سواد کرونایی
هوشنگ صدفی- روزنامهگار
قدیمهای نه آنچنان دور دور؛ هروقت برای انجام کاری به ادارههای دولتی میرفتیم عاقله مردی بهعنوان معاون اداره با عینک ته استکانی و با نگاهی پرشورخادمانه؛ تکتک اربابرجوعها را راه میانداخت بدونآنکه آنان را بهنحوی دست به سرکند یا بهعبارتی کاسه «امروز برو»، «فردا بیا»، دستشان بدهد. درچنین مواقعی هم اگر زبان به گلایه یا اشاره میگشودی، آبدارچی (بخوانید خدمتکار اداره) با همان چای دیشلمه قند پهلو، خستگی اعتراض را از تنت میگرفت و تازه درگوشت زمزمه میکرد: «فکر نکن این آقاهه بیسواده و کارتو راه نمیاندازه؛ ایشان تاکلاس ششم ابتدایی درس خوانده و از اون آدمهای باسواد، باسوادتره...»
گاهی هم از سر شوق به کله طاس و ابروهای درهم تنیدهاش خیره میشدی و برای وقت گذرانی چین و چروکهای پیشانیاش را میشمردی؛ هرچقدر چینوچروکها بیشتر بود سطح سواد و تجربه فراوانتر. آن زمانها لیسانسه جماعت، تازه تازه داشتند جاپایی در ادارهها برای خود دستوپا میکردند. ادارات دولتی که اغلب دست کارمندان باسواد و بیسواد بود و تازه اگر از مدیرکل اداره جرأت میکردی بپرسی؛ ببخشید مدرکتان چیست؟ بادی به غبغب میانداخت و روی صندلی چرمی گل و گشادش بالا و پایین میشد و با طمطراق میغرید: «دیپلم ریاضی یا تجربی»؛ تازه اگر دیپلم ادبی هم داشت خودش را از تک وتا نمیانداخت و با همان صدای غرغره کردهاش میگفت: «دیپلم دیپلمه دیگه؛ دیپلم هم دیپلم قدیم!»
کرونا که آمد همهچیز یکباره بههم ریخت. 7حرف الفبا در کام معلمان ماند و کودکان دبستانی تشنه سواد از کاف تا ی تمت؛ شیرینی این 7گام معلق سواد نخستین را نچشیدند. حالا هم که تا واکسن کرونا کشف نشود کشف 7حرف الفبا از جنس آرزوهای دستنیافتنی برای دانشآموزان ابتدایی سال گذشته است. شاید در آینده این دسته از کودکان دبستانی واژههای ختم شده به حروف الفبای؛ کاف؛ لام؛ میم؛ نون؛ واو؛ ه دوچشم و یا را بهسختی هجی کنند و چه بسا در بیان برخی از کلمات دچار لکنت زبان شوند. شاید هم بعدها وقتی در ادارات یا مراکز فرهنگی و آموزشی این دسته از دانشآموزان اگر مصدر یا مسند کاری شدند، بین اربابرجوع و جماعت مطالبهگر؛ این سخنها بر زبان جاری شود: «ولش کن یارو سواد کرونایی دارد.»
چهبسا این فرهنگ و دانش کرونایی به کل مقاطع مدرسه؛ دوره دانشگاه یا مقاطع تحصیلی تکمیلی دانشگاهی تسری پیدا کند. احتمالا از این پس انگ داشتن سواد کرونایی؛ ازجمله برچسبهای اجتماعی در سطح جامعه خواهد بود: «یارو لیسانس کرونایی دارد»؛ «گناهی ندارد دوران کرونا دکتراشو گرفته»؛ «طفلک الفبای فارسی را زمان کرونا یاد گرفته است.» حالا حالا اگر جلوی این برچسبزنی اجتماعی را نگیریم شاید انگ کار کردن یا مهارت آموزی به سایر مشاغل روزنامهنگاری، تجارت؛ حوزه علمیه؛ کارمندی و غیره تسری پیدا کند.کاش واژههای حروف منتهی به «کوه، کاه، لامپ، لالا،مامان،مادر، نان، نانوا، وای، وایسا، هوا، هولو یا ی تمت، یادمان باشد، چه بسا که کودکان مانده در 7حرف الفبای کرونایی، فردا مفهوم این کلمات را به درستی درک نکنند. سواد هم سواد قدیم. امید که ویروس کرونا از سطح کره خاکی برود و این انگ اجتماعی در فضای سواد و دانش ماندگار نشود.