غافلگیرشدگان همیشگی
مهدی بهلولی
آموزگار و کنشگر صنفی
هر سازمانی که نیروهای به خوبی آموزشدیده جذب کند و پس از جذب نیز درصدد آموزش و بهروز کردن آگاهیهای شغلی آنها بربیاید، راه پیشرفت خود را هموار ساخته است. با دگرگونی پرشتاب جهان نوین، بهروز کردن آگاهیهای شغلی- همان آموزشهای ضمن خدمت- از اهمیت بیشتری برخوردار میشود.
بیماری سراسرگیر کووید- 19بهخوبی نشان داد که جهان ما تا چه اندازه مستعد دگرگونیهای ناگهانی است و بنابراین آمادگی برای دگرگونی، و همراه و همگام آن شدن، تا چه اندازه مهم است. کرونا، دستکم بهطور موقت، همهچیز و در آن میان آموزش و پرورش را تغییر داد، اما فرادستان آموزش و پرورش ما در این مدت نشان دادند که برنامهای برای برخورد درست با این تغییر ندارند. هماکنون بیش از 6ماه است که آموزش ما دستخوش دگرگونی شده است؛ دگرگونیای بیسابقه در روزگار معاصر. آموزش کلاسی تبدیل به آموزش برخط[آنلاین] شده است، اما آموزش و پرورش، برای بهروز کردن دانش و مهارتهای آموزگاران و دیگر کارکنان خود در برخورد با این دگرگونی، هیچ کار خاصی انجام نداده است. راستش را بخواهید وضع از گذشته نیز همینگونه بود؛ یعنی در میان کلاسهای ضمن خدمتی که آموزش و پرورش ارائه میداد، کمتر کلاس یا دورهای را میشد یافت که برای آموزش و پرورش بهتر، مفید و اثربخش باشد. من حدود 28سال پیشینه کاری دارم و اگر بخواهم کلاسهای ضمن خدمت مفیدی که شرکت کردهام را بشمارم، بعید میدانم از انگشتان یک دست بیشتر شود. بخش بزرگی از کلاسهای ضمن خدمت آموزگاران به آزمون دادن درباره کتابهایی میگذرد که کمترین پیوند را با آموزش و پرورش دارند. کمتر شده که مثلا درباره اخلاق حرفهای آموزگاران، حد و مرز آزادی بیان آموزگاران در مدرسه و کلاس درس و حتی موضوعهای تخصصی رشتههای آنها، کلاس ضمن خدمت مفیدی گذاشته شود.
هماکنون نیز بسیاری از آموزگاران در تهیه محتوای درسی فراخور آموزش برخط با دشواریهای گوناگون روبهرو هستند، اما از آموزش و پرورش، هیچ آبی گرم نمیشود؛ یعنی در زمینه آموزش برخط و تهیه محتوای فراخور این آموزش هیچگونه آموزشی از سوی آموزش و پرورش به آموزگاران داده نشده و نمیشود. واقعیت این است که کل آموزش و پرورش ما، از بدنه آموزشی گرفته تا فرادستان وزارتخانهای، در برابر بحران کووید- 19غافلگیر شدهاند و از پیش هیچگونه آمادگیای برای برخورد با چنین بحرانی نداشتند و هماکنون که حدود 6ماه از این بحران میگذرد نیز بهنظر نمیرسد که از این غافلگیری بیرون آمده و برنامهای منسجم و اندیشیده شده برای برخورد با آن تهیه دیده باشند. گویا کار به امکانات و تواناییهای خاص آموزگاران و مدرسهها واگذار شده است. برخی مدرسهها که از امکانات بهتری برخوردارند در آموزش برخط و آشنا کردن آموزگاران و دانشآموزان خود با این آموزش، بهتر عمل میکنند و برخی هم هیچگونه کار ویژهای در این زمینه انجام نداده و نمیدهند. بگذریم از اینکه درصد چشمگیری از دانشآموزان ما در منطقههای محروم، حتی در دسترسی به اینترنت و تلفن هوشمند برای دریافت آموزشهای برخط با کم و کاستیهایی جدی روبهرو هستند و بعید است که آموزش و پرورش ما، بودجه و برنامهای مشخص برای بهبود این وضعیت در اختیار داشته باشد. بهنظر میرسد که آموزش و پرورش بیش از هر چیز امید به گذشتن هر چه زودتر از این بحران دارد تا اینکه بخواهد از آن برای بهسازی آموزش کمک بگیرد.