کرونا کشورها را درونگرا میکند
نصرتالله تاجیک
سفیر اسبق ایران در اردن و کارشناس مسائل بینالملل
از زمان شروع کرونا در بهمنماه گذشته، تئوریپردازیهــای مختلفی مطرح شد اما به عقیده من، این نظریهپردازیهای ناشی از ضربه هولناک کرونا، نشاندهنده ترس واضعان نظریهها بود و بر اساس شناخت از یک محیط واقعی مطرح نشده بود. در این میان نباید غافل ماند که علم پزشکی بهعنوان متولی اصلی شناخت ویروس کرونا، هنوز بهنظر قاطعی در رابطه با منشأ، دلایل، تأثیرات بهداشتی و پزشکی و همچنین آینده ویروس نرسیده است و بر این اساس نمیتوان به تحلیلی دقیق و شفاف در حوزه سیاست در رابطه با این ویروس دست یافت.
برخلاف آنچه در سلسله مقالات کرونایی منتشر شد و من معتقد هستم که شتاب شیوع ویروس کرونا بر اثر بیمبالاتی دولتها را باید بهعنوان بزرگترین بحران سیاسی این دوران نام برد. باید قبول کنیم که دولتها نتوانستند منابع لازم را در رودررویی با این ویروس تخصیص دهند یا جهتگیری درستی در جهت مقابله با کرونا داشته باشند، در حقیقت دولتها با اتخاذ مواضع مختلف و بیشتر منفعتگرایانه دست به اقدام زدند، مانند اتفاقی که در آمریکا یا حتی ایران رخ داد و شاهد بودیم که در ابتدا بیمبالاتیهایی انجام شد و نتایج فراموشناشدنیای
برجای گذاشت.
اما تأیید ویژگیها و چارچوبهایی برای نامیدن دورانی به نام پساکرونا با ذوقزدگی یا سیاهنمایی راه به جایی نمیبرد و این اتفاق راهحل خوبی برای جامعه بشری تصویر نخواهد کرد؛ زیرا هیچ تصویر قابلارائه از دنیای پس از توفانی که بشریت پیش از این پشت سر گذاشته است، وجود ندارد تا ما بتوانیم با یک الگوی مشخص دوران پس از کرونا را تحلیل کنیم.
از این موارد که بگذریم، باید بگویم که به عقیده من، کرونا نتوانست جابهجایی خاصی در ذیل یا رأس قدرت ایجاد کند و بنابراین در دوران پساکرونا هم تغییر عمدهای در عرصه بینالملل و سیاسی رخ نخواهد داد.
تنها احتمال تغییری که وجود دارد منوط به این است که اگر دولتها عاقل باشند- که من به این میزان عقلانیت نیز شک دارم- همکاریهای بینالمللی را برخلاف روشهای سنتی و استفاده از تعاملات بین دولتها، در مسیر جدید جوامع مدنی پیگیری میکنند و بر بستر سازمانهای مردمنهاد و فناوری اطلاعات توسعه میدهند. در این میان اگر مردم هوشیار باشند و نهادهای مدنی را تقویت کنند و دنیا را از چشمدوختن به نظام کشوری و بینالمللی تکنوکراتها نجات دهند، میتوان امیدوار بود که نظام بینالمللی همراهتری داشته باشیم و نظام آنارشیست بینالمللی به نظام شایستهتری بدل شود.
نباید فراموش کرد که در رابطه با کرونا ما با یک تناقض روبهرو هستیم، از طرفی کشورها بهدلیل آنکه تمام منابعشان را به رفع مشکلات خود اختصاص میدهند و کمتر همکاریهای بینالمللی در این روند شکل میگیرد، درونگرا میشوند. بنابراین کشورها از یک جانب درونگرا میشوند و از طرف دیگر نیاز به همکاری بینالمللی وجود دارد.
به عقیده من، دنیا نیاز دارد تا برای حل این پارادوکس، یک نظریه فراگیر جهانی چراغ راه کشورها شود و این نظریه نشان دهد که چگونه میتوان از یک سو از منابع به نحو مطلوب برای درمان مردم و مقابله با این ویروس استفاده کرد و از سوی دیگر نیز با همکاریهای منطقهای و بینالمللی، در مسیر حل مشکلات بینالمللی گام برداشته شود.
در واقع باید گفت اگر جهان به این شکل پیش برود، باید بدانیم که پس از مهار شدن این ویروس از طریق علم پزشکی، تأثیرات عمدهای بر سایر مسائل بشری بهخصوص در حوزه سیاست و بینالملل اتفاق نخواهد افتاد و بشریت پس از بازسازی به همان شیوه قبلی خود زندگی خواهد کرد. اتفاقی که در دوران کرونا ممکن است رخ بدهد، محدود به مباحثی همچون درونگرا شدن کشورها میشود و تمام کشورها پس از رفع کرونا و در مدت کوتاهی به همان سبک و سیاق خود در تعاملات بینالمللی بازخواهندگشت. البته یکسری تغییرات نوآورانه در دوره کرونا رخ خواهد داد و ممکن است که این تغییرات بتوانند خود را تحمیل کنند اما این تغییرات جزئی هستند و نقش تعیینکنندهای نخواهند داشت.