• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
چهار شنبه 15 فروردین 1397
کد مطلب : 10702
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/k2L6
+
-

کسب و کار با سرمایه‌ای به نام خلاقیت

راه‌انداختن یک کسب و کار سودآور، امکانات و سرمایه عجیب و غریبی می‌خواهد؟

نوآوری
کسب و کار با سرمایه‌ای به نام خلاقیت

محمد تقی حاجی موسی/ خبرنگار

خیلی‌ها که الان بیکار هستند یا شغلی را که دوست داشته‌اند ندارند فکر می‌کنند راه انداختن یک کسب و کار، به کلی امکانات و سرمایه اولیه نیاز دارد. همین مسئله باعث می‌شود هیچ وقت، هیچ کاری را شروع نکنند و همینطور منتظر باشند تا یک نفر از بیرون کاری برایشان پیدا کند. جوان‌های گزارش ما اما نشان داده‌اند که برای کارآفرینی و راه انداختن یک کار نو، تنها باید ایده نو داشت و اگر کسی خلاقیت داشته باشد، پول خودش می‌آید.

 

 

پسری که عاشق صدف بود


حبیب ملاحی سال 1372در روستای سهیلی جزیره قشم به دنیا آمده و در همین روستا دیپلم تجربی‌اش را گرفته. او که نسبت به بعضی از هم سن و سالانش کمی واقع‌بین‌تر بود خیلی زود فهمید که ادامه درس و رفتن به دانشگاه نمی‌تواند برای او فایده‌ای داشته باشد و تنها وقتش را تلف می‌کند. برای همین به فکر افتاد تا رؤیاهایش را تبدیل به واقعیت کند.رؤیای او این بود که روزی از دریا و صدف‌هایی که دارد پول دربیاورد. برای همین در تمام مدتی که روزهای عید نوروز به مسافرها خوراکی می‌فروخت به این فکر می‌کرد که چگونه می‌تواند این کار را انجام دهد. وقتی به دبیرستان رفت، به‌جای آنکه عیدها خوراکی بفروشد، صدف فروختن را شروع کرد. اما باز هم راضی نبود. چون این کار تنها 15روز ادامه داشت. این نارضایتی باعث شد تا در نزدیکی جنگل‌های حرا یک مغازه دائمی برپا کند و هر وقت صیادان از دریا برگشتند برود و صدف‌ها را از تورهایشان جمع کند. بعد از مدتی یک ایده نو به ذهن حبیب رسید. اینکه با صدف‌ها چیزهایی شبیه قاب درست کند یا آبزیان بی‌استفاده دیگر را بردارد و تاکسیدرمی کند. آن موقع خیلی‌ها در سهیلی، حبیب را به‌خاطر این کار مسخره می‌کردند.

 

 

کار خودت را بکن


حبیب کاری به حرف دیگران نداشت و خیلی زود شعبه دوم مغازه را نزدیک شعبه اول باز کرد و رفیق بیکارش را شریک خودش کرد. 2 سال بعد اوضاع دخل و خرج خراب شد و 2 رفیق مجبور شدند شراکت را به هم بزنند. ظاهرا یک جای کار می‌لنگید. حبیب برای آنکه راه جدیدی پیدا کند به تهران آمد و در نمایشگاه صنایع‌دستی شرکت کرد و کلی کار خلاقانه دید. وقتی به سهیلی برگشت شعبه سوم را نزدیک غار خوربس افتتاح کرد؛ جایی که همه مسافران قشم به آن سر می‌زنند. شعبه چهارم نزدیک پارک کرکودیل‌ها افتتاح شد اما از شانس بد حبیب، ناگهان محل پارک را تغییر دادند و یک شکست دیگر برای او رقم خورد. اما او ناامید نشد و به کارش ادامه داد. مغازه‌هایی که حبیب باز کرده بود نیاز به محصولاتی داشتند که به فروش برسد. به همین‌خاطر او یک کارگاه صدف‌سازی‌ راه انداخت و هنرجو جذب کرد. ابتدا بیشتر نزدیکانش بودند و بعد که مغازه‌ها معروف شدند، بقیه هم آمدند و حالا 12نفر در کارگاه او کار می‌کنند.  در کنار فروش محصولاتی که با صدف، مرجان و... ساخته می‌شوند، حبیب یک رستوران غذاهای محلی قشم هم راه انداخته که به گفته خودش فقط 5درصد سود خالص دارد اما او راضی است و امیدوار است در سال‌های بعد بتواند آن را هم گسترش بدهد.

 

 

طراحی که شیرینی پز شد


برخلاف حبیب ملاحی که در روستایی نسبتا محروم زندگی می‌کند، فاطمه پورعابدینی متولد تهران است و اتفاقا دانشگاه هم رفته و گرافیک خوانده است. با این حال او هم حالا به کاری مشغول است که برای خیلی از هم‌رشته‌ای‌هایش عجیب است. فاطمه که متولد 1365است مدتی در یک اداره دولتی کار می‌کرد اما بعد از ازدواج ترجیح داد این کار را رها کند و به فکر راه انداختن یک کسب و کار برای خودش بیفتد. او ایده‌های زیادی داشت تا اینکه تصمیم گرفت یک کار عجیب بکند. شیرینی‌هایی تولید کند که روی آنها طراحی شده باشد. البته قبلا چنین شیرینی‌هایی تولید شده بود اما ایده نوی فاطمه کشیدن طرح کاشی روی آنها بود؛ کاری که خیلی زود او را معروف کرد و باعث شد هر روز ده‌ها سفارش به‌دست او برسد.

 

 

در دنیای مجازی


آشنایی فاطمه با عکاسی و طراحی در کنار شیرینی‌پزی باعث شده تا او بتواند در فضای مجازی، تبلیغات خوبی داشته باشد. خود او معتقد است رایگان بودن فعالیت و تبلیغات در فضای مجازی یکی از دلایل پیشرفت سریع بوده و دیگر مثل گذشته نیست که برای چاپ بروشور و کاتالوگ نیاز به هزینه بالا باشد. حالا خود او با چند دقیقه وقت گذاشتن پای لپ تاپ می‌تواند یک آگهی شیک و چشمگیر تهیه کند که خیلی آسان بین مردم دست به‌دست می‌چرخد و از آن استقبال می‌شود. حالا بیشتر سفارش‌هایی که به‌دست فاطمه می‌رسد از طریق شبکه‌های اجتماعی و مجازی است و علاوه بر طرح‌هایی که خود او می‌زند، هر کسی می‌تواند طرح مورد علاقه‌اش را به او بدهد تا ظرف مدت کمی، آن طرح را روی شیرینی‌های خوشمزه و جذابی ببیند.

 

 

اول خانواده بعد کار


این همه مشغله آن هم در یک سال گذشته باعث نشده تا فاطمه از خانواده‌اش غافل شود و خودش می‌گوید اول از همه همسر است، بعد مادر و بعد کسی که شیرینی‌های دکوراتیو می‌پزد. او که حالا دختر سه ساله‌اش را به‌عنوان دستیار کنارش دارد معتقد است فعالیت‌های همیشگی خانم‌ها در خانه باعث می‌شود بعد از مدتی آنها خسته شوند و اگر بتوانند چنین کارهایی انجام دهند هم حالشان را بهتر می‌کند و ارتباط بین اعضای خانواده را تقویت می‌کند.

 

 

   درد‌دل‌های حبیب درباره مشکلاتی که داشت

من برای رسیدن به رؤیاهایم خیلی تلاش کردم. معمولا هم آنقدر خوش‌روحیه هستم که فقط و فقط دنبال خواسته‌ام بروم و آنقدر ادامه دهم تا موفق شوم. اما شاید بعضی‌ها فکر کنند که من اصلا اذیت نشدم. اتفاقا برعکس. آدم‌های زیادی جلوی پای من سنگ انداختند و خودم هم هنوز دلیلش را نمی‌دانم. بعضی‌ها دلیل‌های الکی می‌آوردند. مثلا وقتی مردم فهمیدند که من می‌خواهم مغازه‌هایم را با سازه‌های فلزی بسازم تا بتوانم محصولاتم را در قالبی بهتر به مشتری ارائه کنم، به من گفتند که حق نداری چنین کاری کنی! واقعیت این است که هر چه مردم بیشتر اذیتم می‌کنند، من هم باید تلاش و پافشاری‌ام را بیشتر کنم. بدتر از مردم، بعضی از مسئولانی بودند که هیچ امکاناتی در اختیارم نمی‌گذاشتند. هرچند، دور از انصاف است اگر نگویم که دسته دیگری از مسئولان هم بودند که از کارها و ایده‌هایم حمایت کردند.

این خبر را به اشتراک بگذارید