کاخ شهربانی
از فرشتهها تا فره ایزدی
سعید برآبادی
جلوه اصلی معماری نئوکلاسیک ایرانی فقط و فقط یک مصداق دارد؛ کاخ شهربانی. 3شخصیت مهم در ساخت این عمارت، سهگانه معماری و مهندسی سازه آن روزگار هستند؛ طراحی را گابریل گورکیان انجام داده، اجرای پروژه را قلیچ باقلیان بر عهده داشته و نظارت فنی بر ساخت سازه، کاری کسی نیست جز علیخان مهندس. این سه ضلع، نموداری از توجه حکومت پهلوی اول در ساخت سازههای دولتی هستند و نشانهای بر این واقعیت که اگر رضاخان بهطور مستقیم در ساخت این پروژه حضور نداشته اما مطمئن بوده است که دستوراتش و تصور ذهنیاش از نخستین عمارت پلیسی آن زمان به درستی اجرا خواهد شد. کاخ شهربانی شباهت بسیاری به کاخ آپادانای تختجمشید دارد؛ این را نه فقط از سربازانی که روی سنگهای محوطه عمارت حجاری شدهاند میشود دریافت بلکه ستونها، تندیسها و نوع قرار گرفتن پلکان در آکس ورودی ساختمان، موکدا تکرار میکند که شما به محضر پلیس شاهنشاه رضاشاه نیامدهاید، شما به محضر کسی آمدهاید که خود را امتداد امپراتوری هخامنشیان میداند.
کلنگ ساخت ساختمان شهربانی یا «اداره نظمیه کل مملکتی» در سال1312 زمین زده شد، رضاشاه تصور میکرد که این عمارت تا سالهای سال، نشانی خواهد بود از اقتدار سلسلهای که در اداره امور داخلی کشورش به راه انداخته. مدتی بعد اما ورق برگشت و شاه معزول به جزیره موریس تبعید شد. در فاصله این سالها اگر چه کاخ شهربانی به وظیفه اداره نظمیه شهر مشغول بود اما خوابش را هم نمیدید که روزی کاخ وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی شود و مهمانان هر مجلسی، با دهان باز به آینهکاریهای راهروهایش خیرهشوند.