خبرهای بد بهتر میفروشند
محمد مسعود احدی_مترجم
برای درک ارزش بعضی چیزها به گذر زمان نیاز است و «تکخال در حفره» هم یکی از همانهاست. این فیلم که در زمان اکران چه در گیشه و چه از دید منتقدان با اقبال مواجه نشد، با گذشت زمان تبدیل به یکی از شمایلهای ماندگار عصر طلایی هالیوود شد. 2 نکته تکخال در حفره را دیدنی میکند؛ اول اینکه این تنها همکاری بین «کرک داگلاس» و «بیلی وایلدر» است و دیگر اینکه یکی از دردناکترین و تلخترین فیلمهایی است که تاکنون از سیستم استودیوی هالیوود بیرون آمده است. داگلاس نقش «چاک تیتوم»، خبرنگار بدبین و متکبری را دارد که پس از اخراج از چندین روزنامه در کلانشهرها، در یک روزنامه محلی در نیومکزیکو مشغول بهکار است. گرفتارشدن یک جوینده طلا زیر تخته سنگی در غار، تیتوم را به این فکر میاندازد تا از این اتفاق، پلی برای بازگشت خود به دوران اوج بسازد. او با تطمیع کلانتر، ترتیبی میدهد تا عملیات نجات از مسیری سخت و طولانی انجام شود. دیری نمیپاید تا توجه عموم به این حادثه جلب میشود و مردمی که جویای سرگرمی و هیجان هستند، فریب این صحنهآرایی را میخورند و با حضور در محل حادثه، سیاهیلشکرهای این داستان احساسی میشوند. تیتوم با مطرح کردن خود بهعنوان خبرنگاری که خبرهای دست اول دارد، به تهیه انحصاری عکس و گزارش از مرد نگونبخت میپردازد و با برانگیختن عطش نشریات، از یک اتفاق ساده، یک کارناوال بزرگ میسازد. حتی همسر مرد بینوا هم به بازی تیتوم تن میدهد و همهچیز همانطور پیش میرود که انتظار دارید؛ بسیار بسیار بد. تلخی داستان فراتر از تلخی پایانبندی فیلم است و لطیفههای وایلدری هم هسته تلخ فیلم را شیرین نمیکند. جوهره تکخال در حفره را میتوان در این دیالوگ چاک تیتوم یافت: «خبرای بد بهتر میفروشند؛ چون که بیخبری، خوشخبریه!»
شناسنامه
نام فیلم: تکخال در حفره
سال: 1951
کارگردان: بیلی وایلدر
کشور: آمریکا