در کشتی نجات
پرچمدار کوچک من
در این ایام محرم، بد نیست به کتابی درباره سبک زندگی دینی و تربیت حسینی هم توجه داشته باشیم؛ کتابی که بهنظر میرسد جزو اولینهای این حوزه باشد. کتاب «پرچمدار کوچک من» را کتابی مادرانه برای تربیت حسینی کودکان میدانند؛کتابی که به واقع، یک توصیهنامه نیست، یک تجربهنامه است؛ تجربیاتی که مادران ایرانی و غیرایرانی، از تربیت حسینی فرزندانشان و روشهایی که توانستهاند به نوعی فضا را برای تربیت حسینی فرزندانشان فراهم کنند، صحبت کردهاند. در مقدمه کتاب آمده:
«... تربیت یعنی دستکودک را گرفتن و از تاریکیها به سوی منبع نور و گرمای حسین(ع) حرکت کردن؛... اگر بخواهیم تربیت فرزندانمان را در حرکت به سمت خدا، بیمه کنیم، باید آنها را در این کشتی وارد کنیم و از دریای ظلم و طاغوت نجات بدهیم... فرصت محرم و صفر و دغدغه تربیت حسینی، موضوعی مشترک میان مادرانی است که حب حسین در جان و دلشان ریشه دارد و میخواهند خانوادهشان زیر چتر این محبت، قد بکشد. بنابراین همین خواسته مشترک، انگیزهای شد برای اشتراکگذاری تجربه مادران ایرانی و غیرایرانی». بهنظر میرسد با توجه به این روزهایی که در خانه ماندن مادران و فرزندان بیشتر از زمانهای دیگر شده است، چنین کتابی بتواند کمک زیادی برای فعالیتهای تربیتی آنها داشته باشد.
مردی برای کار
عباس دستطلا
دفاعمقدس، کتابهای ریز و درشت زیادی را بهخودش دیده است. بعضی از کتابها پژوهشی هستند، بعضی از کتابها داستانی و روایی و بعضی شعر و.... بخشی از این کتابها به فعالیتهای افراد و اقشاری مربوط میشود که به نوعی با جبهه درگیر بودند ولی در خط مقدم نبودند. آچار به دستها یا لشکر آچار به دستها ازجمله این گروهها هستند؛ افرادی که دانش و مهارت فنی داشتند و حضورشان در پشت خاکریزها و حتی خود خاکریزها هم لازم بود؛ چرا که اگر نمیبودند، ادوات نظامی و رفتوآمد و آمبولانسها و... از کار میافتادند. کتاب «عباس دستطلا»، اثری است که توسط محبوبه معراجیپور نگاشته شده و در نوشته شدن آن نیز وسواس و انرژی زیادی صرف شده است. کتاب، لحنی ساده و روان داشته و اطلاعاتی ارزشمند از آچار بهدستهای دفاعمقدس با ما به اشتراک میگذارد. عباسعلی باقری یا عباس دستطلا یا عباس فابریک یا عباس آلمانی، فردی بود که در کار مکانیکی و تعمیر ماشین فعالیت میکرد و به واسطه مهارتی که داشت، به او چنین لقبهایی داده بودند. او به ناگاه سر از جبههها در آورده و پاسوز خاک جنوب شد.
در حوالی پراگ
نه فرشته، نه قدیس
یکی از نویسندگان کمتر شناختهشده ادبیات جهان که به تازگی رمانی از او در ایران به چاپ ششم رسیده را باید ایوان کلیما بدانیم. به تازگی رمان «نه فرشته، نه شیطان» او توسط نشر نو چاپ ششم خورده است. این رمان با این توصیف تکاندهنده آغاز میشود: «شوهرم را دیشب کشتم. چرخ دندانسازی را کار انداختم و جمجمهاش را سوراخ کردم. صبر کردم تا کفتری از جمجمهاش بیرون بپرد ولی بهجای کفتر یک کلاغ بزرگ و سیاه بیرون آمد». شخصیت اصلی رمان، دندانپزشکی میانسال است که از شوهرش جدا شده و حالا دارد با دختر 15ساله و نوجوانش زندگی میکند. رمان، توصیفی است از مجارستان و پراگ و از لایههای پنهان زندگی در این شهر اروپای شرقی. این دندانپزشک از یک سو باید دختر سرکش خودش را مدیریت کند که از مدرسه فرار کرده، از سوی دیگر به کارش برسد و همچنین از مادر پیرش نگهداری کند و از سوی دیگر درگیر مشکلات عاطفی است و احساس تنهایی میکند. در واقع نویسنده چخوفوار سعی میکند از صحنهها و اتفاقات معمولی، به دریافتهای عمیق برسد. کتاب را واشنگتنپست در زمان خودش، بهترین کتاب سال 2001معرفی کرده بود؛ کتابی که درباره پیچیدگیهای زندگی انسان است، درباره ضعف او.
داستان یک نفرین
سنگ
جریانی در ادبیات ایران راه افتاده که در آن نویسندگان، به اقتباس و بازآفرینی وقایع عاشورا میپردازند. رمان «سنگ» نیز در همین زمینه است که اتفاق افتاده؛ رمانی که داستان مردی است که به نفرین اباعبدالله(ع) دچار آمده و تا آخر عمر دچار بیماری استسقا شد. رمان را قدسیه پائینی نگارش کرده و درباره فردی است که در واقعه عاشورا، به لبان حضرت سنگ زد و دچار نفرین وی شد. او تا آخر عمرش تشنه بود و هرچه آب مینوشید عطشی که داشت رفع نمیشد و سرانجام نیز تشنه مرد. لوکیشن داستان در دمشق است و شامل چند روایت و دیدگاه که بهطور همزمان و با رفت و برگشت به گذشته اتفاق میافتد. در واقع رمان شامل دو زمان زندگی این فرد تا لحظه عاشورا و نیز بازخوانی حوادث عاشوراست؛ درست مثل سریال مختار که مدام بازگشتهایی به صحنه عاشورا داریم تا روایتهایی از آن اتفاق بیفتد. زمان دوم نیز شامل زندگی او بعد از مقاتله با حسین(ع) است. او عاشق زنی به نام شاکیه میشود؛ زنی رقاصه که خیلیها دنبال تصاحبش هستند. رمان در واقع رمانی تاریخی- مذهبی است. اگر دوست دارید ضمن داستانخوانی، از وقایع عاشورا هم مطلع شوید، این رمان میتواند انتخاب خوبی برایتان باشد.
این خاک پرگهر
مستند گلک
مستند و مستندسازی در ایران، جزو آن ژانرهایی است که مورد اجحاف قرار گرفته. این در حالی است که حتی به استناد آمارهای خود صداوسیما، مستندها میتوانند جزو پربینندهترین برنامههای صداوسیما باشند. واقعا جای سؤال است ژانری که اینچنین میتواند پرمخاطب باشد، چرا کمتر مورد توجه قرار میگیرد؟ بهتازگی خبر رسیده که مستندی ایرانی به نام «گلک»، در جشنوارهای در هندوستان خوش درخشیده و به بخش فینال این جشنواره راه پیدا کرده است. این مستند را سیروس کفاش کارگردانی کرده است. مستند گلک البته پیش از اینکه با استقبال تماشاگران این جشنواره روبهرو شود، موفق شده در دیگر رویدادهای هنری نیز جوایزی کسب کند، ازجمله در جشنواره بینالمللی «پارس» موفق به گرفتن تندیس خلیجفارس، دیپلم افتخار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین تدوین شده است. این مستند درباره جزیره هرمز است. هرمز، به خاک سرخی که دارد شهره است که باعث شده اعتبار خاصی بههم بزند. گلک، درواقع مستندی عاشقانه است که قصه الهه نگهبان خاک این سرزمین را روایت میکند؛ قصه دخترانی که با همه سختیهایی که میبینند، ولی حاضر نیستند خاک ارزشمند و زیبای زادگاه و سرزمینشان را در قالب دستساز هنریشان به خارجیها بفروشند.
تئاتر هنوز زنده است
اسموکینگ روم
البته این روزها درگیر ویروس کرونا هستیم و به همین دلیل، بخش قابلتوجهی از برنامههایی که نیاز به حضور مردم دارد، تعطیل یا نیمهتعطیل است. آنهایی هم که قرار است برگزار شوند، با رعایت پروتکلهای بهداشتی و با شرایطی خاص برگزار میشوند؛ ازجمله نمایش «اسموکینگ روم» که این روزها، با رعایت پروتکلهای بهداشتی در تماشاخانه ایرانشهر برگزار میشود و اتفاقا استقبال خوبی را هم تجربه کرده است. این نمایش را مهدی زندیه نویسندگی کرده و سعید زارعی هم در نقش کارگردان آن ظاهر شده است. این نمایش از اواخر مردادماه در سالن استاد سمندریان روی صحنه رفته است. جالب اینکه در هر اجرا با ظرفیت 70صندلی اجازه نمایش دارد. اما همین امر هم باعث نشده تا این نمایش از نفس بیفتد و علاقهمندان تئاتر با اشتیاق به تماشای آن شتافتهاند و استقبال خوبی از آن صورت گرفته است. در این نمایش امیر امرایینیا، محمدامین افشار، مریم بهمنپور، الهه پورسند، سویل جعفری، مهبد جهاننوش، فاطمه حسینزاده، فرناز حسینمردی، سعید زارعی و... به ایفای نقش پرداختهاند. اگر دوست دارید در این روزها بیحوصلگی از یک تئاتر واقعی نصیب ببرید، میتوانید به تماشای این نمایش بشتابید.
داستان زندگی
تمام چیزهایی که جایشان خالی است
همین چند روز پیش بود که مراسم اعطای جایزه حافظ برگزار شد. در این مراسم، یکی از جایزههایی که داده شد، به یک مستند بود؛ مستندی به نام «تمام چیزهایی که جایشان خالی است». مستندها جزو ژانرهایی هستند که به شدت مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند و البته یکی از بهترین قالبهای تصویری برای دریافت عمیق هر موضوعی هستند. مستندها، در واقع شکلی از واقعیت هستند و قصد ندارند که با روایتپردازی ما را سرگرم کنند؛ هرچند که خود نیز روایتهایی واقعی هستند. تمام چیزهایی که جایشان خالی است نیز مستندی از این دست است که ارزش تماشا دارد. این مستند در سال 1395 ساخته شده است. زینب تبریزی کارگردان آن بوده و سینا دادخواه و مریم صابری هم نویسندهاش بودهاند؛ که پیش از این دادخواه را در قالب نویسنده اثر تحسین شده «یوسفآباد، خیابان سی و سوم» و در حوزه ادبیات شناختهایم. مستند درباره دو زن به نامهای مهناز و جمیله است که سرطان سینه دارند. یکی از آنها بعد از مبارزهای طولانی با این بیماری جانش را از دست میدهد و دیگری زنده میماند. حالا این مستند اثرگذار، روایت این ماجراها و البته از دریچه نگاه مهناز است؛ او که درگذشته است.
سفر به پیچیدگیها
یلدا
یکی از مشکلات رایجی که سینمای ایران دارد، عدم ورود بقاعده و درست و حسابی فیلمهای ایرانی به بازار سینمای جهان است. این در حالی است که حتی در جریان بازار سریالها نیز، ما موفق به این ورود درست و حسابی نشدهایم، در حالی که تجربههایی چون سریال حضرت یوسف علیهالسلام، نشان دادهاند که چه پتانسیل عظیمی در این زمینه وجود دارد. به تازگی فیلم «یلدا»، به زبان آلمانی دوبله شده و آماده پخش در این کشور است. همین بهانه هم خوب است تا نیمنگاهی به این فیلم داشته باشیم. این اثر سینمایی را مسعود بخشی کارگردانی کرده و جالب اینکه علی مصفا، که خود از بازیگران خوب سینمای ایران است، تهیهکننده آن محسوب میشود. بازیگرانی چون بهناز جعفری، فرشته صدرعرفایی، بابک کریمی، صدف عسگری، فرشته حسینی و ... هم در آن نقشآفرینی کردهاند. فیلم رویکردی اجتماعی دارد و به نظر میرسد برای پخش در کشوری مثل آلمان، مناسب باشد. فیلم ماجرای زن جوانی است که به دلیل قتل شوهرش به قصاص محکوم شده است. او را حالا در شب یلدا، به استودیوی یک برنامه پربیننده به نام لذت عفو میآورند تا توسط تنها فرزند مقتول مورد بخشش قرار گیرد.
مثل پاییزه
بیتو بودن
در این ستونها و پیش از این نیز درباره روزبه بمانی گفتهایم؛ ترانهسرایی که حالا با صدای خودش دارد خوانندگی میکند و انصافا توانسته در همین زمان اندک خوانندگیاش نیز خوش بدرخشد. هرچند که عمر خوانندگی او به خیلی قبلتر بر میگردد، اما او درواقع چند سالی است که خیلی حرفهای و جدی وارد این عرصه شده است. آن هم به این دلیل که احساس میکرده باید ترانهها و حسهایی را که دارد، خودش منتقل کند. او حالا تکآهنگ غمگین «بی تو بودن» را هم راهی حوزه موسیقی کرده است؛ قطعهای با آهنگسازی میلاد پرقوه. این تکقطعهها، جزو کارهایی است که خوانندگان معمولا انجام میدهند تا چندان از فضای موسیقی کشور دور نباشند و هر از چندی، بتوانند توجهها را بهخودشان جلب کنند. در ترانه این قطعه میخوانیم: «مثل ابر بهار میبارم/ حال و روزم شبیه پاییزه/ اونی که با تو بوده میفهمه/ بیتو بودن چقدر غمانگیزه/ ای همه دار و ندارم، کم نشو از روزگارم/ جون اینکه بیتو باشمو ندارم/ بعد تو حالم عوض شد، تازه قلبمو شناختم/ همه زندگیمو با فکر تو ساختم/ با من باش تو تمام آرزومی/ دلتنگم حتی وقتی روبهرومی/ میجنگم واسه بوسیدن رؤیات/ میمیرم هرجا دورم از نفسهات...»
.
این موسیقی روحنواز
کنعان
در حوزه موسیقی، ژانر موسیقی فیلم برای خودش جزو ژانرهای مهم و قابل احترام محسوب میشود. چه بسا اتفاق میافتد که یک موسیقی، با اینکه برای فیلمی ساخته میشود، ولی به شهرتی بیشتر از خود فیلم میرسد. شاید قطعاتی چون از «کرخه تا راین» و «بوی پیراهن یوسف» و... جزو این قطعهها باشند. از این دست قطعهها کم نداریم که ازجمله میتوان به موسیقی فیلم «کنعان» اشاره کرد. این موسیقی بدون کلام هم جزو آن دسته از موسیقیهای فیلمی است که از فیلم خودش فراتر رفته و تبدیل به بخشی از خاطرات موسیقایی ما شده است. این قطعه، از آلبومی به همین نام اثر کریستف رضاعی است؛ موسیقیدانی که در فرانسه به دنیا آمده است. رضاعی موفق شده در جشنوارههای حافظ و فیلم فجر و... جایزه بهترین موسیقی فیلم را دریافت کند. از او چند آلبوم نیز منتشر شده است که آلبوم موسیقی فیلم، شامل قطعات فیلمهای کنعان و «پرونده هاوانا»، از آن جمله است. اما موسیقی متن فیلم کنعان، یک موسیقی آرام و خاص است؛ از آن دست موزیکهای بدون کلامی که میتوانند با روح شما بازی کنند و در همان قدم اول، حسابی درگیرتان سازند؛ یک موسیقی آرام، جدی و دوستداشتنی.
رفیق روزهای تشویش
مخاطب خاص
این روزها شبکه سوم سیما، برنامهای مناسبتی پخش میکند تحت عنوان «مخاطب خاص». این برنامه را رسالت بوذری اجرا میکند و هر شب ایام محرم روی آنتن میرود. اما چیزی که میخواهیم معرفیاش کنیم نه خود این برنامه، که تیتراژ شنیدنی آن است؛ تیتراژی که حجت اشرفزاده خوانده است و موسیقی گوشنوازی هم دارد. اشرفزاده یکی از آن صداهای سنتی دوستداشتنی است که سعی میکند در مرز سنتی و ترکیبخوانی حرکت کند و برخی از تجربههای او نیز حقیقتاً شنیدنی و ماندنی درآمده است. قطعه مخاطب خاص را هم باید در این سیاهه و فهرست بگنجانیم. این قطعه را هر شب در تیتراژ این برنامه و نیز در فضای نت میتوانید گوش کنید. جالب اینکه همه کارهای آن را هم خود اشرفزاده انجام داده است؛ از ترانه تا تنظیم و میکس و.... ترانه آن نیز چنین است: «کجا به فکر تو نباشم کجا به یاد تو نیفتم/اگر سرودم از تو خواندم اگه نوشتم از تو گفتم/بشور از گلوی آواز هجوم ابرهای غم را/به بغضهای من بیاویز کتیبههای محتشم را/من از رفیق کم نخوردم من از غریبه کم ندیدم/رفاقتی که از تو دیدم من از برادرم ندیدم/تو پیگیر دلشورههای منی پریشونی شبهای منی/سکوتم سکوتی پر از عطر سیب تو جغرافیای صدای منی...»؛ ترانهای که بیشتر به اثر یک ترانهسرای حرفهای شباهت دارد.
مرثیهای برای ماه
ماهم ابوالفضل
صدای حاج محمود کریمی، یکی از آن صداهای خاص و دوستداشتنی برای نوحهها و دمهای عاشورا و محرم است. او همهساله و در ایام خاص، در امامزاده چیذر تهران هیئتاش را برگزار میکرد. از این مداح نامآشنا، مداحیها و دمهای سینهزنی ماندگاری به جا مانده است. بدون شک یکی از این نوحهها و دمها را باید «ماهم ابوالفضل» این مداح بدانیم. این دم سینهزنی و مداحی، هم شعر خوبی دارد و هم این شعر خوب، روی دم سینهزنی خاص کریمی به خوبی نشسته و هماهنگ شده است. و چنین شده است که حتی امروز هم هر از گاهی، این مداحی را در ماشینها میشنویم. در شعر و دم این مداحی میخوانیم: «من به فدات و ترک روی لبات و طنین صدای علی تو صدات و/تویی که گرمی صدات برای اهل حرم تسکینه/ تویی که با بودنت خواب حرم شیرینه/ بلا به دور از قد و بالات و دستات و چشمات/ پاشو من بمیرم پاشو، پاشوای امید همه/ پاشو من بمیرم پاشو، پاشوای امید همه/ تو حرم دیگه هیچکسی نمیگه عمو تشنمه/ ماهم ابوالفضل، تکیهگاهم ابوالفضل، همه سپاهم ابوالفضل/ بیا بریم تا به حرم با هم ابوالفضل... تا علم افتاد دلهره تو دلم افتاد/ آتیش نگرونی تو حرم افتاد/ پاشو ببین سپاه دشمنو برای غارت ما آمادن...».
محافظان قلعهها
بازی بتلفیش
این بازی موبایلی در سبک بازیهای استراتژیک طراحی شده است و میتوانید در گوشیهای همراه خودتان، یک بازی پیچیده دلچسب را تجربه کنید. جالب اینکه بیشتر بخشهای آن هم توسط یک بازیساز مستقل طراحی و در سال95 راهی بازار شده است. این بازی یک بازی دفاع از قلعه است و شما باید نقشههای مختلفی بکشید تا بتوانید از قلعه خودتان دفاع کنید. بازی، موسیقی و صداهای خوبی دارد. همچنین 3نوع حالت مستقل برای مراحل داستانی دارد، آنهم با بیش از 170مرحله چالشبرانگیز. این سهنوع شامل مراحل مأموریتها، مراحل ویژه و مراحل عملیاتها هستند. همچنین بازی شامل 20مرحله بیانتهاست که شما میتوانید رکوردهای خودتان را در آنها ثبت کنید. شما در این بازی 4سلاح اصلی دارید که هرکدامشان قابلیت ارتقا به 8سلاح جدیدتر را دارند. همچنین از نیروی کمکی خاصی به نام هلیکوپتر میتوانید استفاده کنید. بازی بخش آنلاین هم دارد که به شما امکان میدهد تا با کاربران دیگر همبازی شوید. جالب اینکه این بازی 2رویکرد مرحلهای و رقابتی هم دارد که هرکدامشان جذابیتهای خاص خود را دارند. در نهایت اینکه اگر میخواهید درگیر یک بازی تولید داخل خوب و چشمنواز شوید، این بازی پیشنهاد خوبی میتواند باشد.
صدایت را دریاب
گویندگی و صداپیشگی
این روزها آدمهای زیادی وجود دارند که دارند با نوشتن، هم زندگیشان را میگذرانند و هم هویت شغلی و اعتماد به نفس اجتماعی پیدا میکنند و هم حسابی سرگرم میشوند. تعداد این آدمها هم زیاد است و لابد در اطراف خودتان، چندتایی از آنها را میشناسید. حالا این سؤال را از خودتان بپرسید که آیا میشود همانطور که از طریق نوشتن وقت میگذرانیم و هویت پیدا میکنیم و اشتغال میورزیم، از طریق صدا و گویندگی و حرف زدن هم به همین نتیجه برسیم؟ خوشبختانه پاسخ شما یک بله بهشدت محکم است. چرا که این روزها افراد زیادی وجود دارند که دارند گویندگی میکنند و کتاب صوتی و پادکست و... تولید کرده و با حرف زدن، هم اوقات فراغتشان را میگذرانند و در ادامه، کار و باری هم برای خودشان ایجاد میکنند. حتی اگر صدای خوبی هم داشته باشند میشوند دوبلور و گوینده نریشن و فیلم و.... شما هم میتوانید داخل منزلتان، بهراحتی این تمرینات را آغاز کنید و ادامه بدهید. تمرینات صداسازی و روخوانی و فن بیان و زبان بدن و...، باعث خواهد شد تا کمکم بتوانید هم گوینده خوبی بشوید، هم مجلسگردان گرمی از آب درآیید و هم در نهایت به کسب و کاری برسید.
در محضر نقطهها
خونه به خونه
دقت داشته باشید که قرار نیست بازیها همیشه، ما بزرگترها را مشغول نگهدارد. اتفاقاً این بچهها هستند که نیاز بیشتری به بازی داشته و در واقع بازی کردن، کسب و کار آنها محسوب میشود. به همین دلیل است که باید بازیهایی هم برای بچهها کنار بگذارید؛ البته نه در حدی که زیادی موبایلزده شوند و به رشد ذهنی و چشم آنها آسیب وارد شود. یکی از این بازیها، «خونه به خونه» است که یک بازی ایرانی است و البته با آن تیم فوتبال معروفی که به همین نام است، فرق میکند. در این بازی، کودکان شما نقطه به نقطه را وصل میکنند تا به تصویر یا عدد یا شکل مشخصی برسند. این بازی موبایلی در واقع یک بازی آموزشی است که میتواند مفاهیمی چون اسم و شکل حیوانات و وسایل نقلیه و دیگر دانستنیها را به فرزندان شما بیاموزد. ضمن اینکه این بازی به راحتی، میتواند شمارش اعداد از یک تا 10 را هم به بچهها یاد بدهد. بازی گرافیک ساده و خوبی دارد و از موسیقیهای مختلفی هم بهره میبرد. بدینترتیب که برای هر موفقیتی سعی میکند کودک شما را تشویق کند تا بتواند با انگیزه بیشتری به این بازی ادامه بدهد.
شبکهات را بساز
بردگیم شبکه نیرو
اگر حال و حوصله بازیهای موبایلی و رایانهای را نداشته و در عین حال دنبال یک بازی استراتژیک و پیچیده خوب هم میگردید، اول اینکه باید به یک بردگیم فکر کنید و دوم اینکه باید به شبکه نیرو یا «پاورگرید» فکر کنید. این بازی خارجی، البته خودش هم برداشتی از یک بازی دیگر بوده است. صفحه بزرگ و پشت و رویی دارد و بیشتر از 200قطعه پلاستیکی که باید به خوبی از آنها نگهداری کنید تا بتوانید بازی کنید و وسط بازی گم و گور شدن آنها اعصابتان را به هم نریزد. این بازی 2 نقشه مناسب آلمان و آمریکا داشته و برای 2 تا 6 نفر مناسب است. میتواند دو ساعتی هم شما را سرگرم نگهدارد؛ چرا که با یک بازی استراتژیک روبهرو هستید. این بازی سبکی دارد که به شما امکان دونفره رقابت کردن را هم میدهد. بازی از بخشهای مختلفی تشکیل شده است، از قبیل ردیف امتیازها و ردیف نوبتها و بازار مواداولیه و 132 ایستگاه چوبی در 6 رنگ، 84توکن چوبی مواداولیه و 24توکن زباله و.... بازی کتابچه راهنمای قوانین بازی را هم دارد که قبل از انجام آن، میتوانید مطالعهاش کنید.
در سرزمین کلام
هوش کلامی
وقتی شما هوش کلامی بالایی داشته باشید، واژههای زیادی دارید، راحتتر میتوانید توصیف و تفسیر کنید، راحتتر میتوانید با دیگران ارتباط بگیرید و صحبتکردن برایتان ساده است و...، ضمن اینکه ثابت شده هوش کلامی اگر پرورش پیدا کند، میتواند دیگر هوشهای شما را هم تقویت کند. حالا در این میان، یکی از بهترین فعالیتهایی که میتوانید در منزل برای خودتان و دیگر اعضای خانواده داشته باشید، همین تقویت هوش کلامی است. بهطور کلی اگر بخواهید هوش کلامیتان را پرورش دهید، اول اینکه باید جدی باشید. سپس راههای جزئیتر هم وجود دارد. در ابتدای امر سعی کنید که هر روز بنویسید؛ حتی اگر شده کم و حتی اگر شده صرفا برای خودتان. راهحل بعدی مطالعه است؛ تا میتوانید در حوزههای مختلف مطالعه داشته باشید. راهحل بعدی هم جدول حلکردن است. به صحبت کردن سر سفره غذا، یاد گرفتن روزانه یک واژه جدید، اصلاح نحوه صحبت کردن غلط فرزندان و... هم میتوانید فکر کنید.
سلام به مخهای عزیز
مسترمخ
این بازی، همان بازی ساده همیشگی است که از کلمات به همریخته، سعی میکند واژههای معنادار پیدا کند. این بازی 600 مرحله در دستهبندیهایی چون اطلاعات عمومی، ترانه، ورزشی، ایرانگردی، ضربالمثل، زبان انگلیسی و... دارد. البته یک اتفاق بد هم افتاده، اینکه برخی از سایتها متأسفانه پاسخهای این بازی را درج کردهاند که مثلا مخاطب جذب کنند. سعی کنید به این پاسخها بیاعتنا باشید و صرفاً برای کمک گرفتن در وقتی که دیگر کاری از شما ساخته نیست، به آنها رو بیاورید. در این بازی وقتی که شما واژههای ابتدایی معنادار را کشف میکنید، آنها بهعنوان نشانههایی عمل میکنند تا راهنمایی شوید به مراحل بعدی. نکته این بازی آنجاست که امکان مراحل آنلاین روزانه هم دارد و مدام مراحل درونبرنامهای این بازی به روز میشود. پس میتوانید چندان نگران نباشید که پاسخها لو رفته است.
پنج شنبه 13 شهریور 1399
کد مطلب :
109107
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/pY7V1
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved