بولتون و تصاعد بحران
ابراهیم متقی| استاد دانشگاه تهران:
محور اصلی سیاست امنیتی ترامپ در برخورد با جمهوری اسلامی مبتنی بر تغییر رژیم بوده و برای تحقق چنین اهدافی از تمامی ابزارهای در دسترس خود بهره خواهد گرفت. جان بولتون کاندیدای تصدی مشاور امنیت ملی آمریکا، در دوران رئیسجمهوری جورج بوش پسر نماینده ایالات متحده در سازمان ملل بود و از انگیزه لازم برای پیگیری و تحقق چنین اهدافی برخوردار است. معادله تغییر رژیم طبعا سازوکارهای خود را خواهد داشت. الگوی رفتاری ترامپ، بولتون و پمپئو را باید افزایش محدودیتهای اقتصادی علیه ایران دانست. تحقق چنین اهدافی از طریق سازوکارهایی همانند تصویب تحریمهای اقتصادی جدید علیه ایران و در صورت امکان اعاده تحریمهای گذشته خواهد بود.
نگرش بولتون در مورد ایران مبتنی بر تغییر حکومت بهعنوان محور اصلی سیاست آمریکا محسوب میشود. همکاریهای جان بولتون با منافقان و گرفتن رشوه اقتصادی از این سازمان، منجر به رسوایی اخلاقی و امنیتی برای او شده بود. کمیته انتصابات مجلس سنا میتواند براساس الگوی روابط غیرهنجاری بولتون و منافقان از تأیید صلاحیت وی خودداری کند درحالیکه مجلس سنا در شرایط موجود تلاش دارد تا از سازوکارهایی استفاده کند تا دست جان بولتون برای انجام اقدامات پرشدت و سیاستهای تهاجمیتر علیه ایران باز باشد. الگوی رفتاری بولتون بیش از آنکه معطوف به اصلاح برجام باشد، مبتنی بر سازوکارهایی است که ایران را با محدودیتهای اقتصادی بیشتری روبهرو میسازد. مبانی اصلی تفکر دونالد ترامپ بیانگر این نکته بود که اگر تحریمهای اقتصادی ایران ادامه پیدا کند در آن شرایط چنین تحریمهایی به بحرانهای جدید و نوظهور تبدیل خواهد شد. به این ترتیب خطمشی بولتون و ترامپ را باید مقابله با ساختار سیاسی ایران دانست. اگر دیدار رئیسجمهور آمریکا و کرهشمالی برای غیرهستهای کردن شبهجزیره کره به نتایج مطلوب منجر شود، در آن شرایط اعتماد به نفس ترامپ برای مقابله با ایران افزایش پیدا خواهد کرد.
در شرایط موجود، پرسش اصلی بسیاری از شبکههای خبری و مراکز مطالعاتی آن است که آیا در مه 2018 دونالد ترامپ بار دیگر موافقت خود را با تعلیق تحریمها بیان خواهد داشت یا خیر. واقعیت آن است که ترامپ انگیزه زیادی برای عدمتمدید تعلیقهای هستهای ایران دارد اما ساختار سیاست بینالملل بهگونهای نیست که الگوهای رفتاری دونالد ترامپ مورد حمایت همهجانبه سایر بازیگران قرار گیرد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای اروپایی در زمره مخالفان اصلی سیاست یکجانبه ترامپ در ارتباط با ایران خواهند بود. آنان طی ماههای گذشته اراده سیاسی خود را برای ادامه پایبندی ایران در ارتباط با برنامه جامع اقدام مشترک تکرار کردهاند. نگرش کشورهای اروپایی معطوف به آن است که ایران را میتوان از طریق سازوکارهای جدیدی در معرض محدودیتهای اقتصادی و راهبردی قرار داد. کشورهای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی روسیه و چین مخالفت خود را با سیاست یکجانبه ترامپ بیان داشته و آن را زمینهساز بحرانهای جدید اعلام داشتهاند.
طبیعی است که در چنین شرایطی ترامپ، بولتون و پمپئو قادر نخواهند بود تا اهداف نهفته ایالات متحده و محافظهکاران را در ارتباط با ایران تحقق بخشند؛ به همین دلیل است که ترامپ از سیاست تهدید پرشدت بهره گرفته اما قادر به عملیسازی بلوف سیاسی خود نخواهد بود.
واقعیت آن است که اراده ترامپ و گروه محافظهکار در سیاست عملی به بلوف سیاسی نزدیک بوده و ترامپ فاقد اراده لازم برای پذیرش پیامدهای احتمالی خروج از برجام خواهد بود. در فضای موجود ساختار تصمیمگیری بهویژه در حوزه وزارت خارجه، سازمان اطلاعات مرکزی و شورای امنیت ملی آمریکا با نشانههایی از ابهام همراه شدهاند. کشوری که ساختار داخلی و نهادهای اصلی تصمیمگیرنده آن فاقد اراده لازم برای تصمیمگیری راهبردی باشد، طبیعی است که در شرایط مخالفت نهادهای بینالمللی از سازوکارهایی همانند اقدام پرشدت در چارچوب خروج از برجام را در دستور کار قرار نخواهند داد. اگرچه چنین روندی بهمعنای پایان خصومتهای آمریکا علیه ایران نخواهد بود. ترامپ اراده محوری خود را برای خروج از برجام تکرار کرده و از انگیزه لازم برای عملیسازی تهدید خود برخوردار است.گذار از بحرانهای عصر حاضر که مبتنی بر گسترش تضادهای راهبردی آمریکا و روسیه است و انعکاس آن به حوزه روابط آمریکا با چین و کشورهای اروپایی که تسری پیدا میکند در زمره عواملی خواهند بود که اثرگذاری سیاست مطلوب ترامپ را با چالش روبهرو خواهند ساخت.
ترامپ بهدلیل فضای موجود بینالمللی ناچار است تا در مه 2018 بار دیگر از الگوی انعطافپذیری و مشارکت مبتنی بر
ابهام با کشورهای اروپایی استفاده کند. تعلیق احتمالی تحریمهای هستهای آمریکا به مفهوم پایان یافتن تهدیدات اقتصادی امنیتی و راهبردی ایالات متحده در برخورد با ایران محسوب نخواهد شد.