سوت پایان داور
محلول تریاک به عمر وزیر پایان داد
جمال رهنمایی
بیستم بهمنماه سال1315 علیاکبر داور پس از بازگشت از دیدار با رضاشاه در کاخ مرمر به خانه رفت و با حل کردن محلول تریاک در الکل و نوشیدن آن به زندگی خود پایان داد. فردا که جنازه او را در بستر یافتند، نوشتهای کنار تختش بود که داور روی آن دوبیتی معروف کلیم کاشانی را نوشته بود:
افسانه حیات دو روزی نبود بیش
آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زاین و آن گذشت
علیاکبر داور یکی از یاران اصلی رضاشاه و از عوامل مهم تحکیم سلطنت پهلوی بود.+ با بنیانگذاری دادگستری نوین، اداره ثبت احوال، تدوین قانون ثبت اسناد و املاک، قانون ازدواج و طلاق و بیمه ایران نقش مهمی در توسعه اجتماعی و اقتصادی ایران داشت. علیاکبر داور به امیرکبیر دوران پهلوی ملقب شد و موافقان و مخالفانش اقدامات او را تحسین میکردند و برایش شرافت سیاسی قائل بودند. در دیدار آخر او با رضاشاه بهخاطر تردیدی که در معامله پنبه با شوروی برایش پیش آمده بود، داور را به باد فحش و ناسزا میگیرد و به طرز زنندهای او را از اتاق بیرون میاندازد. این برخورد از سوی آدم مبادی آداب و محترمی مانند داور تحمل نمیشود و همان شب به زندگی خود پایان میدهد. خودکشی قبل از گسترش ادیان عالمگیر، عملی حماسی و باشکوه تلقی میشده و در فرهنگ شرقی عملی شرافتمندانه و در ادامه حیات شرافتمندانه محسوب میشده (هنوز هم این فرهنگ در ژاپن، کره و چین رواج دارد) درحالیکه از دیدگاه مذاهب، جان انسان متعلق به خداوند است و انسان نمیتواند هر وقت و هرگونه که خودش خواست به زندگی خود پایان دهد و اراده خودش را همعرض اراده خداوند قرار دهد. از منظر روانکاوی خودکشی «جابهجایی» خشم از دیگری به خویشتن است. کسی که خودش را میکشد، خشمی که از دیگری دارد را بهدلیل ناتوانی از ابراز این خشم نسبت به او، به همان شدت بهخودش جابهجا میکند و اینگونه این خشم پایان مییابد.