• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 14 مرداد 1399
کد مطلب : 106733
+
-

آقازاده‌ها چگونه به نقطه ضعف نظام تبدیل شدند؟

رشد قارچ‌گونه آقازاده‌ها در اقتصاد دولتی

رشد قارچ‌گونه آقازاده‌ها در اقتصاد دولتی


صادق زیباکلام ـ  استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران 

پدیده‌ای به نام آقازاده‌ها به یکی از جنبه‌های اجتماعی- سیاسی-اقتصادی جامعه ایران بدل شده است و به گمانم عامه مردم می‌دانند وقتی صحبت از آقازاده‌ها می‌شود، مرادمان کدام قشر است.
در گذشته برخی از اعضای مذکر خانواده‌های روحانیون بزرگ - پسر ارشد یا حتی در مواردی دامادها و برادرزاده‌ها و خواهرزاده‌ها- ضمن کمک به آن فرد روحانی، مسئولیت بیت ایشان را برعهده می‌گرفتند. بنابراین باید گفت که این پدیده قدمت بسیاری در جامعه ایران دارد.
بعد از انقلاب و با توجه به نقش مدیریتی، ‌حکومتی و اجرایی‌ای که بسیاری از روحانیون در سمت‌های مختلف درون نظام پیدا کردند، به تبع افراد مذکر خانواده یا بیت روحانیون نقش‌شان پررنگ‌تر از گذشته شد. در سال‌های ابتدای انقلاب آقازاده‌ها بیشتر نقش کمک‌کننده و راهنمایی مراجعه‌کنندگان به روحانی مورد نظر را برعهده داشتند اما به‌تدریج تحول دیگری اتفاق افتاد. از آنجا که برخی از روحانیون مسئولیت برخی بنیاد‌ها و نهادهای اقتصادی را پیدا کردند، ‌به تبع آقازاده‌ها هم در کنار آنها، ایفای همان نقش سنتی و کلاسیک آقازادگی را برعهده گرفتند. به‌تدریج برخی آقازاده‌ها از این فرصت به‌وجود آمده سوءاستفاده یا از دید خودشان حسن استفاده کردند و برخی اقدامات را بر حسب منافع و مصالح خود انجام دادند.
کشیدن خطی میان فعالیت‌های آقازاده‌ها و تقسیم آن به کارهای درست و نادرست یا قانونی و غیرقانونی، امر دشواری است، هیچ نهادی هرگز چنین خط کشی‌ای در مورد عملکرد آقازاده‌ها به‌کار نبرده است. متأسفانه بنابر دلایلی - که خارج از موضوع این یادداشت قرار می‌گیرد- به‌تدریج این آقازاده‌ها فراتر از راهنمایی، کمک و معاونت قدم برداشتند و به‌طور عملی از جایگاهی که ایجاد شده بود، برای پیشبرد امور اقتصادی خود بهره‌برداری کردند. به جرأت می‌توان گفت که بسیاری از این امور اقتصادی، چندان برحق نبودند.
واقعیت این است که پدیده آقازادگی پیش از هر چیز‌ شأن روحانیت را خدشه‌دار کرد و آن جایگاه مورد اعتمادی که در جامعه نسبت به روحانیت وجود داشت را کدر کرد.شاید این سؤال مطرح شود که چرا این پدیده رخ داد؟ 
پاسخ این است که ساختار اقتصاد دولتی در ایران آن عامل اصلی‌ای بود که زمینه را برای ایجاد این پدیده مهیا کرد. ‌همانطور که می‌دانید ساختار اقتصاد کلان در ایران امروز در حقیقت یک اقتصاد دولتی است، بنابراین آن بنیادها و نهادهایی که روحانیون در راس آن قرار داشتند، در حقیقت بنیادهای دولتی بودند.
از آنجا که روحانیون، متولیان بسیاری از نهادهای اقتصادی بودند، ‌به طبع مشکل مفاسد اقتصادی، دامن آقازاده‌ها را هم گرفت. آقازاده‌ها در حقیقت تبدیل به دولتی درون دولت شدند. این لطمه جبران‌ناپذیر به ساحت روحانیت در نتیجه حضور آنها و آقازاده‌هایشان در امور اقتصادی و مملکت‌داری وارد شد.
علاوه بر این مباحث نباید از خاطر برد که تنها آقازاده‌های روحانیون درگیر مفاسد اقتصادی نشده‌اند، بسیاری از مکلاها- افرادی غیرروحانی- که در قدرت جای داشتند، زمینه‌ای را فراهم کردند تا آقازاده‌هایشان دستی بر مفاسد اقتصادی داشته باشند، از این بابت باید گفت که برخی از آقازاده‌های خانم‌‌ -که عروس یا دختر مقامات بلندپایه کشور بودند- ‌به سمت و سوی مفاسد اقتصادی آمدند. ‌بنابراین ریشه این پدیده که برخی وابستگان چهره‌ها و شخصیت‌های بانفوذ نظام آلوده به مفاسد اقتصادی شدند به این بازمی‌گردد که اقتصاد ایران یک اقتصاد کاملا حکومتی و دولتی است.
عامل دوم که موجب ایجاد پدیده آقازادگی شد، مربوط به پاسخگو نبودن بخش‌های انتصابی نظام است. بسیاری از چهره‌هایی که در بخش انتصابی نظام فعال هستند، ‌چندان با مسئله پاسخگویی مواجه نیستند، بنابراین بسیاری از افراد منتسب به کسانی که در این نهادها فعال هستند - از آنجا که می‌دانند پاسخگویی وجود ندارد - خیلی نگران برخی از فعالیت‌های اقتصادی‌شان نیستند.
بنابراین اگر خواهان مبارزه با پدیده آقازادگی هستیم باید در وهله اول تلاش کنیم که به حاکمیت ساختار اقتصاد دولتی ایران پایان دهیم و بدانیم که گام دوم مبارزه با این پدیده شامل مطالبه‌گری برای پاسخگویی از بخش انتصابی نظام است.

این خبر را به اشتراک بگذارید