آیا گنجی از پادشاهان و سلسلههای تاریخی ایران باقی مانده است؟
گنجهای پادشاهی همچنان مدفون در دل خاک
احتمال اینکه زیرِ بناهای تاریخی و پادشاهی به جا مانده گنجهای عظیمی نهفته باشد، بسیار بالاست
خدیجه نوروزی ـ روزنامهنگار
نمیتوان با آنچه از دل این سرزمین اجدادی تا به حال بیرون کشیده شده، ادعا کرد که بزرگترین گنجهای جهان متعلق به ماست، اما میتوان با رجوع به استنادات تاریخی به این نتیجه رسید که تا پیداکردن بزرگترین گنجهای ایران راه درازی داریم. آنچه مورخان داخلی و خارجی درباره ایران و خزائن پادشاهان قبلی نوشتهاند اینطور بر میآید که گنجی بزرگ در دل خاک مدفون است و ما تنها کمی از وجود آن اطلاع داریم. براساس اطلاعات تاریخی، بزرگترین گنج ایران یا گنجینه پادشاه بزرگ ایرانیان در زمان سلسله هخامنشیان، داریوش سوم هخامنشی که در بین سالهای ۳۸۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد پادشاهی و زندگی میکرده است، شاید بزرگترین گنج تمامی دورانها در سراسر جهان نیز باشد. علی اکبر عشقی یکی از باستانشناسان با سابقه کشور در گفتوگو با همشهری اطلاعاتی در مورد اینکه آیا گنجی از پادشاهان و سلسلههای تاریخی ایران باقی مانده است، میگوید.
چند نمونه از گنجهایی که از پادشاهان و سلسلههای تاریخی ایران به جا مانده مثال میزنید؟
بله بهعنوان مثال وقتی تخت جمشید سوخت خزائن سکه و طلای خیلی زیادی در خود داشت که موقع کاوش باستانشناسی به دست آمد. یا در کاوشهایی که در غار کلماکره لرستان انجام شده خزینههای شاهی زیادی وجود داشت؛ گنجهایی که پادشاهی در جاهایی مخفی میکردند تا درصورت لزوم از آن بهرهبرداری کنند اما جنگها و سرنگونی حکومتها موجب شده تا نتوانند به آن دست پیدا کنند.
گنجهای دست نیافته از پادشاهان سلسلههای تاریخی باز هم باقی مانده است؟
قطعا وجود دارد و زیر خاک مدفون است اما در این سالها نیز گنجینههای زیادی توسط قاچاقچیان از کشور خارج شده است.
گنجهایی که کشف شدهاند بیشتر مربوط به چه سلسلههای تاریخی هستند؟
بیشتر مربوط به دوره هخامنشی هستند. همچنین میتوان به دورههای ساسانی، اشکانی و شوش اشاره کرد. در کاوشهای باستانشناسی یک مجموعه سکه زیادی مربوط به دوره اشکانی بین خراسان شمالی و استان گلستان بود. متأسفانه گنجهای پیدا شده مربوط به دوره شوش را فرانسویها از ایران خارج کردند.
از کدام سلسله پادشاهی آثار تاریخی کمی در ایران وجود دارد؟
با اینکه دوره اشکانیان طولانیترین حکومت بوده اما مکشوفات کمی از آن دوره در دسترس است. با اینکه 500 سال در ایران حکومت کردند اما ما کمترین دادههای باستانشناسی را از آن دوران داریم.
چرا؟
ساسانیان سعی کردند اطلاعات مربوط به دوره اشکانیان (چه سینه به سینه چه به صورت مکتوب) را نابود یا کتمان کنند تا چیزی به دست مردم دورههای بعد نرسد.
چقدر توانستهایم از کاوشهای باستانشناسی و گنجینههایی که بهدست آوردهایم در جهت منافع ملی در مجامع بینالمللی بهره ببریم؟
در گذشته تحقیقات کمتر از اکنون بود. چون تحقیقات در حوزههای تاریخی ایران از جمله دوره اشکانیان یا ساسانیان الان خارج از حوزه سیاسی ایران هستند، راه به جایی نبردهایم. مثلا عراق زمانی جزو حکومت ساسانیان، هخامنشیان و اشکانیان بود. جالب است بدانید بسیاری از اطلاعات ما خارج از مرزهاست. بسیاری از کاوشها در حد اطلاعات و بررسیهای اولیه است و در آرشیو میراث فرهنگی قرار میگیرد و در اختیار باستانشناسان گذاشته میشود. البته این را نیز بگویم که برخی از نقشههای تاریخی کشف شده (مربوط به دوره صفویه و قبلتر از آن) خیلی به درد ما خورده و بسیاری از باستانشناسان خارجی در گذشته وقتی به ایران آمدند با استناد به آن نقشهها در سفرنامههایشان نوشتهاند که بهعنوان مثال خلیجفارس متعلق به ماست نه عربها.
در کدام نقطه کشور بیشتر باید بهدنبال گنجهای سلسلههای تاریخی و پادشاهی بود؟
در دوره تاریخی سلسله حکومت ساسانیان و هخامنشیان بیشتر در فارس بوده. چون ورود اولیه از این سرزمینها بوده و بسیاری از کاخهای تابستانی آنها در فارس است. مادها در غرب نزدیک همدان ساکن بودند. اشکانیان از نواحی خراسان حکومتشان را شروع کردند. در دوره اسلامی صفاریان در سیستان و طاهریان در خراسان بودند. البته نمیتوان در کل فقط روی نقطه خاصی متمرکز شد.
آیا کاوشگران احتمال میدهند که زیر بناهای تاریخی پادشاهی به جا مانده گنجهای عظیمی نهفته باشد؟
قطعا وجود دارد اما بسیاری از محوطههای تاریخی ما هنوز کاوش نشدهاند. باید به این نکته توجه داشت که زمانی که باستانشناسان محوطه تاریخی را کاوش میکنند در حقیقت آنجا را تخریب میکنند و در حقیقت با تخریب آن محوطه ما به جای به دستآوردن چیزی، چیزی هم از دست میدهیم. بنابراین هر قدر این بناها کمتر تخریب شوند یا حداقل وسایلی استفاده شود که نیاز به کاوش نباشد، مانند استفاده از دستگاههای اسکن، گنجینهها را بیشتر حفظ خواهیم کرد. در آینده قطعا ابزارهایی ساخته و طراحی میشوند که بدون کاوش هم بتوان به گنجینههای نهفته در دل خاک دست یافت؛ حتی زیر این بناها. بنابراین باید سعی کنیم کاوشها را به نسلهای آینده بسپاریم. از طرفی فقط پیدا کردن گنجینهها مهم نیست و باید دقت کرد که یافتههای ارزشمند نیاز به حفاظت و نگهداری هم دارد.
برخی گنجیابان میگویند سفالها ارزشی ندارند و گنج نیستند. آیا همینطور است؟
خیر. این تصورات در گذشته بود اما با پیشرفت علم و تکنولوژی باستانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که این سفالها هم ارزش مطالعاتی دارد. حتی اکنون دانههای گیاهی سوخته قدمتدار و خاک هم ارزش مطالعاتی دارد.
آیا در کاوشهای انجام شده شهر تاریخی مدفون هم پیدا شده؟
براساس اطلاعات تاریخی، باستانشناسان به دنبال شهر هگمتانه مادها در اطراف همدان هستند که هنوز پیدا نشده است. اما محدوده شهر گور در استان فارس کشف شده و باستانشناسان در حال کار روی آن هستند. شهر نیشابور که در زمان شاپور اول ساسانی ساخته شد اما برای کشف محدوده آن باید به عمق بیشتری از خاک نفوذ کرد.
چند متر باید برای رسیدن به گنج حفاری کرد؟
کاوش بستگی به استراتژی و هدفی دارد که ما به دنبالش هستیم. باید ببینیم محوطه چه دورههایی را از سر گذرانده و باید گمانههای پلکانی را عمیق بزنیم تا دورههای آن را شناسایی کنیم. معمولا حاشیه یک محوطه را به صورت پلکانی کاوش میکنند و به صورت شیب پایین میروند تا بتوانند به اطلاعات مورد نظر برسند.