علیرضا احمدی
فرانسیس فوکویاما نظریهپرداز «پایان تاریخ» در کتاب «نظم و زوال سیاسی» خواننده را به این ارزیابی میرساند که توسعه محصول نهایی تصمیمهای سیاسی مهم در مقاطع حساس تاریخی است؛ شاید بتوان آغاز قرن چهاردهم شمسی را چنین مقطع حساسی در ایران دانست؛ عصری که با کودتای سوم اسفند 1299 آغاز و با برافتادن قاجار در اردیبهشت 1305 وارد مرحله جدیدی میشود. با وجود ارزیابیهای بعضا متضاد از دوره حاکمیت حدودا 16ساله رضاشاه؛ از «سرباز وطنپرست» دونالد ویلبر تا «پادشاهی که کشور را دوشید» آرتور میلسپو؛ این دوره را عصر توسعه آمرانه و تشکیل دولت مدرن درایران میدانند. بررسی اوضاع کشور در آغاز سال 1300 و سیمای ایران در شهریور1320 این موضوع را تصدیق میکند. البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که نتیجه توسعه آمرانه رضاشاهی، شکست بزرگ اقتصادی در نیمه دوم دهه بیست بود. پیامدهای این مدل توسعه از سالهای میانی دهه بیستم تا اواخر این دهه به خوبی در اقتصاد کشور نمایان است. براساس ارزیابی دیپلماتهای خارجی حاضر درایران در سال 1299 «دولت مرکزی» در خارج از تهران وجود خارجی نداشت و از آذربایجان و گیلان گرفته تا خوزستان و غرب کشور، حکام منطقهای به صورت کاملا مستقل از دولت مرکزی حکومت میکردند. خزانه خالی کشور و پادشاهی که از عشق اروپا در کشور بند نمیشد، نیز اوضاع اقتصادی ایران در آغاز قرن چهاردهم را به مرز فروپاشی رسانده بود. در چنین اوضاعی رضاخان سردار سپه از اسفند 1299 تا اردیبهشت 1305 را به مقدمهچینی برای به دست گرفتن قدرت گذراند و با نوسازی ارتش راه را برای انجام اصلاحات بعدی بهویژه در حوزه اقتصاد هموار کرد. برآمدن نظم سیاسی مدرن درایران عصر رضاشاهی از طریق تکیه بر بوروکراسی قدرتمند محقق شد و توسعه آمرانه از طریق تکیه بر ارتش، بوروکراسی اداری و پشتیبانی دربار راه خود را پیدا کرد. دراین دوره توسعه اقتصادی با تحول در حوزه حملونقل آغاز شد. رضاشاه بعد از تثبیت قدرت در 1304 بلافاصله بهسراغ اجرای طرح ساخت راهآهن 1600کیلومتری با کمک مهندسان خارجی رفت و راههای اصلی کشور نیز از 3200کیلومتر در سال 1304، به 22470کیلومتر در سال 1320 رسید. گسترش صنایع از دیگر رویکردهای توسعه آمرانه دراین دوره بود، بهطوریکه تعداد کارخانههای صنعتی مدرن به 17برابر رسید و کمتر از 20کارخانه صنعتی جدید کشور در سال 1304 به 346کارخانه صنعتی مدرن درسال 1320 تبدیل شد و تعداد شاغلان در صنعت نفت کشور نیز از 20هزارنفر به 31هزارنفر رسیدند. ارزیابی محققان و پژوهشگران از اقتصاد سیاسی عصر رضاشاهی گونهگون و بعضا متضاد بوده و نوشتههای مفصلی دراین حوزه منتشر شده است؛ از طرح موضوع «توسعه وابسته» ازسوی جان فوران تا «خروج تدریجی از اوضاع کاملا آشفته، نه توسعه اقتصادی» همایون کاتوزیان و «شکاف طبقاتی» یرواند آبراهامیان. اما این رویکرد وجه دیگری هم دارد؛ اینکه صنعتیسازی، نه یک برنامۀ شبهمدرنیستی، بلکه ضرورتی اقتصادی بوده است.
دولت در گرداب اقتصاد
توسعه آمرانه و شکلگیری دولت مدرن درایران
در همینه زمینه :
گشتی در اقتصاد جهان
گشتی در اقتصاد جهان
گشتی در اقتصاد جهان