قبای نامرئی سعدآباد
پیمانی برای صلح جهانی که به ضرر ایران شد
یاور یگانه
رضاخان آنقدر به هر تصمیمی که میگرفت مطمئن بود و آنقدر به ظاهر اقداماتش تفاخر میکرد که گاه عظمتی که خودش تبلیغش را کرده بود، اجازه نمیداد بطون قضایا را ببیند. «پیمان سعدآباد یا عهدنامه عدم تعرض» هم از همین فقره بود. در ۱۷ تیر ۱۳۱۶، در کاخ سعدآباد تهران، پیمانی میان ۴ کشور ایران، ترکیه، عراق و افغانستان امضا شد که رضاشاه چنان از آن مشعوف بود که در سخنانی، به مناسبت افتتاح دوره یازدهم مجلس شورای ملی، درباره آن گفت: «پیمان سعدآباد در مشرقزمین بیسابقه بوده و در این هنگام که امور عالم مشوش است، مدد بزرگی به بقای صلح جهان خواهد بود.» حالا بماند که چطور امضای پیمانی بین عراق و افغانستان و ایران و ترکیه میتوانست به صلح جهانی مدد برساند. طبق این پیمان، دول امضاکننده آن باید سرشان به کار خودشان میبود و پایشان را در کفش هم نمیکردند و به تجزیهطلبان داخلی کشورهای یکدیگر یاری نمیرساندند. جالبی قضیه اینجاست که این پیمان ـ که رضاخان چنین به آن میبالید ـ در میان امضاکنندگان آن، کمترین نفع را برای ایران داشت. با امضای این پیمان، ایران هم تسلطی را که بر منابع نفتی غرب ایران و اداره تمام و کمال اروندرود داشت از دست داد و هم امکان بازگرداندن مناطق تاجیکنشین افغانستان به ایران منتفی شد. با این حال، کشوری که از این عهدنامه بیش از همه منتفع شد، انگلیس بود که در ظاهر دخلی به این پیمان نداشت، اما در واقع این پیمان سدی در برابر نفوذ کمونیستها بود. در شهریور 1320 که نیروهای شوروی و انگلیس وارد ایران شدند، هیچیک از همپیمانان سعدآباد کاری نکرد و حتی عراق به انگلیس اجازه استفاده از خاک خود برای حمله به ایران را داد. بد نبود اگر کسی در میان اطرافیان رضاخان میبود که گاه فریاد برمیآورد لباس جدیدی در کار نیست و پادشاه لخت است؛ مخصوصا زمانی که انگلیسها خیاط این قبای تازه بودند.