آن سوی خشم خیابانهای بیروت
بررسی تحولات لبنان در گفتوگوی همشهری با سحر حسین غدار، فعال اجتماعی و مستندساز لبنانی
سیاوش فلاح پور_خبرنگار
درحالیکه حدود یک سال از شروع بحران بیسابقه مالی در لبنان میگذشت و هنوز چشمانداز روشنی از سوی حاکمیت برای مهار فروپاشی اقتصادی آماده نشده بود، انفجار بزرگ بندر بیروت فصلی جدید از بحران را در این کشور آغاز کرد؛ کشوری که هیچکس نمیداند با وجود ورشکستگی مالی و فساد اقتصادی گسترده چه در پیش دارد. در نخستین روزهای پس از انفجار، تعداد قابلتوجهی از نمایندگان مجلس و همچنین برخی وزرای دولت استعفا کردهاند و ممکن است کار به سقوط یا استعفای دولت نیز برسد. تمام اینها در حالی است که خشم اجتماعی از ناکارآمدی و فساد حکومتی به اوج رسیده و احتمال توسعه اعتراضات خیابانی بهطور بیسابقه وجود دارد. اما این روزها در خیابانهای لبنان چه میگذرد؟ مطالبه اصلی شهروندان چیست و چه تحولات سیاسی پیش روی این کشور قرار دارد؟ این سؤالات را با سحر حسین غدار، فعال لبنانی در میان گذاشتهایم؛ شخصیتی که از ابتدای اعتراضات مردمی در اکتبر سال2019 حضور پر رنگی در تجمعات خیابانی و رسانههای حامی این جنبش داشته است.
این روزها گزاره «بعد از 4آگوست مانند قبل آن نخواهد بود» بهطور گسترده در رسانهها و شبکههای اجتماعی لبنانی دیده میشود. معنای این گزاره چیست؟ چه چیز در جامعه لبنان پس از انفجار بندر بیروت عوض شده است؟
4 آگوست (سهشنبه 14مرداد) نقطه عطفی اساسی در تاریخ لبنان است. آنچه در 4آگوست رخ داد انفجار به تمام معنا، در نتیجه تراکم فساد و ناکارآمدی بود. در این تاریخ، فساد در چهره شهروندان لبنانی منفجر شد و آنان را قربانی کرد. چرا گفته میشود بعد از 4آگوست مانند قبل از آن نیست؟ زیرا جامعه لبنان نباید به سادگی از این فاجعه عبور کند. شهروندان لبنانی باید تمام تلاشها برای بازی با فرایند تحقیقات درباره فاجعه و لوث کردن آن را زیرنظر داشته باشند. فضای داخلی لبنان پر است از جریانات فاسدی که پوشش سیاسی- بینالمللی داشته و حسابرسی درباره آنها صورت نمیگیرد چرا که فراتر از عدالت و قانون هستند! شعار بعد از 4آگوست مانند قبل آن نیست یعنی این بار مردم در مقابل سیستم فاسد کوتاه نیامده و با جریاناتی که در واقع پوششی برای فساد به شمار میروند، درگیر خواهند شد.
اتفاقات روز شنبه در بیروت حواشی و البته بازتاب زیادی داشت. در بخشهایی از این تجمعات، شعارهایی علیه برخی احزاب و جریانات مشخص، و نه کلیت سیستم فاسد سر داده شد. این پدیده را چگونه میبینید؟
در فرایند ترجمه این خشم اجتماعی به زبان خیابان، اتفاق مهمی رخ داده است. برخی جریاناتی که ادعا میکنند همراه با انقلاب هستند اما در واقع جریاناتی حزبی بوده و «پوشش حزبی» آنها نیز تا حد زیادی روشن است همراه با برنامه و چشمانداز خارجی به خیابان آمده و ضمن سر دادن شعار در حمایت از مردمی که قربانی شدهاند تلاش میکنند پروژه مورد نظر حامیان سیاسی خود را اجرا کنند. بر این اساس شما میبینید که هر از گاهی در خلال این تجمعات از اجرای قطعنامه1559 شورای امنیت برای لبنان سخن گفته میشود که واقعا ارتباطش با فاجعه 4آگوست روشن نیست. حتی اگر هدف از طرح چنین مسئلهای این است که بگویند مواد منفجر شده در بندر بیروت متعلق به حزبالله بوده، چرا از اجرای تحقیقات شفاف قضایی در داخل لبنان حمایت نمیکنند تا نقش حزب در این پرونده مشخص شود. مسیر پیش روی تحقیقات جنایی برای کشف عوامل این فاجعه کاملا روشن است؛ باید تمام نخستوزیران، وزرای حملونقل، مدیرکلهای گمرک و سایر مقامات دولتی و امنیتی مرتبط با بندر بیروت از سال2014 تا به امروز زیرنظر قرار گرفته شوند و تحقیقات درباره آنها آغاز شود.
این جریانات کدام گروهها هستند؟ اصولا در خیابانهای لبنان چه میگذرد؟ چه جریاناتی هماکنون بهعنوان معترضین در خیابان حضور دارند؟
همانطور که در گفتوگوی پیشین خود با روزنامه همشهری اشاره کردم، «خیابان لبنانی» در انحصار گروه خاصی نیست و تمام جریانات و گرایشهای این کشور را در بر میگیرد، همانند پارلمان و دولتهای لبنان (البته به استثنای دولت فعلی). اکنون جریانی که در خیابان حضور دارد شامل امتداد مردمی از طیف 8مارس (حامی مقاومت)، امتداد مردمی از طیف 14مارس (جریان معارض) و البته امتداد مردمی از طیفی است که هیچکدام از این دو جریان را نمیپذیرند. اتفاقا بر همین اساس است که پیگیری برنامهها و چشماندازهای خارجی و مغایر با اهداف اصلی انقلاب به روشنی نمایان میشود.
در سوی دیگر این معادله رسانهها قرار دارند که جریان غالب آن به ابزار بسیار نازلی در این صحنه تبدیل شده است؛ چرا که وقتی رسانه اصل بازتاب دیدگاههای مختلف را کنار گذاشته و به همافزایی برای جریانی خاص علیه جریانی دیگر میپردازد در واقع شأن رسانهای خود را از دست داده و به بخشی از معادله (همدست با یکی از طرفها) تبدیل میشود.
میدانیم که جریان سیاسی 14مارس و امتداد رسانهای آن حامی چشمانداز آمریکا برای منطقه خاورمیانه و داخل لبنان بوده است؛ برای مثال همواره از نظارت و حضور بینالمللی در مراکز حساس دولتی لبنان استقبال کرده و در این پرونده هم خواستار اجرای تحقیقات بینالمللی درباره حادثه بندر بیروت است. موضع رسمی قوات، کتائب و جریان المستقبل اینگونه است. از سوی دیگر در ادبیات خیابانی این جریان، حملات متمرکز علیه ریاستجمهوری (میشل عون) و حزبالله (و نه علیه سیستم فاسد) کاملا آشکار است چرا که این جریانات را دشمن سیاسی خود میدانند. بنابراین بهطور خلاصه میتوان گفت خیابان لبنانی اکنون شاهد تقسیمی سهگانه است: جریان 14مارس، جریان 8مارس و جریان انقلابی که مطالبات جداگانه خود را دارد.
آیا میتوان گفت هدف جریان 14مارس که اکنون بهطور کلی خارج از دولت قرار گرفته، بیشتر بازگشت به قدرت است تا حمایت از اعتراضات علیه کلیت سیستم فاسد؟
اصولا استعفای دولت حریری درپی اعتراضات 17اکتبر سال گذشته با این امید بود که بتوانند بر موج اعتراضات سوار شده و از آن استفاده کنند؛ امیدی که تا حدودی هم به نتیجه رسید! از سوی دیگر روز گذشته فراکسیون حزب کتائب در پارلمان با هدف زمینهسازی برای انتخابات زودهنگام، استعفای دستهجمعی دادند. کتائب بهطور کلی از زمان دولت حریری تا دولت کنونی حسان دیاب خارج از قدرت بوده است. اما تمام مسئله این است که انتخابات براساس کدام قانون برگزار شود. اگر با همین قانون فعلی باشد که طبیعتا شاهد نتایج متفاوتی نخواهیم بود. اما اگر به سوی اصلاح قانون انتخابات برویم، حتما زمینه برای ورود چهرهها و جریانات جدید و مردمیتر به پارلمان مهیا میشود.
بنابراین هدف اصلی این جریانات، در نهایت چیزی جز بازگشت به دولت و اعمال اراده خود همچون گذشته نیست و نسبتی با اراده انقلابی در خیابانهای لبنان ندارد.
فارغ از 2طیف سیاسی اصلی و حامیانش، موضع طیف سوم که در خیابان حضور دارد چیست؟
امروز مجموعههایی که واقعا نماینده جریان انقلابی هستند بیانیههای متعددی در اینباره منتشر کردند؛ مجموعههایی که از دل اعتراضات خیابانی برآمده و هیچکس نمیتواند آنها را متهم به وابستگی یا جانبداری به نفع گروهی خاص کند. در متن این بیانیهها آمده که مجازات مردمی باید شامل تمام ساختار حاکمیت باشد و هرکس تلاش میکند با حمله به بخشی از حاکمیت، بخش دیگری را تطهیر کند دروغگو، فاسد و موجسواری است که میخواهد فساد حامیان خود را پنهان نگه دارد. این جریانات خواستار محاکمه همه طیفها هستند، هر جریانی که از 1975 تاکنون در قدرت بوده باید بابت فروپاشی و ورشکستگی کنونی کشور پاسخگو باشد.
ما با بازی رسانهای در لبنان، جهان عرب و ابزار رسانهای صهیونیسم و آمریکا آشنا هستیم. بدنه وطنپرست انقلابی که مخالف وضع موجود است مواضع روشن و قاطعی نسبت به اسرائیل دارد. این بدنه عملکرد جریان غالب رسانه را میبیند و آن را نمیپسندد؛ جریانی که از دید آن صرفا باید مخالف مقاومت باشی تا فرصت پوشش خبری به تو داده شود. بدنه معترض خیابانی که خواهان مقابله با فساد است و در عین حال از مقاومت علیه اسرائیل حمایت میکند امروز به رسانه نیاز دارد تا صدای خود را به گوش افکار عمومی برساند؛ صدایی که در رسانههای اصلی تا حد زیادی غایب است.
به باور شما در روزها و هفتههای آینده چه مسیری پیش روی دولت و جامعه لبنان قرار دارد؟
تا این لحظه که با شما صحبت میکنم وزیر رسانه دولت استعفا کرده و احتمال استعفای دستکم 2 وزیر دیگر هم وجود دارد. علاوه بر این گفته میشود که دولت جلسهای ویژه نیز برای بررسی گزینه استعفای کلی برگزار خواهد کرد. بهعبارت دیگر، دولت دیاب تمام کارتهایی که تصور میکرد میتواند از آنها استفاده کند را از دست داده و دیگر کلیدهای بازی از دست او خارج شده است. تصور میکنم در حال حرکت به سوی تشکیل دولت وحدت ملی هستیم که تمام جریانات قدرت را در بر داشته باشد.
آیا گزینهای احتمالی برای ریاست بر این دولت وحدت ملی مطرح است؟
گزینهای که بیشترین شانس را داشته باشد سعد الحریری است؛ چرا که مورد حمایت کامل جریان 14مارس بوده و از این بابت مانعی بر سر راه او نیست.
موضع حزبالله نسبت به ریاست حریری بر دولت چیست؟
تصور نمیکنم جریان 8مارس اعتراضی نسبت به ریاست حریری بر دولت وحدت ملی داشته باشد. سیدحسن نصرالله بعد از تحولات اکتبر2019 در سخنانی گفته بود از دولت حریری حمایت میکنیم و خواستار ادامه کار آن هستیم. بر این اساس بیشترین شانس برای ریاست بر دولت وحدت ملی احتمالی، سعد حریری خواهد بود.
احتمال استعفای دولت فعلی و تشکیل دولت وحدت ملی بالاست
حزبالله مشکلی با ریاست حریری بر دولت وحدت ملی ندارد
4 آگوست نقطه عطفی تاریخی در لبنان است
خیابانهای لبنان در انحصار گروهی خاص نیست؛ همه بخشهای جامعه در خیابان حضور دارند
رسانهها به ابزاری نازل در تعامل با اعتراضات لبنان تبدیل شدهاند و تمام واقعیت را نمایش نمیدهند
برخی گروههای سیاسی صرفا خواهان بازگشت به قدرت هستند و از مطالبه عمومی برای مقابله با فساد سیستمی حمایت نمیکنند
بدنه مردمی اعتراضات بهدنبال بازخواست تمام مسئولان و گروههایی است که لبنان را به این روز رساندهاند
انتخابات زودهنگام بدون تغییر قانون انتخابات یعنی تکرار وضعیت فعلی
خط رسانهای غالب به معترضانی که حامی مقاومت هستند مجال پوشش خبری نمیدهد