
مبارزه معنوی برای تقویت روح ملت
سازمان پرورش افکار برای شناخت مسائل اجتماعی و سیاسی تاسیس شد

معراج قنبری
سالهای پایانی حکومت رضاشاه، روزگار تحول و تجدد بود. اقدامات گسترده در عرصههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، تاسیس مراکز هنری و سازمانهای اجتماعی در فاصله سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۰ گواه این مدعاست.
راهنمایی و پرورش فکر مردم برای حکومت مهم بود. از اینرو «سازمان تنویر افکار عامه» در سال1310 به همین منظور در آموزشوپرورش تأسیس شد و سطح مدارس و جوانان را هدفگرفت. تاسیس «سازمان پرورش افکار» در ۱۳۱۷ اقدام گستردهتری بود. منابع نوشتهاند که ایجاد این نهادِ تأثیرگذار در جهتِ تکمیل اهداف فرهنگستان بود، اما یک تفاوت عمده بین این دو وجود داشت؛ فرهنگستان مردم را به شناخت ادبیات تشویق میکرد و سازمان پرورش افکار، شناخت مسائل اجتماعی و سیاسی را در دستور کار داشت. تقویت روح ملیگرایی و پرورش افکار میهندوستی 2هدف عمده و مشخصِ این دستگاه بود. جامعه اما مقاومت میکرد و همچنان در مسیر قبلی در حرکت بود. دکتر عیسی صدیق در نخستین سخنرانی خود در «سازمان پرورش افکار» میگوید: «اراده اعلیحضرت همایون شاهنشاه مردم را وادار کرد کاری که در اروپا از قرن شانزدهم تا قرن بیستم طی 400سال انجام شده در ظرف هیجده سال انجام دهند». در اساسنامه این سازمان و در راستای هدف اصلی، 6 کمیسیون وجود داشت. این کمیسیونها عبارت بودند از:کمیسیون سخنرانی، کمیسیون رادیو، کمیسیون تدوین کتب درسی، کمیسیون هنرپیشگی، کمیسیون موسیقی و کمیسیون مطبوعات. دکتر احمد متین دفتری، که سازمان مذکور با پیگیری او بهوجود آمد، در نخستین جلسه سخنرانی در آن سازمان به تاریخ 12بهمنماه 1317چنین اشاره میکند: «دولتهای امروز یعنی یک دولت بیدار و هوشیار نمیتواند نسبت به فرهنگ عمومی جامعه خودش بیعلاقه و بینظر باشد. در فرهنگ و افکار یک جامعه یک قوای مضر و یک قوای سودمند هست. دولت مکلف است که علیه آن قوای مضر مبارزه کند و قوای سودمند را تقویت کند تا در نتیجه این مراقبت یک وجدان ملی و اراده قوی ملی و یک پرورش معنوی در جامعه بهوجود بیاید. خلاصه، دولتها مکلف هستند امروز در دنیا مراقب باشند که تمام عواملی که موجب اختلال میشود در یک جامعه، آن عوامل را براندازند و تمام عواملی که موجب وحدت فکری است تشویق کنند و تقویت کنند. در یک جامعه کافی نیست که فقط اصلاحات اجرا شود؛ از نظر وظیفه دولت اجرای اصلاحات تنها کافی نیست بلکه بایستی به مردم، به جامعه یک تعلیماتی، یک افکاری داده شود که معنی اصلاحات را بفهمند، با اصلاحات آشنا شوند... وظیفه دولتها در فرهنگ عمومی این است که سعی کنند قوای معنوی ملت، قوایی که در یک ملت هستند با هم کمک کنند... روی این افکار بوده... که این سازمان پرورش افکار بهوجود بیاید. رل مهم سازمان پرورش افکار این است: مبارزه معنوی برای تقویت روح ملت.»
سرنوشت سازمان پرورش افکار نیز مانند بسیاری از اقدامات رژیم تأثیر موردنظر هیأت حاکمه را در سطح جامعه نداشت و به موفقیت نرسید. زمان به سرعت در حال گذر بود و سال۱۳۲۰ نقشههای بسیاری را بیثمر کرد. برای مطالعه بیشتر درباره سازمان پرورش افکار به 2 کتاب «پرورش ذوق عامه در عصر پهلوی» نوشته علی قلیپور و «سازمان پرورش افکار و هنرستان هنرپیشگی» نوشته جلال ستاری میتوان رجوع کرد.