• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
یکشنبه 19 مرداد 1399
کد مطلب : 107158
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/zpxl5
+
-

چند روایت به‌مناسبت 17مرداد، روز خبرنگار که مصادف شد با روز جمعه

خبرنگاری در کشاکش بحران‌ها

خبرنگاری در کشاکش بحران‌ها

محمدصادق خسروی‌علیا- خبر‌نگار

از 17مرداد پارسال تا 17مرداد امسال، سالی گذشته که برای بسیاری از خبرنگاران ایران در فهرست یکی از سال‌های پرحادثه و پرخبر قرار می‌گیرد. موج حوادث و رویدادهای بزرگ با دامنه تأثیرگذاری وسیع از یک سو و تغییرات پر شتاب و اثرگذار بر حرفه روزنامه‌نگاری از سوی دیگر شرایطی را پدید آورده؛ سخت، طاقت فرسا و بعضا خارج از کنترل و امکان برنامه‌ریزی. این سال هم مثل همه سال‌های دیگر برای خبرنگاران بیش از هر چیز، یک سال خبری است. برای آنها که به سبک و سیاق حرفه‌شان، دنیا را بیشتر از منظر خبر می‎بینند از قاب رویدادها و حوادث. هر سال همزمان با روز خبرنگار می‌توان یک تقویم خبری تهیه کرد و از اهالی رسانه پرسید یک سال خبری دیگر بر آنها چگونه گذشته است؛ در سالی که بحران‌ها و چالش‌های پی‌درپی امان همگان را برید، خبرنگاران چه کردند؟ چه چشم‌اندازی پیش روی خودشان می‌بینند؟ آنچه در ادامه می‌خوانید، روایت چند تن از خبرنگاران است از چالش‌های حرفه‌ای و رسانه‌ای آنها در یک سال گذشته؛ برش‌هایی کوتاه از پرسش‌ها و دغدغه‌هایی که می‌تواند دغدغه مشترک بسیاری از خبرنگاران در شرایط کنونی باشد.

حرفه خبرنگاری در دست‌انداز
امین شول سیرجانی

خبرنگار کیست و چه می‌کند؟ این سؤال به‌ظاهر ساده، پاسخ ساده ندارد و مسئله درست از همین‌جا آغاز می‌شود. اگر از یک شهروند بپرسیم که راننده تاکسی یا یک پزشک چه وظایفی بر دوش دارند، احتمالا پاسخی که می‌شنویم با تقریب خوبی به وظایف آنها مربوط است، اما اگر از همان شهروند بپرسیم که خبرنگار کیست و چه وظیفه‌ای دارد، پاسخ با آنچه به‌عنوان وظایف حرفه‌ای خبرنگاران تدوین شده، احتمالا فاصله زیادی دارد.  آیا خبرنگاری چنان‌که بخش‌های خبری رادیو و تلویزیون بازتاب می‌دهند، مترادف است با برجسته‌سازی حاشیه‌ها و پررنگ‌کردن شبه‌خبرها یا آنگونه که برخی روابط عمومی‌ها می‌پسندند، ماشین تولید خبرهای عملکرد وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی است؟ آیا خبرنگار کنشگر شبکه‌های اجتماعی است یا نیرویی است که باید در خدمت تولید محتوای باکیفیت برای رسانه محل کارش قرار بگیرد؟ به‌نظر من، تفسیر غیردقیق از آنچه مشخصات «خبرنگار خوب» خوانده می‌شود، در میان مردم (مخاطبان رسانه)، صاحبان قدرت و خبرنگاران و اهالی علوم ارتباطات تناسبی با یکدیگر ندارد. این یکی از مهم‌ترین چالش‌های حرفه خبرنگاری در ایران است. عده‌ای از خبرنگاران انتظار دارند در نقش مصلح اجتماعی دائما در پی حل و فصل مسائل دیگران باشد، شماری دیگر خبرنگار را در حکم ابزاری می‌بینند که منتقل‌کننده بی‌کم و کاست اخبار رسمی باشد و درنظر برخی دیگر، خبرنگار کنشگری سیاسی است که باید با قلمش مبارز بطلبد. استانداردهای خبرنگاری زیر سایه چنین فضایی به‌شدت مخدوش شده ‌و از همین رو است که سیل تولیدکنندگان «شبه‌خبر» با برچسب خبرنگار، وارد رسانه‌ها و روابط عمومی‌ها شده‌اند. کاهش آزادی عمل خبرنگاران حرفه‌ای به رشد فیک‌نیوز و رونق دکان شایعه‌فروشان و قهرمانان مجازی افشاگری هم انجامیده است اما چه سود که برای بهبود جایگاه خبرنگاری حرفه‌ای، دورنمای روشنی پیش‌رو نیست. از این گذشته، بروز حوادثی مثل اتفاقات آبان‌ماه98، سقوط هواپیمای اوکراینی، همه‌گیری کرونا و... بار دیگر این نکته را یادآوری کرد که خبرنگاران دقیق و کارآزموده و رسانه‌های پویا می‌توانند - و باید - در چنین اتفاقاتی اطلاع‌رسانی، تحلیل و تفسیر را بر عهده بگیرند و مخاطبشان را ناامید نکنند. باز هم شاید لازم به یادآوری باشد؛ مخاطبان رانده‌شده و ناامید از رسانه‌های رسمی، مشتری رسانه‌هایی می‌شوند که از قضا سوگیری‌‌شان در خبرنویسی و تحلیل مثل روز روشن است. حرفه خبرنگاری نیازمند  جانی دوباره است. جامعه و اصحاب قدرت باید وظایف اصلی خبرنگاران را بهتر بشناسند. دسترسی به اطلاعات باید بیش از پیش تسهیل شود، حکمرانی نظام رسانه‌ای باید بهبود یابد، آزادی رسانه‌ها باید مطابق قانون بیش از پیش تضمین شود. در این صورت شاغلان حرفه‌ای خبرنگاری به ماندن در زمین بازی امیدوار می‌شوند وگرنه با ادامه روند کنونی بازیکنان بسیاری چهار گوشه این زمین را می‌بوسند و به راهی دیگر می‌روند.

رهایی از بند کاغذ
صدرا محقق

 در ایران مرثیه‌خوانی و ناله و فغان دائمی برای همه‌چیز، زیادی مرسوم است؛ ازجمله برای رسانه. به سیاق مرثیه‌خوانان می‌شود مشکلات و چالش‌های رسانه‌ها را پشت هم ردیف کرد؛ کاهش تیراژ روزنامه‌ها، سانسور و محدودیت‌ها، حمایت‌نکردن دولت (این یکی برای هر‌چه که فکرش را بکنید گفته می‌شود و البته همزمان همه هم از نقش و دخالت زیاد دولت در همه امور گله‌مند هستند)، بی‌اعتنایی مردم به رسانه‌ها و بسیاری از مشکلات دیگر؛ اما به نظرم چالش اصلیِ هنوز و تا همیشه‌ رسانه‌ها در ایران، همین حمایت منجر به دخالت دولت و حکومت و نهادهای عمومی است. اگر فرایندی حاصل می‌شد که رسانه‌ها از اساس واقعا متکی به خود و خصوصی بودند و تنها اگر جایی لازم می‌دیدند حمایتی را جلب می‌کردند، قضیه خیلی فرق می‌کرد. آن‌وقت ما دست بالا را داشتیم، نه اینکه دست‌نگاه‌کنِ دولت‌- حکومت باشیم.
چالش مهم دیگر هم، قصه‌‌ تکراری به‌روز و چابک‌نبودن رسانه‌های ماست. اینکه روی کاغذ و به اسم، صدها و بلکه هزاران روزنامه و سایت و خبرگزاری داریم، اما همه در مجموع لنگ و کند و کهنه هستیم و هنوز هم برایش کاری که باید نکرده‌ایم. اما اگر جای این همه رسانه‌ به نظر من ناقص که هر کدام یک چیزی‌شان کم است و جایی‌شان لنگ می‌زند، تعداد خیلی کمتری سایت و روزنامه و خبرگزاری اما کامل و چابک و به‌روز مجهز به همه سبک‌های تولید محتوا داشتیم، هم احتمالا وضع ما به عنوان خبرنگار و روزنامه‌نویس بهتر بود و هم کلیت وضع رسانه‌ای کشور.
البته کرونا که آمد، تکلیف خیلی چیزها را روشن کرد، هر‌چند هنوز خیلی‌ها قضیه را جدی نگرفته‌اند. اما واقعیت این است که مثلا برای رسانه‌های چاپی به صورتی ملموس‌تر روشن کرده که «دوره‌‌ات گذشته مربی*.»
در  این شرایط یک عده بند کرده‌اند به نوحه‌خوانی برای بوی کاغذ و چاپ و چاپخانه و... ولی باید واقعیت را پذیرفت، مردمی که از هراس کرونا عزیزان‌شان را هم بغل نمی‌کنند و به دوستان‌شان دست نمی‌دهند، طبیعی‌ است که به روزنامه‌های ما روی دکه دست که هیچ، در حد گذرا هم نگاهی نکنند. ولی این مطلقا به‌معنای بی‌نیازی و بی‌تفاوتی آنها نسبت به رسانه نیست، به نظرم مردم ایران از رسانه‌خوان‌ترین مردم جهانند و معتقدم ما باید خودمان را از بند کاغذ رها کنیم و به شیوه‌های دیگر جلوی چشم‌شان برویم. اگر نرویم، گیزمیزها و خبرفوری‌ها در تلگرام با کانال‌های میلیونی و هزار و یک صفحه اینستاگرامی و توییتری بی‌رعایت هیچ اصول خبرنگارانه‌ای، باز هم بیشتر جایمان را می‌گیرند؛ کما اینکه گرفته‌اند.‌
*دیالوگ فیلم آژانس شیشه‌ای

خبرنگاری بحران با دست‌های خالی
ترانه بنی‌یعقوب

  از مرداد98 تا روز خبرنگار امسال (17مرداد)، رخدادهای پی‌درپی که همچنان پیامد‌هایش خاموش نشده و ادامه دارد، حرفه خبرنگاری را دچار امواج پرتلاطمی کرده است. برخی اوقات سرعت اتفاقات به قدری غیرمنتظره و سریع است که سوژه‌های روز در فاصله زمانی چند ساعته تغییر می‌کند. باید اعتراف کنم که سال گذشته در میان بمباران خبری، گاهی سر‌رشته امور از دستم خارج شد و آن سلسله گزارش‌هایی که قرار بود در حوزه تخصصی‌ام (حوزه زنان) به آن بپردازم، فرصت و مجال تحریر پیدا نکردند. اگر قرار باشد به‌صورت خاص اتفاقات مهم سال گذشته را مرور کنیم، به‌نظرم اعتراضات مردمی در واکنش به گرانی بنزین نقطه عطف و پرچالش حرفه خبرنگاری بوده است. در این شرایط اغلب رسانه‌‎ها سعی داشتند دوربین را به سمت مردم بچرخانند و در واقع به نوعی صدای مردم باشند. اینکه محصولی ارائه بدهیم که هم از خط قرمزها عبور نکرده و هم ‌واقعیت‌ها را دیده باشد، در آن شرایط، کار سخت و طاقت‌فرسایی بود.  و اما کرونا؛ وقتی که کرونا آمد همه اتفاقات و بحران‌های ریز و درشت را بلعید.  باید هر اتفاقی که می‌افتاد را در بستر کرونا می‌دیدیم‌، که البته هنوز هم این روند ادامه دارد. ما در مدت زمان کوتاهی، روزنامه‌نگاری در شرایط بحران را تجربه کردیم. به‌نظرم هیچ رسانه‌ای پروتکل‌های بهداشتی خاصی برای روزنامه‌نگارها نداشت. هیچ‌کدام نمی‌دانستیم که در این مواقع چطور می‌توانیم هم مشغول به‌کار باشیم و هم از خود مراقبت کنیم. به هر حال گزارش‌های میدانی را رها نکردیم. کرونا همچنان به‌کار ما جهت می‌دهد و خبرنگاری  بحران، مولفه اصلی آن است و این سال سخت و دشوار خبری همچنان ادامه دارد.

 بحران‌های ناتمام خبرنگاری
مهدی آیینی

 در سالی که گذشت زندگی شخصی و حرفه‌ای خبرنگاران بیش از گذشته دچار بحران‌ شد، بحران‌هایی که البته هنوز هم ادامه دارد. بسیاری از رسانه‌ها مشکلات اقتصادی گذشته‌‌شان را با خود به سال جدید آوردند و روزبه‌روز به مشکلات رسانه‌های مکتوب اضافه شد. این مشکلات به موج بیکاری خبرنگاران دامن زد و با شیوع کرونا بحران برای خبرنگاران به اوج رسیده است. آنچنان که پس از موج تعدیل خبرنگاران در رسانه‌های مختلف، اکنون شاهد مشکلات جدی‌تر همکاران‌مان در روزنامه شهروند هستیم.
روزنامه‌نگاری همواره در ایران با چالش‌‌همراه بوده و خواهد بود به همین دلیل می‌توان گفت؛ مشکلات خبرنگاران در سالی که گذشت نیز مانند گذشته بود، با این تفاوت که مسائل اقتصادی سایه بیشتری روی آنها انداخت.
اگر بخواهیم کمی در مشکلات اخیر روزنامه‌نگاران دقیق‌تر شویم، در یک سال گذشته آنچه کمی بیشتر به چشم آمد، تحکم برخی مدیران به ظاهر رسانه‌ای است که اخیرا برای خبرنگاران مشکل‌ساز می‌شوند تا آنجا که حتی در اظهارنظر شخصی مثل توییت‌های شخصی خبرنگاران نیز نگاه ناهمسو‌ را برنمی‌تابند؛ مثل ماجرایی که برای خبرنگار یکی از خبرگزاری‌ها پیش آمد. علاوه بر این در سالی که گذشت شاهد آن بودیم که برخی روابط عمومی‌ها نیز از چارچوب‌های مشخص‌شده فراتر رفتند و برای برخی رسانه‌ها رویکرد خاص مشخص می‌کردند و سعی در مدیریت آنها داشتند. مثلا روابط عمومی سازمان حفاظت محیط‌زیست به خبرگزاری مهر و روزنامه ایران نامه نوشت و درخواست کرد خبرنگاران محیط‌زیست خود را تغییر دهند! این ماجرا نیز گوشه‌ای از نگاه بیمار حاکم بر رسانه را به تصویر می‌کشد. البته در یک‌سال گذشته‌ فعالیت حرفه‌ای روزنامه‌نگاران تحت‌تأثیر بحران‌های مختلف و پی‌در‌پی قرار گرفت؛ از سیل گرفته تا سقوط هواپیما و اعتراض‌های مدنی و درنهایت شیوع بیماری کرونا که بحرانی کم‌سابقه است. این بحران‌های کم‌سابقه و پر دامنه ضعف‌های خبرنگاری بحران را بیش از گذشته نمایان کرد و روزنامه‌نگاری ایران نتوانست آنطور که باید در صحنه گزارشگری، تحلیل و تبیین این وقایع حاضر باشد.
امنیت شغلی متزلزل‌تر از همیشه، مشکلات اقتصادی و بحران‌های پی‌درپی سبب شد رسانه‌های مکتوب بیش از گذشته به قول معروف قافیه را به شبه رسانه‌ها ببازند، می‌گویم شبه‌رسانه چون اکنون در شبکه‌های اجتماعی کانال‌ها و صفحاتی پربازدید شده‌اند که گردانندگان‌شان حداقل‌های لازم را نیز برای اطلاع‌رسانی رعایت نمی‌کنند. این فعالیت‌های به ظاهر رسانه‌ای، ذائقه رسانه‌ای مخاطبان را تغییر داده و آنها را دچار خستگی و دلزدگی از دنیای خبر کرده است. مخاطبانی که به‌دلیل پراکنده‌خوانی مطالب در شبکه‌های اجتماعی، دانشی سطحی نسبت به مسائل دارند و همین مسئله فاصله آنها را با رسانه‌های مکتوب بیشتر و احساس نیازشان به این رسانه‌ها را کمتر کرده است.
از روز خبرنگار پارسال تا امسال، خبرنگاران روزهای پر حادثه بسیاری را دیده و چشیده‌اند و در ماه‌های اخیر فرو رفته‌اند در بهت از دست دادن همکارانی چون سهیل گوهری و روح‌الله رجایی. به‌نظر می‌رسد این روزهای پرحادثه همچنان ادامه دارد. چه برای روزنامه‌نگاران و فراتر از آن برای روزنامه‌نگاری و به‌ویژه رسانه‌های مکتوب که با شیوع کرونا حیاتشان تحت‌تأثیر منفی قرار گرفته است.
نکته مهم در این میانه تلاش برای پیدا کردن راه‌حلی برای مواجهه با این شرایط و عبور از آن است. رسانه‌های مکتوب باید برای بقا، خیلی زود دست‌به‌کار شوند. بسیاری از مدیران رسانه‌های ما هنوز نسبت به دنیای مجازی نگاهی سنتی دارند و باید برای تغییر این دیدگاه تلاش کرد. وقتی ما بسته قابل عرضه‌ای برای این مخاطبان نداریم، نباید انتظار داشته باشیم مخاطبان به ما وفادار بمانند. ‌بنابراین چاره‌ای برای رسانه مکتوب نمی‌ماند جز تقویت خود و کلید این مسئله داشتن خبرنگاران توانمند است، خبرنگارانی که مطالعه و کسب مهارت‌های جدید لازمه شغلشان است. در همین راستا هم نیاز به تشکیل انجمن صنفی مستقل بیش از پیش احساس می‌شود، انجمنی که دست‌کم دغدغه حداقل نیازهای خبرنگاران را داشته باشد و برای احیای آنها تلاش کند. انجمنی که مستقل باشد تا با تغییر دولت‌ها به حاشیه نرود. در چنین شرایطی، نمی‌توان از خبرنگار انتظار داشت موتور محرکه رسانه‌اش باشد‌ و بتواند مقدمات بازگشت مخاطبان وفادار را فراهم کند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید