انفجار بیروت و پلاسکو
فرورتیش رضوانیه ـ روزنامهنگار
انفجار بندر بیروت بیشتر برای مردم نقاط دیگر جهان شوکآور بود، ولی ما فرو ریختن پلاسکو را دیدهایم. چند روز بعد از آن فاجعه بزرگ با دوربین تصویربرداری داخل مغازههای دور مــیــدان ولیعصر رفتم و از آنها خواستم تا کپسول اطفای حریقشان را نشانم بدهند. تاریخ مصرف بیشتر آنها گذشته بود اما خودشان نمیدانستند. بعضیها گفتند اصلا کپسول ندارند. یک صاحب مغازه کفشفروشی شاگردش را صدا زد، گفت: «اون کپسول را از بالا بردار بیار!» شاگرد گفت: «کپسول را که پارسال آمدند بردند برای شارژ دیگر نیاوردند. الان نداریم.» از صاحب مغازه پرسیدم: «پلاسکو درس عبرت نشد؟» او پاسخ داد: «ما عبرتبگیر نیستیم.» وقتی مطلع شدم سازمان آتشنشانی تهران به یک مرکز خرید معروف هشدار داده، با یکی از اعضای هیأتمدیرهاش به بازدید از آنجا پرداختم. او گفت: «چند سال قبل یک جوان افسرده خودش را از بالکن به پایین پرتاب کرد. بعد از آن درهای بالکن همه طبقات را قفل کردیم. اما آتشنشانی آمد و گفت درها را باز کنید چون شهروندان هنگام وقوع آتشسوزی باید به آن دسترسی داشته باشند.» آسانسور دقیقا جلوی یک ستون پهن بتنی نصب شده بود. گفت: «آتشنشانی به ما هشدار داده که این وضعیت خطرناک است. اما چه کار میتوانیم بکنیم؟ ستون را که نمیشود برداشت، آسانسور هم اینجاست.» به او گفتم میتوانید آسانسور را بدون نیاز به کندهکاری برای ایجاد شفت، به نقطه دیگری منتقل کنید. اما موضوع این بود که کسی در مجتمع زیر بار هزینههایش نمیرفت. اکنون بسیاری از واحدهای مسکونی و اداری و ساختمانهای قدیمی در تهران انبار پوشاک و حتی مواد خطرناک اشتعالزا یا لاستیک خودروست چون هزینه اجاره آن از انبار و سوله کمتر تمام میشود، از سوی دیگر مکانش به فروشگاهها یا مراکز پخش نزدیکتر است و صاحب کالا پول کمتری بابت حملونقل میدهد. یعنی ایمنی شهر، قربانی سودجویی و بیمسئولیتی عدهای فرصتطلب شده. نمیتوان از آتشنشانی انتظار داشت که داخل هر آپارتمان و خانهای سرک بکشد و وضعیت ایمنی آنجا را بررسی کند. شهروندان خودشان باید آگاه باشند که شهر را ناایمن کردهاند. ولی ما نه از پلاسکو، نه از آتشسوزی کارگاه دوخت لباس در خیابان جمهوری و نه بندر بیروت عبرت نمیگیریم.