سال حزبی
جوانههای نگاه چپگرا از همین روزها در ادبیات جوان داستانی ایران میروید
محمد مقدسی
جهان داستانی هدایت، دیگر درخشش سابق را نداشت. با اینکه او در سال ۱۳۲۳ مجموعه داستان کوتاه «ولنگاری» را چاپ کرد، اما جوش و خروش بعد از دوره دیکتاتوری رضاخان و همچنین احوالات شخصی هدایت و همراه نشدنش با این جوش و خروش و حزبگرایی، او را کمکم به حاشیه برد. حزب توده با کمک شوروی در این سالها نویسندگان زیادی را جذب کرده و پاتوقی برای نویسندگان آزادیخواه شده بود. از سویی حزب هنوز مانند سالهای بعد و آغاز جنگ سرد، سختگیری نداشت. از سوی دیگر هم نویسندگان سختیکشیده دوران دیکتاتوری مشتاق حضور در محفلی بودند که متعلق بهخودشان باشد و حزب توده شرایط را برای این کار فراهم کرده بود. جوانههای نگاه چپگرا از همین روزها در ادبیات جوان داستانی ایران روییدند و تا سالها بعد به حیات خود ادامه دادند. در این سال محمود اعتمادزاده که بعدها به «م.ا. بهآذین» معروف شد (از بزرگان چپگرای ادبیات ایران)، نخستین مجموعه داستانش بهنام «پراکنده» را که مضمونی رمانتیک داشت و سرشار از لفاظیها و خودنمایی بود، چاپ کرد. او تا انتهای دوران نویسندگیاش، همین سبک لفاظی و خودنمایی را در آثارش ادامه داد. در این سال همه جبهههای حاضر در ادبیات داستانی نوین ایران رونق داشتند و پابهپای هم مشغول تولید آثار جدید بودند. مجله «ترقی» در خرداد ۱۳۲۳ منتشر شد؛ این مجله سرآغاز یکی از معروفترین محفلهای عامهپسندنویسان ایران بود. انتشار کتابهای «جفت پاک» نوشته حسینقلی سالور در توصیف زندگی فردوسی و «سیاهجامگان» روایت قیام ابومسلم خراسانی تلاشهایی بود برای زنده نگهداشتن رمان تاریخی؛ اما این کتابها قوت و قلم بزرگان این عرصه را نداشتند و ماندگار نشدند. در این سال، مریم فیروز، رمان «افسانه و افسر من» را به چاپ رساند. نثر این اثر مانند نثر بسیاری از رمانهای نویسندگان مرد آن دوران، هنوز قوام لازم را پیدا نکرده بود اما رمان فیروز در آن زمان تازگی خاصی داشت؛ چرا که نویسنده، با جرأت احساسات درونی خود را در داستان بیان کرده بود؛ چیزی که در داستانهای نویسندگان زن آن سالها و حتی نویسندگان مرد دیده نمیشد.