مردم برای دیدن هجوم آوردند
گزارش روزنامه کوشش از اعدام اصغر بروجردی در میدان توپخانه تهران
محمد مقدسی
«حکم اعدام علیاصغر بروجردی قاتل که از محکمه عالی جنایی صادر و در دیوان تمیز ابرام شده بود، دیروز بهموقع اجرا گذاشته شد. اشخاصی که در اواخر شب چهارشنبه و یکی دو ساعت بعد از نصف شب از میدان سپه(توپخانه) عبور کردند، مشاهده نمودند که عده زیادی قبل از وقت برای تماشای اعدام علیاصغر در میدان سپه حاضر شده بودند که صبح از حیث تهیه جا در زحمت نباشند. ساعت پنج بعد از نصف شب روز چهارشنبه، آقای سیاسی مدعیالعموم استیناف، آقای شهیدی مدیر دفتر استیناف، آقای دکتر فلاتی و دکتر شهریار اطبای قانونی در محبس نظمیه حضور بههم رسانده و با حضور آقایان رئیس پلیس و رئیس اداره محبس و سرهنگ سرداری، حکم اعدام را مطابق مقررات به جانی مذکور، ابلاغ نمودند. در این موقع جمعیت کثیر تماشاچی در میدان سپه موج میزد، صفوف مختلفه زن و مرد از جلوی عمارت نظمیه، مقابل بلدیه و وزارت پست و تلگراف برای دیدن اجرای حکم اعدام حاضر شده و بهطوری جمعیت متراکم شده بود که عبور و مرور نقلیه موقتا تعطیل شده و مردم برای تماشا روی سقف اتوبوسها رفته بودند.قبل از اینکه اصغر از حبس خارج شود به او گفته شده تقاضایی دارد یا نه؟
چون انجام تقاضای او که دیدن مادر و خالهاش بود، به واسطه اینکه مادرش در بغداد و خالهاش در بروجرد بود و انجام تقاضای اصغر اجرای حکم را به تعویق انداخته و مخالف مقررات بود، لذا به او گفتند انجام این تقاضا ممکن نیست و اگر تقاضای دیگری دارد، بنماید. اصغر دیگر تقاضایی نداشت و از توقیفگاه خارجش کرده برای اجرای حکم به پای دار آوردند. اصغر اظهار میداشت چرا مرا میکشید من که سید را نکشتهام برای چند بچه ولگرد چرا میخواهید مرا بکشید؟ در موقع ادای این کلمات هنوز حالت عادی خود را حفظ نموده ولی پس از اینکه وارد میدان شد و چشمش به انبوه جمعیت افتاد و مجازات کردههای خود را پیش چشم دید، حالتش تغییر نموده و بنای تضرع گذاشت. موجودی که در تمام مدت عمر بویی از ترحم و عفو به مشامش نرسیده بود، اینک در مقابل منظره مرگ تقاضای عفو میکرد و میگفت اگر از این حادثه خلاص بشوم دو گوسفند نذر کردهام که بروم در حضرت عبدالعظیم[ع] بکشم.مردم برای دیدن او هجوم آوردند ولی افراد پلیس سواره و پیاده انتظامات را کاملا حفظ مینمودند. اصغر به نزدیک چوبه دار، روبهروی تابلوی کوچکی که نوشته شده بود (اعدام علیاصغر قاتل) ایستاد.اصغر به چهارپایه نزدیک شد، حکم محکومیت مشارالیه مطابق تشریفات قانونی قرائت گردید. به او گفته شد که بالای چهارپایه برود، بالا رفت. طناب را گردنش انداخته بالا کشیدند، تقریباً ده دقیقه دست و پا زد و بعد جان داد. جمعیت تماشاچی تا ساعت۸ هم در میدان بودند و هر دم از اطراف شهر به تماشای مجازات اصغر میآمدند. جنازه جنایتکار مذکور از ساعت۶ تا ۸ صبح در بالای دار بود و به قدری احساسات نفرتآمیز از طرف جمعیت تماشاچی از زن و مرد بروز داده میشد که حد نداشت. در موقع پایین آوردن جنازه صدای کف زدن مردم تمام محوطه میدان سپه را گرفته و انتظامات کاملاً برقرار بود».
روزنامه کوشش، پنجشنبه ۷ تیر ۱۳۱۳