ، ابوموسی، سیری، فارسی، خارک، کیش و بسیاری از جرایز کوچک و بزرگ را، عنوان ایرانی داد. بهعنوان مثال جزیره سیری در دوره نخستوزیری سپهبد رزمآرا، رسماً ایرانی توصیف شد؛ یعنی در اسناد و مدارک بهعنوان یک جزیره ایرانی قلمداد شد و برای ساکنان عرب زبان جزیره سیری شناسنامه ایرانی صادر کردند. رزمآرا وطندوست بود اما روش وطندوستی او با روش کشورداری یا پادشاهی محمدرضاپهلوی تفاوتهایی داشت. او سعی میکرد از همه پتانسیل نیروهای سیاسی- اجتماعی کشور استفاده کند. این اتفاقی بود که رزمآرا در آن موفقیت کسب کرده بود و پادشاه جوان که بر تخت نشسته بود یعنی محمدرضاشاه تحمل چنین وضعی را نداشت.
این چشمانداز بدبینانهای نبود که محمدرضاشاه نسبت به رزمآرا داشته باشد بلکه عناصری درون دربار و نزدیکان محمدرضا شاه قرار داشتند که بدبینی او را نسبت به سپهبد رزمآرا برانگیختند. سپهبد رزمآرا فرد واقعگرایی بود. میدانست که بخشی از عناصر واپسگرا، وابسته به پول دربار و اربابان و صاحبان قدرتاند و خود جزو ساختار قدرت و سازمان سیاسی کشور به شمار میروند؛ مانند سیدجمال خوئی و امثالهم. رزمآرا در عین حال که میکوشید با اتحاد جماهیر شوروی روابط دوستانهای برقرار کند، با ایالات متحده آمریکا هم در ارتباط بود اما به نیروهای اجتماعی سنتی درون نظام اعتقادی نداشت و به مدرنیسمی شبیه به مدرنیسم رضاشاه فکر میکرد؛ یعنی دولت سکولار با گرایش به مدرنیزاسیون بدون حضور مؤثر نیروهای سنتی بنابراین نیروهای ستنی هم دلایل کافی برای دشمنی با او داشتند و همین که شاه چراغ سبز برای از پیش پا برداشتن رزمآرا نشان داد،دلایل کافی برای حذف فیزیکی او وجود داشت.
ششلول و چکمه
رزمآرا علیه محمدرضاشاه!
در همینه زمینه :