عادیانگاری کرونا خطری برای جامعه
شراره جلالی فراهانی ـ جامعهشناس
با وجود موج دوم کرونا در روزهای اخیر، همچنان شاهد جریان عادی زندگی در پایتخت و دیگر شهرها هستیم. مشاهدات حاکی از آن است که مردم کرونا را جدی نمیگیرند. بهنظر میرسد عدهای از این افراد که وقعی به وضعیت قرمز این روزها نمینهند، آنهایی باشند که دل کندن از تفریحات و لذتهای زندگی برایشان دشوار است و تلاش میکنند هر طور شده زندگی را آنگونه که قبلاً بود ادامه دهند، عموماً این دسته از افراد در محافل خصوصی و جمعهای دوستانه و خانوادگی خود، با بیتوجهی به قابل سرایت بودن بیماری کرونا سبب وصل بیشتر زنجیره میشوند و در شیوع این بیماری سهم خود را اینگونه ادا میکنند. با وجود این بهدلیل در دسترس بودن امکانات برای تعدادی از این افراد و امکان مدیریت زندگی برای آنان، به سبب عدمفشار اقتصادی، در بسیاری از موارد از این ویروس جان سالم به درمیبرند. کسانی که بیش از همه در جلوگیری از قطع زنجیره انتقال مؤثرند، جزو اقشار کمدرآمد جامعه هستند؛ آنهایی که غم نان دارند و برای گذران زندگی خود و خانواده ناچار به ادامه کار و فعالیت مداوم در جهت کسب روزی هستند. هنگامی که پای معیشت و تامین نیازهای اولیه انسان در میان باشد، شاید انتظار بیهودهای است در خانه ماندن و ترجیح مصلحت جمعی بر مصلحت فردی از سوی شهروندان. میان رکود اقتصادی و نابسامانی اجتماعی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد، هنگامی که جامعه در مشکلات اقتصادی غوطهور باشد، فردگرایی و بیتوجهی به نظم و نظام اجتماعی افزایش مییابد؛ از اینرو رعایت مقررات و دستورالعملهای پیشگیری از شیوع کرونا مانند بسیاری دیگر از قوانین رنگ میبازد.
مشارکت همهجانبه مردم در اجرای خطمشیها برای جلوگیری از بحران، نیازمند خلق بسترهای مشارکتزاست که قبلا در جریان جامعهپذیری کنشگران باید بهطور جدی صورت میگرفت ولی شواهد نشان از ناقص بودن این فرایند در ذهن ایرانیان دارد. در ابتدای ظهور همهگیری، بهدلیل ناشناخته بودن پدیده، عدمآگاهی افراد از میزان زمان ادامه بیماری، فرارسیدن ایام تعطیلات نوروزی و اعلام قرنطینه از سوی دولت، شاهد کنترل موفق بیماری بودیم ولی پس از گذشت مدتی از این وضعیت و بروز آسیبهای اقتصادی آن، با بازگشایی ادارات و دیگر مشاغل و عدمحمایت دولت از اقشار کمدرآمد، بسیاری از مردم بین فقر مطلق و ابتلا به بیماری دومی را برگزیدند. علاوه بر آن تمهید قابل اجرایی برای فاصلهگذاری اجتماعی از سوی مسئولین ارائه نشد (بهطور مثال در حوزه حملونقل عمومی) نظارت دقیقی روی اجرای دستورالعملهای بهداشتی صورت نگرفت و همچنان با وجود گذشت حدوداً 7ماه از شیوع کرونا با مشکل کمبود، گرانی و سودجویی در زمینه تامین ماسک، الکل و دیگر تجهیزات بهداشتی مواجه هستیم. با وجود آنکه زیرساختهای فرهنگی در مهار و یا عدممهار شرایط کنونی بسیار مؤثرند، اما بهدلیل قرار داشتن درصد قابل ملاحظهای از جمعیت ایران زیر خط فقر و شکننده بودن قشر متوسط، بهنظر میرسد عامل اقتصادی، مهمترین دلیل در بیتوجهی به مسائل بهداشتی و جدی نگرفتن آن از سوی اکثریت مردم است و آسیبهای اجتماعی و فرهنگی موجود، برجستهترین عامل در بیتوجهی طبقات متوسط و بالای جامعه نسبت به پذیرفتن ریسک ابتلا به بیماری است. در جامعه مدرن و مخاطره آمیز امروزی، انسانها بهنحوی فزاینده دچار عدمقطعیت و درگیر مخاطرات محلی، ملی و جهانی هستند و بر شدت آسیبپذیری آنان افزوده شده است.
ما در عصری زندگی میکنیم که مدرنیته به حد اعلای خود رسیده ولی در کشورهای در حال توسعه همچنان جوامع و انسانها آمادگی مواجهه بموقع و کنترل خطرات مدرنیته را ندارند؛ از اینرو وقتی با بحران شدیدی چون یک بیماری همهگیر مواجه میشوند، یقینا زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، توان رویارویی با آن آسیبها را نخواهد داشت. امکان دارد در هر جامعهای بهدلیل وجود ظرفیتهای خاصی در ابتدا واکنش مناسبی از سوی کنشگران ابراز شود ولی بهدلیل عدمتعادل نهادها و ساختارهای موجود، آن بحران تأثیرات منفی افزونتری نسبت به کشورهای پیشرفته، در آن جوامع خواهد گذاشت. ایران که بهعنوان یک کشور در حال توسعه و با موقعیت استراتژیکی خاص در خاورمیانه همیشه در حال دست و پنجه نرم کردن با انواع مسائل بوده، باید خود را برای رویارویی با بحرانهای متفاوت دیگری چون مشکلات زیستمحیطی و پاندمی نیز آماده کند و در این مسیر دولت موظف است برای ارتقای سلامت اجتماعی، رفاه اجتماعی، ایجاد روحیه همبستگی و مشارکت اجتماعی، افزایش سطح سرمایه اقتصادی و فرهنگی مردم بیش از پیش برنامهریزی و سرمایهگذاری کند.
با وجود همه موارد گفته شده، حفظ جان خود و دوستان و اقوام در مقابل بیماری اولویت و ارزشی است که نباید آن را نادیده گرفته و سلامتی را فدای مسائل اقتصادی و اجتماعی کرد. بیشک، بیتفاوتی به رعایت پروتکلها و چارچوبهای استاندارد بهداشتی و کماهمیت جلوه دادن آن ممکن است در مدت زمان کوتاهی بتواند بخشی از مشکلات اقتصادی خانوارها را برطرف کند اما در صورت ابتلای فرد به بیماری هزینههای سنگینی را به دوش خانواده تحمیل کرده و میتواند بنیان آن را سست کند. از این رو، در هیچ شرایطی نباید دستورالعملهای بهداشتی را نادیده گرفت و آن را کماهمیت جلوه داد چرا که هر چه به قوانین بهداشتی توجه بیشتری شود، تهدید سلامت عمومی و در نهایت هزینههای اجتماعی ناشی از آن کمتر خواهد شد.