تبدیل نمایش انگلیسی به نقالی ایرانی
شکسپیر در ایران با ترجمههای حکمت به شهرت رسید
علی بزرگیان
در سالهای پس از مشروطه و در فضای تجددطلبی که بر لزوم ترجمه متون غربی تأکید میشد، پای ویلیام شکسپیر این نویسنده بزرگ انگلیسی به ایران باز شد و در دوره رضاشاه و تحتتأثیر گفتمان ملیگرایی، در زمانه بیزاری روشنفکران از استبداد، بار دیگر، اینبار پررنگتر از قبل مترجمان ایرانی، سراغ شکسپیر رفتند و نمایشنامههای او را به فارسی برگرداندند. بیش از همه، آنکه تلاشاش پررنگتر از دیگران بود، علیاصغر حکمت بود. حکمت که نقش پررنگی در دیوانسالاری آن ایام ایران داشت، همچنان که خود در مقدمه رمئو و ژولیت گفته هرگاه از جهان سیاست و کار دولتی فارغ میشد، به مشغولیت ادبی خود بازمیگشت و حاصلش ترجمههایی بود از نمایشنامههای شکسپیر. حکمت که پیشتر در ۱۳۱۶ نمایشنامههای تاجر ونیزی و حکایت دلپذیر و مکبث پادشاه اسکاتلند را به فارسی درآورده بود، در این سال نمایشنامه رمئو و ژولیت را، ترجمهای که ابتدا در سال۱۳۰۰ در ماهنامه ارمغان منتشر میشد در قالب کتاب ارائه کرد. او در مقدمه ترجمهاش به اثرپذیری شکسپیر از تاریخ و قصص و حکایات ایرانی اشاره میکند و با ابتکار خود این نمایشنامهها را با قطعاتی از اشعار شاعران کلاسیک فارسی درمیآمیزد و روایتی متفاوت از شکسپیر پیش روی مینهد. به قول منتقدی، ساختار مبدأ که قالب نمایشنامه بود، در فرایند ترجمه حکمت به ساختار قصه و حکایت تبدیل و زبان نمایشی با زبان نقالی جایگزین میشود. حکمت سپس در یک تحقیق ادبی، به مقایسه رمئو و ژولیت با منظومه «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی دست میزند. در میان وفور ترجمههای فارسی از رمانهای عامهپسند، ترجمه علیاصغر حکمت ماندگار بود، گرچه شاید برای امروز، فارسیاش قدمایی بهنظر آید.