• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
پنج شنبه 16 فروردین 1397
کد مطلب : 10897
+
-

داستان سه ماهی نوروزی

عرض شناور
داستان سه ماهی نوروزی

رضا رفیع|طنزپرداز و مجری تلویزیون:

یکی بود یکی نبود؛ دو تا ماهی قرمز کوچولو بودند که توی یک تنگ کوچیک زندگی می‌کردند...
- آقا جان، مثل آدم بنویس؛ یعنی همانطوری که سبک معمول خودت هست، بنویس. این جوری که خوانندگان گرامی فکر می‌کنند داری لالایی می‌خوانی، همین اول کاری خوابشان می‌برد. حالا مطالب دیگرت لااقل باز تا نصف و نیمه‌اش بیدارند! (این جملات معترضه را از داخل اتاق سردبیری شنود کردیم که به‌علت مشکوک بودن صدا، منبع انسانی آن شناسایی نشد و راستش دستگیرمان نشد که مال جناب سردبیر بود یا مدیر مسئول!)
به هرحال، اعتراض وارد است. اگر این حکایت را به زبان داستانی معروف و معمولش تعریف کنیم، خیلی‌ها ممکن است همچین خیال کنند که هرچه هست، داستان است و یحتمل متعلق به ازمنه ماضی. درصورتی که نخیر؛ مال همین عید نوروزی است که گذشت و هنوز خمارتعطیلات انبوه آن هستیم و خیلی دست و دلمان به‌کار نمی‌رود و اصلا این نیمه دوم فروردین را باید هفته‌های تق و لق نامگذاری کنیم.
بگذارید شفاف صحبت کنم. آنچه می‌خوانید، عین حقیقت است. ما یک خواهر مهربان کوچک‌تر از خودمان داریم که دو تا ماهی قرمز کوچک داشت و خیلی هم آنها را دوست می‌داشت. چرا که آنها را در انتهای سال۹۵ و برای عیدنوروز۹۶ خریده و داخل تنگ آب انداخته بود که به حول و قوه الهی تا همین چند روز آخر عید نوروز سال۹۷ عمرشان به دنیا بود ودور هم سر و مر و گنده بودند و کماکان نیز داخل همان تنگ کوچک. و حتما مستحضرید که عمر این ماهی‌های قرمز داخل تنگ، معمولا هفشده روز است و حتی بعضا سیزده بدر را هم در قید حیات نیستند که ببینند. عموما علاقه زیادی به فوت زودرس دارند.
بگذریم. امسال، خواهر خوب ما با این نیت که آن دو ماهی مدل۹۵ دچار تنوع جمعیتی شده باشند، یک ماهی قرمز سومی جدیدهم گرفت و انداخت تنگ تُنگ. و بدین‌ترتیب جمع ماهیان حاضر، سه‌نفره شد. اما چیزی نگذشت که آن دو ماهی قدیمی که فراموش کرده بودند بمیرند، به سلامتی مردند. اقوام و اطرافیان در این راستا گمانه‌زنی‌هایی داشتند و عرضه می‌داشتند که در اینجا به چند موردش اشاره می‌کنیم:
گمانه‌زنی آبکی: آب داخل تنگ، کشش سه ماهی را نداشته و اکسیژن آن جواب نداده. عین آسانسورها که ظرفیت مشخصی دارند. یک نفر اضافه بر سازمان سوار شود، یک جایی از آسانسور در می‌رود و فاتحه!
گمانه‌زنی گازدار: به‌علت سرمای هوا و روشن بودن بخاری‌های گازی، ممکن است دچار گاز گرفتگی از نوع آبدارش شده باشند. مثل گاز داخل نوشابه که می‌گویند ضرر دارد.
گمانه‌زنی روحی: آن قدر ماهی‌های قدیمی داخل تنگ، داخل یک فضای کوچک به هم زل زده بوده‌اند که به‌تدریج از قیافه یکدیگر خسته شده و ترجیح داده‌اند با فوت، حصار تَنگ تُنگ را بشکنند و دیگر هم را نبینند، قبل از آنکه حالشان از دیدار تکراری خودشان به هم بخورد. بلکه به این شکل یک تنوعی در زندگی آبکی‌شان پیش‌آید. سهراب حساس، ماهی داخل تنگ را گویا ندیده بود که دلش به حال ماهی داخل دریا می‌سوخت و می‌گفت: «و فکر کن که چه تنهاست / اگر که ماهی کوچک، دچارآبی دریای بیکران باشد» ... فکر کن!
گمانه‌زنی اقتصادی: خیلی گمانه‌زنی‌های دیگر هم صورت گرفت که جای طرحش نیست. این وسط، ما نیز نظر مبارک خود را دادیم که در نوع خودش تازگی داشت و مورد توجه قرار گرفت. عرض کردیم که به‌نظر ما، انداختن آن ماهی جدید به داخل تنگ آب، از بیخ اشتباه بوده است. این ماهی جدیدالورود که تازه از بیرون آمده، هرچه از قیمت‌های جدید ارز و دلار و یورو و سکه و مسکن و پراید و پسته و امثالهم می‌دانسته، همه را یکجا به اطلاع آن دو ماهی سرو گوش خوابیده سال۹۵ رسانده و آنها هم بیچاره‌ها درجا سنکوپ کرده‌اند. ماهی هم ماهی‌های قدیم.عین آن ماهی سیاه کوچولو!...

این خبر را به اشتراک بگذارید