مهمانان لهستانی
از 10مرداد مهاجران از مرزهای شمال و جنوب وارد کشور شدند
فاطمه ترکچی
مهاجرت لهستانیها به ایران بهدلیل تخلیه آنها از خاک شوروی در جنگ جهانی دوم انجام گرفت. سال1939م (1318خ)، آلمانها و اتحاد جماهیر شوروی به خاک لهستان حمله برده و این کشور را تصرف کردند. به این ترتیب، اسرای نظامی و غیرنظامی بسیاری از لهستان به اتحاد جماهیر شوروی فرستاده و در اردوگاهها ساکن شدند. عدهای از آنها هم حتی به جوخه اعدام سپرده شدند اما این سیاست دوام چندانی نیافت؛ در پی قدرتگیری آلمانها و قصد حمله به شوروی، سیاست استالین در مورد اسرای لهستانی تغییر کرد. جبهه نخست شورویها در مقابله با نیروهای آلمان نازی، خاک لهستان بود. به این ترتیب، استالین طی مذاکره و قراردادی با دولت در تبعید لهستان، ملزم شد که لهستانیهای زندانی (نظامی و غیرنظامی) در اردوگاههای خود را رها کند. در این شرایط، خاک ایران که در سال 1320توسط نیروهای نظامی شوروی و انگلیس اشغال شده بود، بهعنوان بهترین گزینه برای عبور دادن آنها به مقصد فلسطین و شمال آفریقا انتخاب شد. لذا، آنها با کشتی و از راه بندرانزلی به ایران وارد شدند و مقرر بود که از مرز همدان و کرمانشاه از ایران خارج شوند. در واقع، ایران پلی برای رهایی و عبور لهستانیها بود. شاید بتوان گفت که مهمترین دلیل رهایی لهستانیها توسط استالین، یورش آلمانها به سمت شوروی و از سوی دیگر، مشکلاتی(بهویژه اقتصادی) بود که در این زمان گریبانگیر اتحاد جماهیر شوروی شده بود؛ دولت شوروی مشکلات زیادی را بهدلیل طولانیشدن جنگ متحمل شده بود و توان تأمین آذوقه و نگهداری اسرای لهستانی را در اردوگاههای خود نداشت و این فرصتی بود که هم از آنها در جبهه نخست در مقابل آلمانها استفاده کند و هم اینکه از مسئولیت خود در تأمین زندانیان رهایی یابد. متفقین طی قراردادی با دولت مرکزی بهشدت ضعیف و بیسامان ایران - که اختیارات اندک سیاسی داشت- به این نتیجه رسیدند که لهستانیها از ایران گذر کنند و تأمین مایحتاج آنها نیز برعهده متفقین باشد، اما متأسفانه این توافق عملی نشد و لهستانیها بدون کنترل بهداشتی و پزشکی و اعمال قرنطینه به کشور وارد شدند. در نتیجه، ارمغان آنها برای مردم ایران چیزی جز بیماریهای واگیرداری مانند سل، تیفوئید و تیفوس نبود. در شرایطی که ایران، خود در پی اشغال نیروهای متفقین، جنگزده و دچار قحطی و بیماری شده بود، با ورود گروه کثیری از مهاجران لهستانی(بیش از 150هزار تن) مواجه شد. گرچه تعدادی از آنان از مرز کرمانشاه به قصد جبهه مقابله با آلمانها از کشور خارج شدند، اما بخش عمده آنها غیرنظامیانی از زن و کودک و سالمند بودند که تا مدتها بعد در ایران باقی ماندند. آنها در چند شهر مثل بندرانزلی، اصفهان، تهران و مشهد مستقر شدند.
به هر روی، بهدلیل ضعف دولت ایران در تصمیمگیری جدی برای مهاجران و نیز کارشکنی و بیتعهدی متفقین در تأمین ملزومات از پیش تعیینشده در توافق با دولت ایران، لهستانیها خود برای حفظ جان و امرار معاش به کارهایی از جمله کارگری در رستورانها، نواختن موسیقی، عکاسی و... پرداختند. برخی از آنها با ایرانیان ازدواج کردند و آن اندکشمار باسواد نیز به معلمی و آموزش زبان لهستانی، نویسندگی و تحقیق در تاریخ ایران مشغول شده و در عرصه فرهنگ فعالیت کردند. حتی روزنامهای به زبان لهستانی با نام «اسلووپولسکی» به معنی «ندای لهستان» توسط تعدادی از شخصیتهای فرهنگی مهاجران در ایران منتشر شد.
بهرغم این شرایط، تعدادی از لهستانیها از 10مرداد 1321 بهتدریج از اهواز و بندر شاهپور (امام خمینی(ره)) از ایران خارج شدند. کمپ «کمبو» واپسین محل استقرار آنها در اهواز در سال1345 بسته شد و از آن جمع بیش 150هزار نفری، حدود 300نفر در ایران ماندگار شده و تشکیل خانواده دادند.
اما در بررسی واکنش ایرانیان نسبت به حضور لهستانیها باید گفت که آنها همچون همیشه تاریخ، با وجود درگیری ناخواسته در جنگ و مشکلات مرتبط با آن، لهستانیها را به دیده مهمان نگریستند و با رأفت همراه با دلسوزی آنها را در کنار خود پذیرفتند.