شورایاریها آری، اما چرا؟
ترانه یلدا- شهرساز
حدود 3هفته پیش از این، خبر روز برای دوستداران شهر تهران و محلههای آن این بود که «برگزاری انتخابات شورایاری محلات شهر تهران با رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری برای دورههای بعدی مغایر قانون شناخته شد!»
علی اعطا، سخنگوی شورای شهر تهران یکی از نخستین افرادی بود که به این رأی واکنش نشان داد و نوشت: «شورایاریها چشم و گوش شهر هستند و صدای محلهها. تقویت نهاد شورایاری، یعنی شنیدن صدای گوشهگوشه شهر. اینک با رأی دیوان عدالت اداری، مصوبات مربوط به انتخابات شورایاریها ابطال شده و برگزاری آن برای دورههای بعد منتفی شده است.» دکتر اعطا در عین حال با امیدواری در ادامه گفت: «البته فرصت کافی برای حل مشکل قانونی برگزاری انتخابات شورایاریها وجود دارد، اما اکنون چیزی حدود یکماه از آن روز گذشته است؛ بیآنکه نشانی از این پیگیری در رسانههای مربوط به شورا دیده شود.»
باید اعلام کنم که نهاد شورایاری را نباید دستکم گرفت. یکی از شورایاران برجسته تهران، دکتر علی سلیمانی در شرح فعالیتهای شورایاریهای تهران میگوید که شورایاران صرفا پیگیر فعالیتهای متنوع عمرانی مانند روکش آسفالت، اصلاح ترافیکی معابر، ترمیم جداول در محلات نیستند، بلکه ایجاد بیش از 300واحد سرای محله در شهر تهران برای فعالیتهای متنوع فرهنگی، ورزشی، تفریحی، آموزشی و اجتماعی، ایجاد بیش از 500زمین چمن مصنوعی محلی، پیگیری ایجاد بسیاری از میادین میوه و ترهبار، فعالیتهای مؤثر زیستمحیطی مانند دفاع از باغها و روددرهها و احداث بوستانهای محلی و جلوگیری از تغییر کاربری بسیاری از اراضی و مراتع مزروعی سطح شهر تهران، کمک به برگزاری مردمی انواع انتخابات محلی تا ملی، شناسایی و کمک به اقشار آسیبپذیر و کنترل آسیبهای مختلف اجتماعی در محلهها، کمک به نیروی انتظامی در جهت برقراری امنیت انتظامی محلهها، همکاری با نهادها و ارگانهای مختلف حاکمیتی مانند آلفا و وزارت نیرو، مخابرات، اداره گاز، سازمان اوقاف و بسیاری دیگر از نهادها، کمک به حملونقل عمومی از طریق پیگیری و همکاری جهت ایجاد بسیاری از خطوط تاکسیرانی و اتوبوسرانی و ایجاد بسیاری از ایستگاههای اتوبوسرانی در سطح محلات و... تاکنون بخشی از کارهایی بوده است که به کمک شورایاران انجام شده است.
لزوم نهادسازی برای شوراهای محلی
بسیاری کمالگرایان که این تواناییها و اقدامات را نمیشناسند، معتقدند شورایاریها با این نقش رقیق و ضعیف مشورتی و تزیینی، همان بهتر که نباشند. آنها میگویند: «یک عضو شورای محلی، باید خودش را نماینده مردم محله و یک مدیر محلی تمامعیار بداند؛ همانطور که ریشسفیدان قدیم بودند و حرفشان حرف آخر بود؛ درحالیکه امروز، ستاد شورایاریها و هیأت امنای انتصابی شهرداری در محل، ذرهای اقتدار محلی هم برایشان باقی نگذاشتهاند.»
در پاسخ اما باید گفت ایجاد شورایاریها باید با نهادسازیهای مشارکتی همراه باشد؛ بهطوری که به این آسانی نتوان آن را از جا تکان داد. متأسفانه ساختارهای مدیریتی مدنی نیز در ایران خیلی سیاسی شدهاند و عملا با تداوم و انباشت مدیریتی مواجه نیستیم؛ درحالیکه مثلا همین الگوی مشارکت اجتماعی در اروپا طوری جاافتاده است که سر کار آمدن احزاب مختلف، فرقی در کلیت روند نمیکند و یک تداوم نهادی موجود و پابرجا باقی است که انسجام و اقتدار شورای محلی را تضمین میکند.
امروز، با گذشت سالیان سال از کار شورایاریها، دیگر باید به این اصول توجه کرد و از طریق نهادهایی مانند شورایاریها، سازمانهای مردمنهاد و ساختارهای مشارکت مستقیم شهروندی، اصلاحات شهری را تثبیت کرد. اگر به جای کارهای نمایشی به برنامه سوم شهرداری که ظرفیتهای خوبی برای نهادسازیهای مشارکتی پایدار ایجاد کرده است، توجه کنیم، خیلی از کارها، ازجمله بودجهریزی مشارکتی محلات میتواند به کمک شوراهای محله یا همین شورایاریها سامان داده شود و مردم محلهها هم از شهر و شهرداری خوشحال باشند.
انتخاب شورای محله در محل
امروز فعالان شهری بر این باور هستند که تیم شورای شهر نباید از ریشههای خود در محلات جدا بیفتد و در یککلام این کار منصفانه نیست و به ضرر شهر و محلههای آن تمام خواهد شد. با رأی دیوان حدود 4هزار شورایار در ۳۵2 محله تهران بلاتکلیف شدهاند. درحالیکه با توجه به اهمیت و نقش مهم شورایاریها در مدیریت شهری، لازم است مجلس شورای اسلامی درخصوص انتخابات و نحوه تشکیل انجمنهای شورایاری محله تصمیمی بگیرد تا خلأ قانونی که با ابطال این مصوبه شکل گرفته منجر به وقفه در فعالیت این نهاد 22ساله نشود.
درحالیکه برخی دیگر معتقد هستند برای برقراری دوباره شورایاریها یا شوراهای محلات نیاز به تصویب قانونی جدید در مجلس نیست؛ زیرا در حکم دیوان عدالت اداری هم آمده که اصل انجمن شورایاری ایراد ندارد. قانون شوراها نیز، تشکیل انجمنهای مردمی را وظیفه شورای شهر دانسته است و شورای اول نیز به استناد همین قانون انجمنهای شورایاری را در 22سال پیش تشکیل داد. دیوان نیز به این قسمتش ایراد نگرفته است، بلکه گفته شیوه انتخابات عمومی و سراسری برای شورایاریها ایراد دارد. در ضمن ایراد دیگر به هزینه انتخابات شورایاری بوده که آن هم میتواند در ذیل بودجه مشارکت شهروندی در بودجه سالانه شهرداری بیاید.
به این ترتیب، من با کریم آسایش، فعال شهری موافقم که انتخابات شورایاری میتواند بهصورت غیرعمومی و محله به محله و (با ثبتنام رأیدهندگان قبل انتخابات، بهعنوان اعضای انجمن شورایاری) به انجام رسد. البته شورا میتواند پیشنهاد جدیدش را در یک قالب دیگر مثلا مصوبه نظام جامع مشارکت محلهای که در برنامه سوم آمده و فرمانداری آن را تأیید کرده است نیز بیاورد.
ما در گروههای متخصص امور شهری به دوستان شورا (و ستاد شورایاری و ستاد سمنها) میگوییم که فرصتسوزی نکنید و این نهادهای مدنی را تقویت کنید. نظام جامع مشارکت شهری را شکل دهید که زمینههایش در برنامه سوم فراهم است. همچنین اصلاحات نهادی انجام دهید. شورایاری یک نیروی پشتیبان برای شما و شهر و شهرداری است؛ حتی اگر شما بروید و رقبایتان بیایند، باز هم این شبکه مردمی و نهادی، اصلاحات شهری شما را ادامه میدهد.