توافق امارات و اسرائیل «کمپ دیوید سوم» است
گفتوگوی همشهری با خالد قدومی، نماینده جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس در ایران، درباره توافق اخیر امارات با رژیم صهیونیستی
سیاوش فلاح پور_خبرنگار
مکالمه تلفنی مستقیم ولیعهد ابوظبی با نخستوزیر اسرائیل و در پی آن، انعقاد نخستین توافق رسمی میان طرفین، اگرچه جنجال گستردهای بپا کرده، اما خبر غافلگیرکنندهای نبود، چرا که روابط مخفیانه امارات و اسرائیل طی سالهای گذشته و همسویی قابل ملاحظه آنها در پروندههای مختلف از کسی پوشیده نبوده است. اما چرا حالا و در شرایط زمانی کنونی، این رابطه وارد فاز علنی شده است؟ تبعات تصمیم ابوظبی و تلآویو برای فلسطین و سراسر منطقه خاورمیانه چیست؟ مقاومت حماس چه ارزیابی از تمام این تحولات دارد؟ این سؤالات را با خالد قدومی، نماینده جنبش حماس در ایران در میان گذاشتهایم.
میدانیم که روابط غیرعلنی امارات با اسرائیل از سالها پیش آغاز شده و پیامدهای روشنی هم در مواضع این کشور نسبت به مسئله فلسطین داشت. اما چه شد که امارات وارد فاز روابط علنی با اسرائیل شده و چنین توافقی را امضا کرده است؟
-عادیسازی روابط عربی با اسرائیل که در حقیقت بهعنوان عبور از خطوط قرمز در باورها و مقدسات امت اسلامی شناخته میشود، محدود به امارات نبوده و طی سالهای گذشته از سوی بسیاری از کشورها صورت گرفته است. البته من از سطوح رسمی و دولتها سخن میگویم، چرا که موضع ملتها در این زمینه به لطف خدا بسیار خوب است. اما چنین روابطی از سوی دیگر دولتها بهصورت غیررسمی و اصطلاحا در «زیر میز» جریان داشت؛ چرا که از علنی شدن آن شرم داشتند. آنچه امروز در مورد توافق رسمی میان امارات و رژیم صهیونیستی رخ داده را میتوان در 3 محور تفسیر کرد.
در درجه اول این توافق جزئی از طرح موسوم به معامله قرن است. متأسفانه کشورهای عربی که در مراسم رونمایی از این طرح به همراه نتانیاهوی جنایتکار و ترامپ حضور داشتند اکنون مشغول اجرای بخشهای مختلفی از معامله هستند. البته این تفسیر هم وجود دارد که با توجه به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، برخی به دنبال کمک به ترامپ، متأسفانه با استفاده از کارت جوکر فلسطینی هستند؛ کارتی که همواره برنده و پر منفعت بوده است! چرا که میدانیم ترامپ در عرصه سیاست خارجی، دستاوردی جز مسئله «امنیت رژیم صهیونیستی» برای ارائه به رایدهنده آمریکایی ندارد و تصور میکند به واسطه طرح موضوع توافق اسرائیل با کشوری نظیر امارات به موقعیت خود در انتخابات کمک خواهد کرد که البته یک توهم است.
در درجه دوم، متأسفانه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی برای برخی نیروهای رسمی، نفع شخصی دارد؛ نفعی که از طریق جلب رضایت اسرائیلیها و آمریکاییها در منطقه، با نقض حقوق مشروع مردم فلسطین تامین میشود. در واقع این نیروها و شخصیتها، آنچه در اختیارشان نیست را برای تثبیت منافع و جایگاه شخصی خود در حکومت میبخشند! همانطور که اشاره کردم این مسئله به موضع رسمی برخی حکومتها بر میگردد و موقعیت ملتها در این صحنه روشن است. قلب ملتهای منطقه، چه در ایران، عربستان یا امارات برای فلسطین و مسجد الاقصی میتپد و هرگز نمیتوان کارنامه روشن و پرافتخار آنها در مسئله فلسطین و سایر مسائل اساسی امت اسلامی را انکار کرد.مسئله سوم که از دیدگاه من اهمیت بالایی دارد فقدان عنصر «مجازات» برای این جریانات است. در گذشته فشارهای مردمی سخت و کوبندهای علیه هرگونه اقدام برای عبور از خطوط قرمز رسمی در مسئله فلسطین وجود داشت. اما امروزه متأسفانه بسیاری از ملتها درگیر مسائل داخلی خود شدهاند، اولویتهای منطقهای به شکل محسوسی عقبنشینی داشته و نوعی آشفتگی در این زمینه شکل گرفته که منجر به انحراف از مسیر شده است. ما در این میدان، واقعا با دشمنی مشترک برای سراسر امت روبهرو هستیم؛ چرا که رژیم صهونیستی امنیت و ثبات کل منطقه را تهدید میکند. بنابراین میتوان گفت فقدان کنشگری مردمی، برخی از این نیروهای رسمی را به ارتکاب چنین حماقتهای استراتژیکی تشویق میکند.
موضع شما نسبت به این توافق چیست؟
-من این توافق را گامی بسیار خطرناک ارزیابی میکنم که میتوان آن را کمپ دیوید سوم علیه حقوق ملت فلسطین نام گذاشت. با شفافیت و قاطعیت میگویم که ما در فلسطین، با وجود تمام جریانات فکری مختلف در مقاومت و حتی برادران ما در سازمان آزادیبخش، طرح موسوم به معامله قرن را قویا رد کرده و روابط میان امارات یا هر موجودیت عربی-اسلامی دیگر با رژیم صهیونیستی را محکوم میکنیم، چرا که باید در مقابل این رژیم ایستاده و آن را تنبیه کرد، نه اینکه به آن جایزه داد.
در مقابل موج کشورهای عربی که در مسیر برقراری روابط رسمی با اسرائیل قرار گرفتهاند، جریانی از کشورهای عربی و اسلامی نیز شکل گرفته که مواضع قاطعی نسبت به مسئله فلسطین داشته و آشکارا از مخالفت خود با سیاستهای آمریکا و اسرائیل سخن میگویند. این جریان رو به توسعه است و علاوه بر ایران، اسامی کشورهایی نظیر ترکیه، مالزی و حتی قطر در آن دیده میشود که نسبت به گذشته حضور پر رنگتری در این صحنه دارند. این دو قطبی را چگونه ارزیابی میکنید؟
-در نگاه اول مواضع ملتهای عربی و اسلامی نسبت به مسئله فلسطین مواضع شرافتمندانهای است، اگرچه واکنشهای آنها به اقداماتی نظیر توافق امارات با رژیم صهیونیستی نسبتا ناچیز بوده و همین امر در عبور برخی دولتها از خطوط قرمز نیز نقش داشته است. اما از سوی دیگر و همزمان با این روند، ما نوعی پیشروی در حمایتهای رسمی از مقاومت نیز داشتهایم. همانطور که اشاره کردید موضع معتبر و رسمی کشورهایی نظیر جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، مالزی، قطر و... همسو با مواضع مردم این کشورها در مخالفت با رژیم صهیونیستی بوده است. این پیشرفت مثبت، چه در سطح مردمی و چه در سطح دولتی، حقانیت مقاومت را نشان میدهد؛ مقاومتی که با دستاوردهای خود، نهتنها ملتها، بلکه حتی دولتهای بیشتری را برای حمایت از خود و حقوق ملت فلسطین و همچنین اتخاذ مواضع مثبت و سازنده قانع کرده است.
علت توسعه محور حامیان مقاومت فلسطین، آن هم در زمانی که موج عادیسازی روابط عربی با اسرائیل در برخی کشورهای عربی شدت گرفته چیست؟
-معادله پیش روی ما روشن است؛ اولا مسئله فلسطین و قدس، محور وحدت امت اسلامی است و هر کس در کنار این مسئله ایستاده و از آن حمایت کند، شان خود را حتی نزد ملتش بالا میبرد. نگاهی به رهبران و روسای همین کشورهای مبارکی که مواضع رسمی و محکم در حمایت از فلسطین داشتهاند بیندازید، ببینید چگونه مردم این شخصیتها را دوست دارند، برایشان احترام قائلند و آنان را بر دیگران ترجیح میدهند. در مقابل نگاه مردم را نسبت به برخی دیگر از سردمداران کشورهایی مقایسه کنید که برخلاف اراده ملتهای خود، مقابل مسئله فلسطین ایستادهاند.
مسئله دوم به درک واقعگرایانه از رویارویی با دشمنی مشترک بر میگردد. امروز دیگر برای همه روشن شده که تهدید امنیتی رژیم صهونیستی محدود به فلسطین نبوده و کل منطقه را شامل میشود. ردپای اسرائیل در تحولاتی که منجر به عدمثبات در منطقه شده روشن است؛ در برخی کودتاها، عملیات خرابکارانه در بسیاری از کشورها، ترور دانشمندان، فعالان و... دیگر برای همه روشن شده که این رژیم صهیونیستی خطر محض و شر مطلقی است که تهدیدهای آن به مرزهای فلسطین محدود نمیماند. رژیم صهیونیستی بهدنبال توسعه مدار تهدیدهای خود به امنیت کل کشورها و پایتختهای اسلامی است؛ هدفی که به لطف خدا هرگز محقق نخواهد شد.
به باور من در صحنه کنونی منطقه و در سایه 2 قطبی که از آن سخن گفتید، مقاومت پیشرفت مثبتی داشته است. شاید توسل آمریکا و اسرائیل به طراحان پروژه تطبیع (عادیسازی روابط عربی با رژیم صهیونیستی) با هدف فرار از بحرانهای داخلی بهترین نشانه برای اثبات این مدعا باشد. ببینید چگونه اسرائیل در جریان 3انتخابات برای تشکیل دولتی مستقر ناکام بوده است، درحالیکه اکنون تمام گزارشها و تحلیلها از احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام چهارم در این رژیم سخن میگویند! این وضعیت بحرانی را با مقاومت غزه مقایسه کنید؛ غزه قهرمان و مقاوم که در مساحتی اندک به امتداد دریا توانسته مقابل این قدرت اسرائیلی-آمریکایی بایستد و با آن رو در رو شود. این نشانهها دال بر موفقیت مقاومت و آینده روشن است؛ آیندهای که خداوند به بندگان مومن خود در قرآن بشارت داده است. «النصر للحق» بخشی از باور ماست و در آن هیچ شک و تردیدی نداریم. ما باید در این کاروان نصر و پیروزی برای نابودی دشمن مشترک امت اسلامی با یکدیگر همراه باشیم.
بهنظر شما اقداماتی نظیر توافق امارات با رژیم صهیونیستی که ممکن است از سوی برخی دیگر از کشورهای عربی هم تکرار شود، چه تأثیری بر مقاومت فلسطین خواهد داشت؟
-متأسفانه برخی جریانات رسمی و حکومتی در کشورهای عربی مطابق توصیف ایران، مرتکب چنین حماقتهایی میشوند تا براساس توهم خود بر مقاومت تأثیر منفی بگذارند. اما ملت فلسطین و سایر ملتهای منطقه میدانند که رابطه با رژیم صهیونیستی نتایج مثبتی ندارد. به کمپ دیوید اول در 1978نگاه کنید، به کشورهایی نگاه کنید که رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و با آن وارد رابطه شدند. این رابطه برای ملتهایی نظیر مصر و اردن چه داشته است؟ از احساسات و عقاید سخن نمیگویم، مبنای سخنم در اینجا آمار و ارقام است. تجربه تاریخی به ما میگوید، وضعیت اقتصادی این کشورها به مرور زمان بدتر شده، امنیت داخلی و حفظ ثبات برای آنها تقریبا به چالشی اساسی تبدیل شده و دلیل تمام این بحرانها رژیم صهونیستی است. رژیم صهونیستی در تمام ابعاد این کشورها، از حوزههای فرهنگی گرفته تا ترکیب جمعیتی، حاکمیت ملی، فشار و ارعاب سیاستمداران داخلی و نابودی اقتصادها آنها نقش دارد. ببینید پس از گذشت این سالها، مردم مصر چه نگاهی به یک شخصیت اسرائیلی دارند، سینما و موسیقی مصر چه نگاهی به فرهنگ و شخصیت اسرائیل دارد. چرا همواره اسرائیلیها در سینمای مصر، شخصیتهای منفی و منفور نظیر تاجر موادمخدر، تاجر جنسی، جاسوس و... هستند. دیدگاه جامعه نخبگان و احزاب مصری نیز جز این نیست. با صراحت و روشنی کامل به شما میگویم حتی سیاستمداران و دیپلماتهای مصری نیز اینگونه هستند. در ملاقاتها و روابطی که با آنها داریم مخالفت علنی خود با دشمن صهیونیستی را به شکل علنی بیان میکنند، هرگز دیدگاه مثبتی به اسرائیل ندارند. برقراری روابط رسمی از سوی برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی علاوه بر اینکه عبور از خطوط قرمز امت اسلامی است، حتی خیر و منفعتی برای همین کشورها نیز نخواهد داشت. در اینجا مایلم سخن مرحوم شیخ محمد حسین فضلالله در تشریح مفهوم «به رسمیت شناختن رژیم صهونیستی» را بازگو کنم. از دید او، چنین اقدامی بهطور مطلق حرام بوده و بنابراین تحت هیچ شرایطی نمیتوانیم آن را قبول کنیم؛ چرا که برای ما خط قرمز است. ما امروز در فلسطین از گذشته قویتر و به قدس نزدیکتر هستیم. امروز با روحیاتی قویتر از گذشته بهدنبال آزادسازی سراسر سرزمین فلسطین هستیم. امروز دختر، پسر، جوان و پیر فلسطینی خود را نماد و نشان مقاومت علیه زورگویی اسرائیلی در منطقه میداند. تجربه عملی ما در مقاومت بیانگر پیروزی در این مسیر است و آینده را از آن مردم فلسطین و حقوق تاریخیاش میدانیم.
عادیسازی روابط عربی با اسرائیل از سالها پیش آغاز شده و محدود به امارات هم نیست، اما تاکنون غیررسمی بود
توافق اخیر امارات با اسرائیل بخشی از معامله قرن است
برخی سردمداران عربی از عادیسازی روابط با اسرائیل نفع شخصی میبرند
فقدان کنشگری مردمی در تنبیه کسانی که از خطوط قرمز عبور میکنند کشورهایی نظیر امارات را تشویق کرده است
توافق امارات با اسرائیل به مثابه کمپ دیوید سوم است
موضع تمام جریانات فلسطینی نسبت به این توافق با وجود اختلافات فکری و سازمانی، منفی است
همسویی کشورهایی نظیر ایران، ترکیه و مالزی در حمایت از حقوق فلسطین دستاورد بزرگی برای مقاومت است
اسرائیل تلاش میکند دایره تهدیدهای امنیتی خود را از مرزهای فلسطین به سراسر کشورها و پایتختهای اسلامی توسعه دهد
تجربه تاریخی مصر و اردن نشان میدهد مسیری که امارات در پیش گرفته بینتیجه است
مواضع مردم در کشورهایی که بهدنبال عادیسازی روابط با اسرائیل هستند با دولتها فرق میکند
ما از گذشته قویتر و نسبت به قدس نزدیکتر هستیم